حصر؛ مقابله با «سوری»سازی ایران
اتفاق تروریستی در ساختمان مجلس، بمبهای کشفشده خنثیشده، درگیریهای ممتد مرزی با تروریستها و حتی عملیات انتحاری ون در بارسلون اسپانیا به ما میگوید که برای حفظ جان مردم هیچ کوتاهی نباید صورت بگیرد.
کمیل خجسته دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی نوشت:
حصر ارتباطی با ماجرای 88 و تهمت تقلب ندارد. حصر در بهمن سال 89 اتفاق افتاد. یعنی13 ماه بعد از 9دی که روز پایان فتنه است. پس آدرس غلط است اگر کسی با پیشزمینه حوادث انتخابات آن را بخواهد تحلیل کند؛ اما در آن سال چه اتفاقی افتاده بود که لازم بود بعد از مدتها دوباره گسل و شکاف جامعه ایران فعال شود؟
21 بهمن 89 در مصر، مبارک با راهپیماییهای مردمی کنار رفت. مبارک دیکتاتور طرفدار آمریکا و یار صهیونیستها در محاصر غزه فلسطین بود. راهپیمایان علاوه بر کنارزدن مبارک در همان ایام سفارت اسراییل در مصر را تسخیر کردند و بعدها مرسی از اخوانالمسلمین یعنی همان جریان اسلامگرای مبارز را حاکم کردند. این موج مبارزه اسلامگرایانه که در تونس، یمن و... در حال شعلهور شدن بود باید منحرف میشد. تلاش برای انحراف در دو محور داخل مصر و بیرون آن دنبال شد. در داخل مصر با وعدههایی که سعودیها و آمریکاییها به مرسی دادند، او را نسبت به شعارهای انقلابیون اغفال کردند و مرسی همان کرد که نباید و چنان شد که بعد از مدتی راهپیمایان خود به دو گروه تجزیه شدند و مردم اینبار بهجای حمله به سفارت صهیونیستها چنان باهمدیگر درگیر شدند که خونشان خیابانهای قاهره را آغشته کرد. انقلابیون علیه انقلابیون شدند؛ اما پروژه بزرگتر در خارج از مصر باید رقم میخورد. اغتشاش در خیابانهای یکی از کشورهای مقاومت میتوانست هم در مسیر بیداری اسلامی که یکی از نمادهایش ضدصهیونیستبودن بود، انحراف ایجاد و هم در محور مقاومت ایجاد اختلال کند. محور راهپیمایی 22 بهمن در آن سال حمایت از مردم مصر بود و عجیب بود که با فاصله کوتاه سه روزه فراخوان 25 بهمن با محوریت همدردی با مردم مصر اعلام شد و عجیبتر هم آن بود که اسراییلیها تمام قد در تبلیغ آن کوشیدند. سرانجام با وجود اتفاقات تلخ و مشکوک درکف خیابان 25 بهمن، ماجرا کنترل شد و هوشیاری مردم و نیروهای امنیتی نگذاشت مردم در مقابل همدیگر قرار بگیرند. البته دو سال بعد لیبرمن وزیر خارجه اسراییل این آرزو را رسماً اعلام کرد:پس از بهار عربی، بهار ایرانی نیز میرسد» و پروژه ایران وقتی به سرانجام نرسید نوبت به سوریه رسید. مصر بحرانزده چنان شد که ارتش با کودتا قدرت را از مردم بازستاند و بیداری اسلامی منحرف شد و سوریه چنان شد که امروز جز خاک توبره شده و مردم مهاجرت کرده از سرزمینشان چیزی از آن باقی نماند.
حصر راهحل قانونی و مشروع مقابله با سوریشدن ایران بود که شورای امنیت ملی قوه عاقله و مرجع تشخیص آن بود. حصر یک واکنش امنیتی به اقدامی ضدامنیتی به حساب میآید. بدیهی است نه طراحان سوریسازی ایران از کارشان دست کشیدهاند که در بازه زمانی 88 تا 90 با بهره از حفرههای امنیتی بهوجود آمده سه دانشمند بزرگ ما را ترور کردند و نه رفتارهای جدید و قدیم بازیگران اصلی این پروژه نشان میدهد که آنها -در خوشبینانهترین حالت- متوجه حضور آن کارگردان و نقشههای او شده باشند. اتفاق تروریستی در ساختمان مجلس، بمبهای کشفشده خنثیشده، درگیریهای ممتد مرزی با تروریستها و حتی عملیات انتحاری ون در بارسلون اسپانیا به ما میگوید که برای حفظ جان مردم هیچ کوتاهی نباید صورت بگیرد.
ارسال نظر