پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- حمید مشهدی آقایی- نمی خواستم در باره ی خداحافظی قالیباف از مدیریت کلان شهر تهران چیزی بنویسم،احساس می کردم نیازی ندارد،تهران و در ودیوار و کوی و برزنش، شاهد تلاشهای اوست ونیازی به گفتن و نوشتن نیست.اما ناسپاسی های کسانی که بُرد خود را در کوبیدن دیگران می دانند و جفاکارانه، تهران را شهر سوخته می دانند از یک سو و سکوت تامل برانگیز برخی یاران  ودوستان انقلابی،به بهانه هایی عجیب ،برآنم داشت تا چند خطی بنویسم.

محمدباقر قالیباف، همان جوان پرتلاش انجمن اسلامی دبیرستان شهید جباریان مشهداست،که به خاطر درگیری شدید با حامیان بنی صدر ولیبرالها ،از مدرسه فراری شد وبه جبهه رفت. رفت و ماندگار شد.رفت و شد یار وهمراه شهدایی چون همت وباکری و زین الدین و دوست صمیمی حاج احمد کاظمی وحاج قاسم سلیمانی...، رفت وشد فرمانده ی اسطوره هایی چون، اوستا عبدالحسین برونسی و بابانظر!

بعد از جنگ، هر جا که به اونیازی بود، از حضور سریع و آرام بخش او  با بچه های لشکرش در کمک به زلزله زدگان رودبار ،تا تجدیدسازمان و ساختار نیروی هوایی سپاه،تا جهاد ماندگارش در احیای نیروی انتظامی کشور و سرانجام، تا دوازده سال مدیریت جهادی اش در شهرداری تهران!

من دوست دارم ،مثل قاسم سلیمانی ،قالیباف را که سرداری جنگ و دکتری دانشگاه و خلبانی وهوانوردی و تجربه طولانی مدیریت ارشد در موقعیتهای حساس را برعهده دارد،همان "حاج باقر"بنامم.با همان نامی که شهدا ،صدایش می کردند،در شبهای عملیات و از پشت بی سیم و در مواقع پر مخاطره جنگ!

قالیباف، مدیریت پشت درهای بسته و نشستن پشت میز و ادا و اطوارهای مدیریت اشرافی را به چالش کشید.

در راه ورسم مدیریتی اش ،آرمانخواهی و واقع بینی را به خوبی ترسیم کرد.

قالیباف،بدون اشکال و ایراد نیست،نه خودش ونه زیر مجموعه و نه برخی تصمیمهایش!اما از نگاه من او به خوبی توانست ،تراز یک مدیر انقلابی و جهادی را ترسیم کند.به همین جهت ،مفتخر به دریافت مدیرجهادی از لسان رهبر انقلاب شد.

حاج باقر قالیباف،همان کسی است که از خجالت رزمندگان تحت امرش ،حاضر به وداع با برادر شهیدش نشد،هم او در حادثه ی تلخ پلاسکو ،روزها وشبها در محل حادثه ماند.طعم تلخ نیش و کنایه ها را خرید و اما به خانه اش نرفت!

قالیباف ،از معدود مدیرانی است که "نمی شود" و "نمی توانیم" در مدیریتش راه نیافت،در همین روزهای پایانی ازایده اش برای کوتاه کردن راه تهران -شمال با خط مترو،گفت! و حتما بعضی ها چشمانشان از تعجب گِرد شد!

قالیباف مدیر تکرار نشدنی تهران است.او در این روزهای آخر ،بارها از مردم عذرخواهی کرد.۱۲ سال مدیریت در یک مجموعه ی چند ده هزار نفری با آن همه تنوع وتکثر ماموریتی ،بدون قصور و خطا ،ممکن نیست.اما واقعا ،کار او در تهران کارستان بود!

دیری نخواهد پایید که مردم تهران برای شهردار مجاهدی که ،نمازهای صبح را ماموم مساجد پایتخت بود،دلشان تنگ خواهد شد.برای کسی که در وقت حادثه و نیاز ،با یک دستگاه موتور،خود را به محل حادثه می رساند...برای کسی که در ودیوار شهرمان را با عطر شهدا و نامشان مفتخر و مزین کرد.برای کسی که دغدغه ی محله ی مسجد محور داشت و برای درک درد و رنج مردم،ساکن جنوب شهر شد.

دلمان تنگ خواهد شد برای مردی که عطر حاج احمد کاظمی می‌دهد....

خداقوت همسنگر شهیدان! دست مریزاد مرد روزهای سخت و دشوار! شهادت برای این همه تلاش وجهادت بهترین اجر وپاداش است...