اگر از شما درباره «بازنده بزرگ» هفته بیست و سوم لیگ برتر بپرسیم، پاسخ تان چیست؟! استقلالی که در خانه با سیاه جامگان رده پانزدهمی مساوی کرد تا رویای قهرمانی آبی ها، رخت سیاه بپوشد؟ یا امیرپاشای تبریزی ها که نتوانست در خانه از سایپا عبور کند و خود را به نزدیکی صدر برساند؟ شاید هم بگویید بازنده بزرگ این هفته «دایی» بود و تیمش. یا اگر هم کمی احساساتی به ماجرا نگاه کنید اسم «نادر صفرزایی»، دروازه بان جوان و دوم نفت را با خود مرور می کنید که بعد از عمری نیمکت نشینی در بازی مهم هفته به او بازی رسید اما عمر دروازه بازی او در این بازی به پنج دقیقه هم نکشید! حتی شاید «ایمان مبعلی» را هم بازنده این هفته بدانید. بازیساز نفتی ها که می خواست جنگ «مهندسان» را از محسن مسلمان ببرد، اما مهندسی او هم پنج دقیقه دوام نیاورد و صفرزایی جوان با یک «اسپک بی موقع» (!)، خود و مبعلی را راهی رختکن کرد. اما هیچ کدام از این ها، جواب سوال ما نیست. «بازنده بزرگ» این هفته را باید جای دیگری جستجو کرد. جایی حوالی کمپ تیم ملی. جایی که دیروز یک مهمان ناخوانده داشت. جایی که «رامین رضاییان» به تنهایی تمرین می کرد و در شبکه های اجتماعی «پست» و «استوری» می گذاشت و البته چشم انتطار بازی پرسپولیس و نفت بود...


از دل او خبر نداریم، اما اگر از آن حرف های بی نمک و مصنوعی فداکارانه فوتبالیست ها که می گویند تیمشان از خودشان مهمتر است، بگذریم شاید دیروز رامین نتیجه ای را نمی خواست که هواداران پرسپولیس می خواستند! بیایید با خودمان روراست باشیم. گاهی ترجیح منافع تیمی و گروهی به موفقیت فردی امری غیرممکن است، بخصوص اگر پای کسی در میان باشد که تشنه «تحسین» و «دیده شدن» است. شاید دیروز و چه بسا درتمام مدت هفته ای که گذشت، رامین چشم انتظار بازی پرسپولیس و نفت بود. شاید رامین با خود فکر می کرد کرد که کلید بازگشتش به ترکیب تیم همان بازی دیروز باشد. روزی که یک پرسپولیسِ نصف و نیمه احتمالا نمی تواند از پس یک نفتِ سرشار از انگیزه برای انتقام برآید و آن وقت است که رامین با همان شگرد خاص خودش یعنی «پست های پراحساس» در شبکه های اجتماعی و مانور روی احساسات هواداران می تواند شرایط بازگشت به ترکیب تیم را مهیا سازد.


اما اتفاقات بازی دیروز نه تنها به نفع رضاییان رقم نخورد که دست بر قضا می تواند نقطه پایان داستان هزار و یک شب رامین و پرسپولیس باشد. نمی دانیم دیروز وقتی «صادق محرمی» جوان، در جناح راست پرسپولیس هرکاری که می خواست می کرد، رامین رضاییان به چه چیز فکر می کرد؟! وقتی صادق محرمی در دفاع بی نقص بود و در حمله به قول گزارشگر تلویزیونی «مسی وار» به قلب خط دفاع نفت میزد، چه چیزهایی در ذهن و قلب رامین ضاییان می گذشت؟! شاید او به گذشته فلاش بکی زده بود... به گذشته ای نه چندان دور، به همین سال پیش که چشم و چراغ تیم بود. به تیمی که بدون او، نتوانست از پس ذوب آهن و نفت تهران در جام حذفی و لیگ برتر برآید و دو جام قهرمانی را درست در بازی هایی از دست داد که او را در اختیار نداشت. اما حالا داستان به کلی فرق کرده. حالا پرسپولیس بدون رضاییان و بدون چند مهره ملی پوش هم بازی را برده. گویی دیگر بود و نبود رضاییان در ترکیب تیم، آنقدرها هم به چشم نمی آید. شاید رامین هرگز خطر را اینقدر از نزدیک احساس نکرده بود. حالا او به خوبی می داند که پرسپولیس بازنده داستان جدایی «رامین از پرسپولیس» نیست. او به خوبی می داند که اگر او نباشد، برانکو کم جایگزین برای او ندارد.


کاش این روزها که رامین فرصت بازی کمتر و وقت بیشتری برای فکر کردن دارد، قید شبکه های اجتماعی و «پست» و «استوری» را بزند و گاهی به گذشته فکر کند، به مسیری که طی کرده. به همه «مین»هایی که در مسیر او کار گذاشته شده. مین هایی که «شیث رضایی»ها و «پیام صادقیان»ها را از پا درآوردند و با هیچ کس شوخی ندارند. کاش یک لحظه به خود بیاید و با خود بگوید رامین! روی مین نرو! به بازگشت فکر کن...


ارسلان سلیمانیان