شکستن یک قبح تلختر از یک بازی
اشتباه سهوی دو ملیپوش فوتبال موج جدیدی از یک تصمیم پر از ابهام را در محافل ورزشی و غیر ورزشی ایجاد کرده است که بررسی این گاف از لزومات دیپلماسی ورزشی به حساب میآید.
وارد شدن به مبحث بازی کردن احسان حاج صفی و مسعود شجاعی مقابل تیمی به نمایندگی رژیم اشغالگر قدس ابزارهایی را برای بحث می طلبد که اکنون که 48 ساعت از زمان برگزاری این مسابقه گذشته فرصت مناسب تری برای ورود به آن است.
شرایط برای ورود به این مسئله می طلبد که دور از جانبداری و البته با رعایت این نکته که خط قرمزهای نظام جمهوری اسلامی چیست و چرا باید رعایت شود قلم را به نگارش واداریم. بی شک از بازی کردن این دو بازیکن مقابل نماینده رژیم صهیونیستی نمی توان به راحتی گذشت به خصوص که شکل پرداختن رسانه های اسرائیلی، فرانسوی و یونانی به این مطلب گواه این است که این موضوع فقط برای ایران مهم نبوده و همین نشان می دهد که ورزشکاران ایران در حوزه های مختلف تا چه اندازه باید مراقبت ویژه ای از خط قرمزها کنند. ابراز ناراحتی طیف های مختلف سیاسی و همچنین بخش زیادی از مردم در قبال حضور این دو بازیکن مقابل نماینده اسرائیل خود نشاندهنده این است که نباید به راحتی از آن گذشت و البته زنگ خطری است که خواسته و ناخواسته توسط این دو بازیکن به صدا در آمده است.
زنگ خطر به صدا در آمده تا نهادهای مختلف ورزش حواسشان به این باشد که چطور ورزشکاران را راهنمایی کنند و اجازه ندهند این چنین پشتوانه ای که با زحمت به دست آورند را با یک تصمیم اشتباه خراب کنند.
مسعود شجاعی و احسان حاج صفی بازیکنان امروز و دیروز فوتبال ملی ما نیستند و دادن گافی به این بزرگی و در عین حال عجیب از سوی این دو ملی پوش موجی از ناراحتی و حتی عصبانیت را نه بین فقط اهالی ورزش و فوتبال بلکه غیر ورزشی موجب شده است.
تبعات بازی کردن مقابل تیمی که نماینده طیف صهیونیست اشغالگر قدس است فقط یک مسابقه دادن نبوده و نخواهد بود. در سرزمینی که ورزشکاران به نام تر و صاحب موقعیت برای کسب مدال های جهانی و المپیک برای نشان دادن سیاست های کلان و اصولی نظام جمهوری اسلامی ایران حاضر نشدند مقابل این اسرائیلی های صهیونیست به مبارزه بپردازند گواه این موضوع است که دو ملی پوش فوتبالی ما باید خیلی عمیق تر به این مسئله نگاه می کردند و به همین راحتی از کنار این قرعه نمی گذشتند.
البته برای روشن شدن اذهان آن دسته از طیفی که با ورزش و قواعد بین المللی آن آشنایی کمتری دارند ذکر این نکته ضروری است که به دلیل حساسیت هایی که بر برخی مسائل وجود دارد عدم رویارویی با تیم های مختلف و نمایندگان از هر کشور و طیفی محرومیت های بین المللی وجود دارد و تنها دلیل تحت فشار قرار گرفتن دو ملی پوش فوتبال ایران برای حضور در میدان مقابل مکابی از رژیم اشغالگر قدس همین نکته بوده است که البته برای فرار از این وضعیت راهکارهای مناسبی پیش رو بوده که متاسفانه شجاعی و حاج صفی به این راهکارها توجهی نکرده اند.
چه بسا بوده اند لژیونرهایی در فوتبال ایران که با دانستن این موضوع که ممکن است در بازیهای لیگ قهرمانان اروپا و لیگ اروپا با نماینده اسرائیل روبرو شوند در همان زمان عقد قرارداد بندی را به قرارداد خود اضافه کرده اند مبنی بر اینکه مقابل چنین تیم هایی به میدان نمی روند. نمونه بارز و دم دستی این موضوع علیرضا جهانبخش است. مدیربرنامه های این بازیکن در یک تصمیم و اقدام هوشمندانه وقتی تیم آلکمار در اروپا با مکابی همگروه شد با مدیر این باشگاه هلندی جلسه ای را برگزار کرد و با توافق دو طرف جهانبخش در دو بازی رفت و برگشت مقابل تیم رژیم اشغالگر بازی نکرد. اکنون سوال این است که نقش مدیربرنامه های این دو بازیکن در این اتفاق چه بود؟
البته یادمان باشد که شجاعی و حاج صفی با همه تصمیم اشتباهی که برای بازی برگشت گرفتند برای بازی رفت که در سرزمین اشغالی قدس برگزار شد به این سفر نرفتند و باشگاه یونانی را مجاب کردند که حاضر نیستند به سرزمینی پا بگذارند که سیاست های کثیف و غلطی را در پیش گرفته است اما نقش مدیربرنامه های این دو بازیکن برای بازی برگشت کجا بود؟
درست سه روز قبل از برگزاری بازی باشگاه پانیونیوس یونان در بیانیه ای تاکید کرد که حاج صفی و شجاعی باید در بازی برگشت به میدان بروند. سوال این است بر فرض که این دو بازیکن تیم ملی ایران در تصمیم گیری خود دچار اشتباه شدند اما نقش فدراسیون فوتبال و روابط بین الملل فدراسیون چه می شود؟ آقایان؛ شما سه روز فرصت برای رایزنی با باشگاه یونانی داشتید تا دو ملی پوش خود را از این دوراهی نجات دهید. آیا ملی پوشان ایران در کشورهای اروپایی نیاز به مراقبت و کاور شدن ندارند؟
و اما مسئله مهمی که باعث شده تا فشارها از دوش کاپیتان تیم ملی و دیگر هم بازی ملی پوشش کم نشود این است که موجی از نگرانی بابت ریختن قبح بازی مقابل نمیاندگان رژیم صهیونیستی به وجود آمده است که نمی تواند چندان هم جای نگرانی نداشته باشد اما جلوی ضرر را از هر جا که می شود گرفت باید گرفت. این اتفاق شاید یک درس بزرگ برای دیپلماسی ورزشی و حتی سیاسی ما باشد تا اجازه ندهیم ورزشکاران ما بدون مشاوره و هدایت شدن درست اقدام به رفتاری کنند که هم برای خودشان هزینه باشد هم برای مملکتشان.
در این بین رفتار شجاعی و حاج صفی برای خاموش شدن این فشارهای به حق اهمیت زیادی دارد. هر انسانی ممکن الخطاست همان طور که شاید برخی مسئولان ما هم دچار اشتباهاتی شده اند اما اینکه چطور می توان از این اشتباه درس گرفت و ابراز پشیمانی کرد مهم است. شجاعی و حاج صفی باید در دلجویی از آن دسته از ورزشکاران ما که می توانستند در آوردگاه های مهم و بزرگ کسب مدال کنند اما برای خط قرمزهای نظام اهمیت قائل شدند هر چهزودتر اقدام به ندامت کنند تا بیش از این ورزش و فوتبال ملی ایران دچار خدشه نشود.
ارسال نظر