به گزارش پارس به نقل از آرمان، نسبت سببی او با خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی هم سبب شده تا با لهجه کرمانی به دفاع از اقدامات دولت سازندگی و رئیس آن بپردازد. می گوید پس از انتخابات ریاست جمهوری گذشته توبه کرده است که وارد گود سیاست نشود اما زمزمه هایی مبنی بر حضور آیت الله هاشمی او را به شکستن توبه اش وا داشته است. حمید حسینی به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پرداخته است. »

  مهم ترین بخش های این گفت وگو در پی می آید:

* من یک اصلاح طلب هستم.

* دل نگرانیم که اتاق بخواهد تبعات حضور آقای آل اسحاق در انتخابات را بپذیرد. مذاکراتی شده که بر طبق آن، من فکر نمی کنم آقای آل اسحاق تا آخر در انتخابات بماند. او آمده تا از فضا استفاده کند و نقطه نظراتش را بیان و کمک کند از بار فشارها کم شود. این احتمال وجود دارد که آقای آل اسحاق به نفع کاندیدای اصلح کنار برود.

* در صورت حضور آقای هاشمی قطعا از ایشان حمایت می کنم. ما امیدواریم ایشان بیایند. دیداری هم تحت عنوان تعدادی از فعالان اقتصادی با ایشان داشتیم. دقیقا بحث هم این بود که به ایشان گفتیم « شما برای انقلاب همه کار کردید، بار دیگر بیایید حتی اگر رای نیاورید. شما انجام وظیفه کرده اید» . ایشان جواب منفی نداد. آقای هاشمی صحبتی کرد و عنوان داشتند که همه اقشار جامعه خواهان تغییر هستند. ما اعلام آمادگی کردیم که اگر شما (آیت الله هاشمی) یا رئیس دولت اصلاحات وارد صحنه شوید، در پشت شما قرار خواهیم گرفت؛ هر چند برای فعالان اقتصادی هزینه خواهد داشت.

* این بار نمی خواستیم وارد سیاست شویم اما شرایط کشور به نحوی پیش رفت تا ما که توبه کرده بودیم این بار وارد صحنه نشویم، به تقلا وا داشته شدیم که از آقای هاشمی خواهش کنیم به صحنه بیاید و گفتیم حاضریم هزینه کنیم و دوباره بیاییم ستادها را راه بیندازیم که اولین کار، راه اندازی ستاد جمع آوری کمک های مالی است و در نهایت توبه خودمان را شکستیم!

* فکر نمی کنیم دیگران اگر بیایند حتی اگر اصلاح طلب هم باشند، بتوانند مسائل داخلی و بین المللی کشور را حل کنند پس بر همین مبنا، آمدنشان صحیح باشد. ما صراحتا اعلام کردیم که حاضر نیستیم برای فرد دیگری فعالیت کنیم.

* آقای هاشمی گفتند من دغدغه رای ندارم که برای من جالب بود.

* بخشی از اصلاح طلبان روزی آقای هاشمی را خاکریز دیگران می دیدند و فکر می کردند برای اینکه به اهدافشان برسند باید از خاکریز آقای هاشمی رد شوند. آن موقع هم بحث ما با این دوستان این بود که دارید اشتباه می کنید. آقای هاشمی، آقای هاشمی خودش است. اما دوستان این اشتباه را کردند. بالاخره گذشت زمان بسیاری از مسائل را نشان داد. این کار خوبی است که اگر روزی اشتباه کرده اند، حالا بیایند اصلاح کنند که این رویکرد منطقی و معقولی است.

* آقای هاشمی در قالب اصلاح طلبی یا اصولگرایی نمی گنجد. آقای هاشمی شخصیت منحصر و ویژه خودش را دارد. بستگی دارد چقدر سر به سر آقای هاشمی بگذارند. روزی اصلاح طلبان سر به سر آقای هاشمی می گذاشتند که توپخانه آقای هاشمی علیه اصلاح طلبان شروع به کار کرد. الان تندروهای دولت و جناح راست به آقای هاشمی هجمه می برند که قطعا توپخانه آقای هاشمی علیه آنها کار خواهد کرد. آقای هاشمی هیچ وقت در مقابل این تندروها کم نمی آورد.

* آقای هاشمی بسیار پر حوصله و صبور است. من خودم یکی دو مرتبه به آقای هاشمی گفتم سایت هایی مثل مشرق، رجانیور، بولتن نیوز، صراط و… شب و روز علیه شما می نویسند، شما باید شکایت کنید. گفت من شکایت نمی کنم چون تاریخ همه چیز را نشان خواهد داد. اگر الان عده زیادی شیفته آقای هاشمی شدند به خاطر صبر و تحمل ایشان است. برگ برنده آقای هاشمی استقامت اوست.

* من اصلا ربطی به خانواده هاشمی ندارم و نسبت من سببی است. بهترین جواب در مورد اینکه آقای هاشمی چقدر ثروت دارد را مردم رفسنجان باید بدهند. خیلی موضوع واضح و روشنی است و مردم رفسنجان می دانند آقای هاشمی آنقدر ثروت زیادی ندارد. آنچه به اسم ایشان شناخته می شود باغ پسته در رفسنجان است و ایشان در تهران چیزی ندارد. درآمد آقای هاشمی در حد یک کشاورز متوسط جامعه است و به همان نحو زندگی می کند. الان آقای هاشمی در خانه کارگر ندارد و همسرشان با آن سن و سالشان امور خانه را رسیدگی می کند و آدم خجالت می کشد وقتی به منزل آنها می رود و ایشان پذیرایی می کند. کسی در این حد زندگی می کند اما هزار شایعه در پشت اوست مثلا می گویند زندگی اشرافی دارد که واقعا تاسف آور است.

* ما اصلا در ایران طبقه نداریم بلکه طیف های اجتماعی داریم. در گروه های سیاسی هم ما طیف داریم که طرفدار یک گروه سیاسی است. به نظر من این طبقه بندی ها در اقتصاد کشور صحیح نیست. این بحث ها در مورد ثروت آقای هاشمی را بیشتر جناح چپ و اصلاح طلبان دامن زدند تا جناح راست.

* از وقتی سیاسیون به بخش اقتصاد حمله کردند و فضا را برای اقتصادی ها تنگ کردند، اقتصادی ها هم گفتند که بالاخره ما هم گریزی به عرصه سیاست بزنیم. به نظر می رسد بیشتر پاتک از طرف سیاسیون به اقتصاد زده می شود. در این میان اقتصادی ها در رقابت های سیاسی پیروز نمی شوند چون مردم به آنها رای نمی دهند. الان هم معتقدم در عرصه انتخابات ریاست جمهوری کاندیداهای اقتصادی شانسی برای رای آوردن ندارند.

* در خاطرم هست قبل از سال ۸۴ آقای عسگراولادی گفتمانی را با اصلاح طلبان آغاز کرد و آن زمان با یکی از احزاب اصلاح طلب این گفتمان را داشت، دیدگاه اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر می کرد. در بخش هایی به آنها انتقاد می کرد و در بخش هایی تذکر می داد. در آن فضای سیاسی، آنچنان به این اقدام آقای عسگراولادی توجه نشد. با توجه به جریانات امروز و در یک فضای غبارآلود، حرکت آقای عسگراولادی حرکت شجاعانه ای بود. به اعتقاد من بخش زیادی از این فضا که در آن، آمدن رئیس دولت اصلاحات و آقای هاشمی مطرح می شود، به خاطر جریانی است که آقای عسگراولادی در کشور به راه انداخت.

* آقای هاشمی با تعدادی سرباز آمد و شاید خودش هم در آن زمان استوار بود و تجربه کار اجرایی نداشت اما الان بسیار سپهبدها و ژنرال ها را در کنار خود دارد که حاضرند با دل و جان کار کنند و جامعه هم آمادگی پذیرش و درک مسائل را دارد. الان اگر ایشان با همه سختی ها برگردد، بهتر و زودتر از بقیه می تواند به امور سامان دهد.

* دارم یک لیست تهیه می کنم از مدیران اقتصادی تا اگر روزی دولت اصلاحات به روی کار آمد، نگویند نیروهای ما کجا هستند.

* برادرم الان به دانشگاه می رود و درس می دهد. پس از وزارت هم همین کار را می کند. به افراد دانشگاهی خیلی سخت نمی گذرد که چه کار کنند. آنها مثل برخی مدیران نیستند که بعد از پایان دولت خانه نشین شوند.