پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سینا کلهر- فعالان سیاسی زن در جامعه، از رئیس جمهور می خواهند که از تعداد بیشتری از زنان در کابینه استفاده کند. مهم ترین نکته ای که در این خواسته به آن اشاره می شود، تاکید بر جنسیت به جای توانمندی  و کارآمدی است. حتی بسیاری از این فعالان حاضر نیستند از صفت توانمند و یا کارآمد در کنار زنان استفاده کنند و مثلا مطالبه خود را با عنوان ضرورت استفاده از زنان توانمند در هیات دولت طرح کنند. گویا اساسا توانمندی و صلاحیت معیار مهمی در انتخاب اعضای کابینه نیست و صرفا مرد بودن یا زن بودن اعضای هیات دولت اهمیت دارد. مطالبه باید مطالبه توانمندی و کارآمدی باشد و به جای تکیه بر این استدلال که چون نصف افراد جامعه را زنان تشکیل می دهند پس باید در کابینه هم از آنها استفاده شود، بایداین استدلال طرح شود که در مقایسه با مردان معرفی شده، زنانی وجود دارند که از حیث توانمندی و صلاحیت یا از آن های وضعیت بهتری دارند و یا حداقل به همان اندازه هستند. بنابراین طرح این پرسش از رئیس جمهور منطقی خواهد بود که چرا در جایی که انسان توانمندی وجود داشت، از فرد ضعیف تری استفاده کرده است. مخصوصا اگر این کار صرفا به خاطر جنسیت این افراد و زن بودن آنها اتفاق افتاده باشد!

چقدر خوب است فعالان زن رزومه کاری، تحصیلی و مدیریتی  زنانی را که به نظر آنها صلاحیت تصدی مقام وزارت را دارند، به صورت عمومی منتشر کنند تا مردم بتوانند با مقایسه گزینه های مورد نظر آنها با گزینه های پیشنهادی رئیس جمهور، درک بهتری از مطالبه آنها داشته باشند. 

به همان میزان که اعمال محدودیت به خاطر متغیر جنسیت ناعادلانه و غیر قابل دفاع است، اعطای امتیازات و موقعیت نیز صرفا به دلیل متغیر جنسیت غیر قابل دفاع است. این که فردی صرفا به دلیل این که زن یا مرد است در کابینه و به عنوان وزیر حضور یابد فاقد هر گونه منطق عقلانی است. طرح چنین مطالباتی ناشی از نحوه انتخاب وزرا و اعضای هیات دولت است.

تقریبا هیچ کس نمی تواند توضیح دهد که کابینه دولت ها چگونه بسته می شود. چرا که سازوکارها و مکانیسم های شفافی برای انتخاب اعضای دولت وجود ندارد. به همین خاطر نیز این احساس در جامعه ایجاد می شود که زد و بند و لابی گری، مهم ترین معیار انتخاب وزرا است. وزیر فردی است که صرفا چون در گروه سیاسی خاصی بوده و روابط سیاسی یا خویشاوندی با چهره های متنفذ دارد، به این سمت انتخاب شده است و فاقد معیارهای توانمندی و صلاحیت است. نوع رفتارهای وزرا و به خصوص نحوه اظهار نظر و سخنرانی ها آنها که در دولت های اخیر به شدت عوامانه شده است، باعث تشدید این درک در جامعه شده است که وزیر شدن و وزیر بودن نیازمند مهارت خاصی نیست.

مطالبه استفاده از زنان در چارچوب همین تلقی عمومی از جایگاه وزیر و سازوکار انتخاب او صورت می گیرد. این تلقی علاوه بر این که در واقعیت درست نیست چرا که بیشتر وزرای دولت ها واجد توانمندی ها، رزومه و کارنامه مشخصی هستند، به فرایند رای اعتماد به وزیر نیز بی توجهی است. در هر حال وزیر کسی است که باید بتواند از مجلس رای اعتماد بگیرد و این خود مستلزم حداقل توانمندی است. همان طور که تجربه معرفی چند نفر از زنان به عنوان وزیر در دوره احمدی نژاد نشان داد که تا چه حد این معیار می تواند توانمندی های حداقلی افراد  را نشان دهد.

برخی با استناد به این نظر که محدودیت ها و بی عدالتی های تاریخی به زنان موجب شده است تا توانمندیهای آنها رشد نکند، خواهان اعمال تبعیض مثبت درباره آنها و فراهم کردن تجربه های مدیریتی عالی برای زنان هستند. معنای این سخن آن است که به زنان این فرصت داده شود که تجربه وزیر بودن داشته باشند تا در آینده زنان بیشتری بتوانند بر اساس این تجربیات، توانمندی اداره وزارت خانه را داشته باشند. همان طور که می دانیم، جامعه حتی برای مشاغل سطح پایین هم چنین پیشنهادی را نمی پذیرد، چه برسد به این که بخواهد درباره پست های مهم و سرنوشت ساز چنین کاری انجام دهد.

تعداد قابل توجهی از زنان به عنوان معاون وزیر در وزارت خانه های مختلف در حال فعالیت هستند و هر تجربه ای که برای وزارت ضروری است را می توانند کسب کنند. بنابراین استدلال فراهم نمودن فرصت از اساس سست و بی اعتبار است.  عملکرد  زنان معاون وزیر، معیار مشخص و آشکاری برای قضاوت و ارزیابی است.

تاکید بر جنسیت به جای توانمندی زنان، علاوه بر این که ظلم به زنانی است که بر اساس توانمندی و لیاقت خود، مناصب مدیریتی را به دست آورده اند در شرایطی که کشور با بحران های جدی اقتصادی و  رشد آسیب های اجتماعی مواجهه بوده و نیازمند انسان های توانمند برای عبور از این بحران ها است،   یک نوع قبیله گرایی جنسیتی است که هزینه های آن بر کل جامعه تحمیل می شود و فایده آن تنها برای حلقه بسته و محدود قدرتمند جامعه است.