مردی که 30 سال قبل مرتکب قتل شده بود به دام پلیس افتاد
مردی که متهم است ٣٠ سال قبل زمانی که ١٦ساله بوده مرتکب قتل شده است، بالاخره به دام پلیس افتاد.
روزنامه شرق در خبری عجیب از دستگیری، یک قاتل پس از ۳۰ سال خبر داد و نوشت: "٣٠ خردادماه سال جاری اخبار و اطلاعاتی در اختیار کارآگاهان پایگاه نهم آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت مبنی بر اینکه مردی که در سال ٦٦ در شهرک احمدیه پیرزنی تنها را به قتل رسانده، شناسایی شده است. فردی که این خبر را به مأموران داد مدعی شد عامل قتل، فردی به نام «جمشید. ر» است و تاکنون کسی از جرمی که او مرتکب شده خبر نداشته است.
با توجه به اهمیت خبر واصله، هماهنگیهای لازم با رئیس دادگاه بخش آفتاب انجام شد و تحقیقات برای بررسی موضوع در دستور کار کارآگاهان پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
کارآگاهان پایگاه نهم آگاهی در اولین مرحله از تحقیقات خود به بررسی صحت و سقم موضوع جنایت پرداخته و اطلاع پیدا کردند که در شهریور ١٣٦٦، پیرزنی حدودا ٧٠ساله در محل زندگیاش به قتل رسیده و پرونده آن جنایت همچنان در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در حال رسیدگی است.
در بررسی اظهارات خانواده مقتوله مشخص شد که وی در زمان حیات خود با خانواده پسرش زندگی میکرده و در زمان وقوع جنایت درحالیکه نوه چهارسالهاش خواب بوده، به دست قاتل یا قاتلان به قتل رسیده است.
پسر این پیرزن که پس از مرگ مادرش محل زندگی خود را تغییر داده و به منطقه اکبرآباد رفته بود، دوباره احضار شد تا یک بار دیگر درباره آنچه اتفاق افتاده است، توضیح دهد. او گفت: «سال ١٣٦٦من به همراه مادر و خانوادهام در شهرک احمدیه – خیابان احمد خمینی زندگی میکردیم. شهریور ١٣٦٦ قصد داشتم به همراه همسرم برای شرکت در مراسم ترحیم یکی از بستگان به شهرستان خدابنده برویم و در این مسافرت یکروزه دختر چهارسالهام را نزد مادرم گذاشتم اما پس از بازگشت از مسافرت بود که با جسد خونآلود مادرم که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود، روبهرو شدم. از آن زمان تاکنون این پرونده همچنان در حال رسیدگی است. ما نتوانستیم کسی را بهعنوان مظنون معرفی کنیم چراکه من و مادرم با هیچکس مشکلی نداشتیم».
در ادامه رسیدگی به پرونده، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که خواهر «جمشید» (متولد ١٣٥٠) در سال ١٣٦٦ در همسایگی مقتوله زندگی میکرده و دقیقا پس از گذشت چند ماه از زمان وقوع جنایت، اقدام به جابهجایی محل زندگی خود و خانوادهاش کرده است. با شناسایی محل سکونت خواهر جمشید، تحقیقات از وی و خانوادهاش برای شناسایی محل سکونت جمشید در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت اما آنها مدعی بیاطلاعی از وی بودند. در شرایطی که ظاهرا هیچگونه اطلاعاتی از جمشید و خانوادهاش وجود نداشت، کارآگاهان پایگاه نهم آگاهی با انجام اقدامات پلیسی موفق به شناسایی مخفیگاه «جمشید» در قلعه حاجموسی شده و این محل را تحت کنترل و مراقبت نامحسوس پلیسی قرار دادند.
سرانجام در ساعت هشت روز شنبه سوم تیرماه، درحالیکه جمشید قصد داشت تا با خودرو شخصیاش از منزل خارج شود، به وسیله کارآگاهان دستگیر و به پایگاه نهم پلیس آگاهی منتقل شد و در همان تحقیقات اولیه صراحتا به ارتکاب جنایت و قتل پیرزن تنها اعتراف کرد. متهم در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: «حدودا ٣٠ سال پیش با پدرم سر مسائل مالی اختلاف داشتم و پدرم من را از خانه بیرون کرد. من که آنزمان فقط ١٦ سال داشتم، به خانه خواهرم رفتم. حدودا یک ماه در منزل خواهرم زندگی کردم و در این مدت پیرزنی را در همسایگی آنها میدیدم که از یک [رأس] بز نگهداری میکرد و بنا بر گفتههای خواهرم، با خانواده پسرش در خانه روبهرو سکونت داشت. یک روز خواهرم در مابین صحبتهایش گفت که چند روز پیش یک موتوری را دیده که بنا بر گفته وی مبلغ ٣٥٠ هزار تومان پول برای پیرزن آورده است. پس از آن وسوسه سرقت پولها به جانم افتاد تا اینکه یک روز به قصد سرقت وارد خانه پیرزن شدم. [روز جنایت] پیرزن داخل حیاط خانه در حال خردکردن سبزی برای بزش بود که من را دید و پرسید که آنجا چهکار میکنم که بهدروغ گفتم دلم درد میکند و به این بهانه از او درخواست نبات کردم. پیرزن که به حضور بیاجازه من در داخل خانه حیاطشان مشکوک شده بود، گفت نبات ندارد و در ادامه به قصد بیرونکردن من از خانه، من را به عقب هل داد. روی زمین افتادم و ناگهان دستم به چاقویی خورد که پیرزن با آن سبزی خرد کرده بود. ترسیده بودم. با چاقو به پیرزن حملهور شدم. نمیدانم چند ضربه به او زدم. پس از قتل جسد پیرزن را به داخل خانه کشیدم و شروع به وارسی وسایل داخل خانه کردم اما هیچ پولی پیدا نکردم. به خانه خواهرم برگشتم و پس از تعویض لباسهای خونآلود، با دوچرخه محل را ترک کردم. خواهرم زمانی که متوجه شد پیرزن همسایهشان به دست من به قتل رسیده، چند ماه پس از این ماجرا خانهاش را فروخت و از آن محل رفت. در این مدت دچار عذابوجدان شدیدی بودم. هیچکدام از کارهایم درست از آب درنمیآمد و همیشه گرفتار و بدهکار بودم. هر بار که معاملهای میکردم، ضرر میکردم و مردم بهعنوان کلاهبرداری از من شکایت میکردند». سرهنگ کارآگاه حسین زارع، رئیس پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی مقام محترم قضائی صادر و متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت».
ارسال نظر