پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- جعفر حسن‌خانی- آنچه در جریان مراسم تحلیف رئیس‌جمهور از سوی برخی نمایندگان فراکسیون امید در مجلس شورای اسلامی اتفاق افتاد را می‌توان از زوایای‌دید مختلفی مورد توجه و مداقه قرار داد. ازجمله زوایایی که شاید بتوان به واسطه آن نگاه دقیق‌تری به ماجرای سلفی نمایندگان مجلس با موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا داشت؛ نگاه از زاویه‌دید روانشناسی اجتماعی است. واقعیت این است که این رخداد نشانه‌ای است از وجود یک وضعیت روانی در برخی لایه‌های اجتماعی جامعه. در این باره می‌توان دو نکته را مورد توجه قرار داد.

برای بیان نکته اول از یک سوال و پاسخ به آن باید شروع کرد. آیا می‌دانید چرا امام خمینی(ره) رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی مخالفت خود با رفتار آمریکا درقبال ایران را ذیل مفهوم «استکبار» صورت‌بندی می‌کرد؟ در زمانه‌ای که «امپریالیسم» پرکاربردترین مفهوم برای توضیح رفتار سلطه‌جویانه آمریکا در قبال ایران بود، امام راحل عظیم‌الشأن از این مفهوم سود نجست و بر مفهوم «استکبار» پافشاری کرد.

در پاسخ به این پرسش باید توجه داشت که مفهوم امپریالیسم مفهومی است برای توضیح یک «وضعیت اقتصادی»؛ وضعیتی که به موجب آن آمریکا به‌عنوان کشور قدرتمند، کشور ضعیف را برای سود‌اندوزی و بهره‌کشی اقتصادی تحت‌سلطه اقتصادی و نظامی خود درمی‌آورد. اما امام راحل عظیم‌الشأن دلیل مخالفت خود با آمریکا را صرفا یک وضعیت اقتصادی نمی‌داند. ایشان برای بیان مخالفت خود با آمریکا از مفهوم «استکبار» استفاده کرد. این مفهوم قرآنی که به معنای تکبر‌ورزیدن است موید وجود یک وضعیت روانی است؛ وضعیتی که در آن مستکبر بر مخاطبان خود کبر و تکبر می‌ورزد و او را «تحقیر» می‌کند. در وضعیت استکبار دو قطب وجود دارد: یک قطب طرف مستکبر است و قطب دیگر طرف تحقیرشده و خودکم‌بین. امام‌(ره) وجود چنین وضعیتی را مهم‌ترین عامل عقب‌ماندگی می‌دانست. او انقلاب کرد تا چنین مناسباتی را که بین جامعه ما و غرب است، بر هم بزند. از همین‌رو است که آیت‌ا... خامنه‌ای رهبر انقلاب نیز وقتی می‌خواهد از پیشرفت سخن بگوید بر کلیدواژه‌هایی نظیر «اعتمادبه‌نفس ملی» و «عزت ملی» تاکید می‌کند. انقلاب اسلامی و رهبران آن بر این موضوع اهتمام داشتند که از منظر روانشناسی اجتماعی «خود‌کم‌بینی»‌زدایی را در سطح ملی دنبال کنند و ما به‌ازای آن «اعتمادبه‌نفس ملی» را در کالبد جامعه ایرانی بدمند.

مبتنی‌بر آنچه گفته شد ماجرای سلفی چند نماینده در مجلس شورای اسلامی و اعتراض گسترده افکار عمومی به آن دربردارنده نشانه‌هایی است: نشانه اول آنکه «خودکم‌بینی» و «حقیربودگی» در برابر غرب هنوز در برخی لایه‌های اجتماعی و سیاسی ایران وجود دارد و نشانه دیگر و مهم‌تر آنکه قاطبه جامعه ایران از وجود رگه‌های این روحیه در برخی لایه‌های اجتماعی و سیاسی احساس انزجار دارد. این یعنی جمهوری اسلامی و رهبران آن در پیگیری سیاست خود در این باره تا حد زیادی موفق بوده‌اند.

رسول جعفریان چندی قبل در هفتادمین سال انتشار کتاب 120 صفحه‌ای «تسخیر تمدن فرنگی» از سیدفخرالدین شادمان از ترجیح شادمان بر جلال آل‌احمد سخن گفت. وی نوشت: «سال‌ها شیفته غرب‌زدگی جلال بودیم.  فضلش به جای خود، اما من در مقایسه، فکر می‌کنم فکر شادمان بر آن ترجیح دارد؛ فکری که ما به آن بی‌توجهی کرده‌ایم... اگر ما به جای غرب‌زدگی جلال، کتاب تسخیر تمدن فرنگی را مبنا قرار داده بودیم، هم به اهداف خوب جلال در مذمت سطحی‌نگری و عوام‌زدگی غربی‌مآبی می‌رسیدیم، هم از عواقب بد آن که دیواری عظیم برای ما دور غرب و تمدن آن می‌کشید، دور می‌شدیم.» رسول جعفریان این موضع خود را به نگارش درآورد اما توجه نکرد که آنچه جلال آل‌احمد به آن پرداخته بود، یک فکر در ذهن آل‌احمد نبود بلکه آل‌احمد یک وضعیت اجتماعی عینی را صورت‌بندی نظری کرده بود. او در کتاب غرب‌زدگی درباره ذهنیت خود ننوشته بود بلکه واقعیت موجود را به چالش کشیده بود؛ واقعیتی که رگه‌های آن هنوز در بخشی از لایه‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران یافت می‌شود. نمونه بارز و جدید آن همین ماجرای سلفی نمایندگان مجلس با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپاست. غرب‌زدگی برخی نیروهای سیاسی را می‌توان در همین سلفی با موگرینی به عینه دید. آل‌احمد در کتاب غرب‌زدگی درباره این عینت سخن به میان آورده بود؛ عینیتی که امروز افکار عمومی ما منزجر‌کننده است.