پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سخن از نیامدن احمدی نژاد به مصلحت صرفا کارکتر شخصیتی احمدی نژاد نبود. سخن از فضای دو قطبی دو جریان فکری و ایجاد کنش سیاسی در این دو جریان است. تیپولوژی شخصیتی جریان احمدی نژاد نشان داده اگر در برابر جریان دولت روحانی قرار بگیرد فضا در دو قطبی می ماند که از فتنه 88 جریانات معارض به دنبال حفظ آن بودند و حتی در برجام کشور را به دو بخش موفق برجام و مخالف برجام تقسیم کردند. جریانات سیاسی میدانند در فضایی که کشور نیاز به همدلی برای رفع مطالبات عمومی دارد، بزرگترین آفت عدم همراهی سیاسی گروه های مختلف و قرار گرفتن گروه ها در برابر هم است. متاسفانه معاون اجرایی احمدی نژاد رسما اعلام کرد تا در انتخابات 96 شرکت خواهد کرد. فارغ از اینکه آیا او رجل سیاسی است یا می تواند صلاحیت لازم را برای تصدی نامزدی ریاست جمهوری بدست آورد ، حضور وی در واقع تشدید آرایِ جریان احمدی نژاد و خارج شدن رای فریز شده این جریان در انتخابات 96 است. هرچند رسما احمدی نژاد اعلام کرد که از مسئله انتخابات کنار کشیده و در انتخابات آتی حضور ندارد اما با برندینگ احمدی نژاد و شخصیتی چون بقایی رسما جریان احمدی نژاد وارد فاز انتخاباتی شدند و نشان می دهد این جریان نمیخواهد رای خود را فریز کند. در واقع دو سناریو برای این اقدامد محتمل است:

الف) چانه زنی سیاسی

نهی احمدی نژاد و کنار رفتن او در واقع تحمل سه سال سکوت این جریان را از بین برد. جریانی که تصور میکرد با سه سال سکوت و راه انداختن موج حمله به دولت و دفاع از خود در سال پایانی همچون 88 کشور در فضای دو قطبی قرار می گیرد و مسائل سیاسیِ جریان احمدی نژاد قدرت برتری بر دولت یازدهم را دارد. اما این نهی همه احتمالات پیش رو را از بین برد و آنها با هزینه فراوان کنار کشیدند. از طرفی نمی توانند در انتخابات آتی با اسم احمدی نژاد آمد یا از او کاندیدی رسما حمایت کند ولی می توان موج جریانی او را حفظ کنند و در صورت کنار رفتن سیاسیِ برای سایر احزاب جریان انقلابی و اصولگرایی رسما درخواست سهم سیاسی در صورت پیروزی کنند یا آنکه رای خود را فریز نموده و با حفظ آن در انتخابات 96 در صورت رد صلاحیت فضای چانه زنی از حاکمیت را جدی تر دنبال کنند. این چنین می توان آمدن بقایی را تحلیل کرد.

ب) حذف جریان اصولگرایی و انقلابی

جریان احمدی نژاد خود را جدا از جریان اصولگرایی می داند و قرائت خود را در مباحثی چون اقتصاد، مهروزی، عدالت و... اولی به جریان اصولگرایی در مباحث انقلابی می داند. آنها تمایل دارند کاری کنند تا این جریان با هر سازوکاری مجبور شوند سراغ احمدی نژاد بیایند. آنها معتقد هستند اگر احمدی نژاد نباشد جریانی از انقلابی گری باقی نمی ماند و در برابر جریان اصلاحات و شخص روحانی به عنوان رئیس دولت اعتدالگرا کسی قادر نیست پیروز شود. گواه آنها شکست این جریان در دو انتخابات 92 و 94 است. ( دلیل شکست در انتخابات 92 احساس تکلیف ها و عدم پایبندی به سازو کار وحدت است بوده و در انتخابات 94 نیز همین موضوع پیش آمد) این جریان با ایجاد شکاف سیاسی و فریز رای در صورت رد صلاحیت و حتی حضور در انتخابات و ایجاد فضای دو قطبی روحانی – احمدی نژاد رای نیروهای اصولگرا را از صندوق خود خارج میکنند و جریان اصولگرایی بدون دستاورد انتخابات 96 را از دست میدهد. در چنین شرایطی آنها یک تاز یمدان می شود و حلال مشکلات را بازگشت احمدی نژاد و تفکر احمدی نژادی میدانند. 

البته این نیز باید توجه شود، مشکلات اقتصادی و گله مند بودن اقشار مختلف مردم در کنار  دو قطبی سیاسی موجب نارضایتی عمومی میکند. آنچه رهبری برای آن نهی کرد همین دو قطبی و القای یاس و نا امیدی ونارضایتی عمومی است. در چنین شرایطی آمدن شخصی چون بقایی با تیپولوژی شخصیتی احمدی نژاد در واقع بهانه دادن به جریان اصلاحات برای حمله به جریان منتقد دولت و برچسب زنی احمدی نژادی به تمام رقبای روحانی است تا آن فضای دو قطبی مورد نظر دولت شکل گیرد و شاید روحانی در این دو قطبی رای لازم را بدست گیرد.