واکنش احمد توکلی به فاجعه پلاسکو: یک نامردی خالص
گزارشها نشان میدهد که همه آمدهاند ولی نه تشریفاتی، بلکه به قصد جبران مافات به قدر امکان. از همه باید سپاسگزار باشیم. این حادثه همه را از غفلت بیدار کرد.
ا
حمد توکلی در کانال تلگرامی خود نوشت:
درباره لوازم تکلیف قانونی شهرداری/ یک نامردی خالص
حادثه دردآور، عبرتانگیز و بیدارکننده آتشسوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو در عین حال نشانه همدردی و مهربانی نیز بوده است.
دردآور بود، چرا که مثل همیشه، ولی این بار گستردهتر، فداکاری آتشنشانان شجاع در برابر دیدگان همه به تصویر کشیده شد. -قدرشناسی زبانی که بسیار به جا و لازم بود، باید با اصلاح وضعیت خدمترسانی آنان تکمیل شود.
آتشنشانان دو سه دقیقه بعد از وقوع حادثه در صحنه حاضر و جانفشانی را آغاز کردند، فرماندهی میدانی شبانهروزی شهردار تهران، ایجاد نظم و حفاظت از اموال باقیمانده به دست نیروی انتظامی، حضور به موقع وزرای ذیربط، حضور رئیس و اعضای شورای شهر تهران در صحنه، آمادگی بیمارستانها و سایر نهادها، بازدید رئیسجمهور از صحنه و حساسیت رسانهها و مردم و پیام دردمندانه، جهت دهنده و برانگیزاننده رهبری، همه نشانة همدردی و مهربانی و وظیفهشناسی بود. خدا همه آنان به ویژه شهدا و فداکاران آتشنشانی را پاداش نیکو عطا فرماید.
این اظهار همدردی و وظیفهشناسی تنها به ابراز احساسات محدود نشد. وزیر کار امروز اعلام کرد کارگران بیکار شده بلافاصله بیمه بیکاری میگیرند. به کارفرمایانی که این کارگران را استخدام کنند تسهیلات با سود کم داده میشود، سازمان تأمین اجتماعی هزینههای درمانی تکمیلی آتشنشانان را تقبل میکند و بالاخره مستمری خانواده شهدا از امروز بدون تشریفات اداری برقرار میشود.
شهردار تهران در مذاکره با وزیر کار میپذیرد مکانی را برای استقرار تولیدکنندگان پلاسکو به سرعت آماده کند تا کارگران بتوانند زودتر به کار اصلی بازگردند و تولیدکنندگان با کمک تسهیلات سهل با سهم سود بانک اندک بتوانند کارگاه را برپا کنند. گرچه بازار شب عید را از دست دادهاند.
اینها همگی نشان میدهد که همه آمدهاند ولی نه تشریفاتی، بلکه به قصد جبران مافات به قدر امکان. از همه باید سپاسگزار باشیم.
این حادثه همه را از غفلت بیدار کرد. گزارشهای زیادی دوباره از وضعیت کارگاههای نامناسب و مستعد حوادث مشابه در رسانهها منتشر گشت. حادثه سه سال پیش در ساختمانی در خیابان جمهوری دوباره تازه شد که خانم کارگری برای آنکه در آتش کارگاه لباس دوزی جزغاله نشود خود را از پنجره ساختمان به خیابان انداخت و جان باخت. بحث از زلزله احتمالی در تهران و برجهایی که با جواز شهرداری در خیابانهای کم عرض و حتی کوچهها ساخته شده و اینکه اگر زلزلهای پیش آید یا آتشسوزی در این برجها اتفاق بیفتد چه بلایی بر سر مردم خواهد آمد. این مباحث در برخی رسانهها و گروههای اجتماعی به طرف یافتن مقصر جهت یافت و ابزار تعقیب اهداف سیاسیِ گروهی گردید.
بنده به عنوان خدمتگزاری که تجربهای هم دارم عرض میکنم که اولاً در حالی که هنوز آواربرداری به پایان نرسیده و کورسوی امیدی در دل خانوادههای آتشنشانها وجود دارد، همتها و توجه ها باید صرف ادامه عملیات نجات و تدبیر برای خسارتدیدگانی که چندین هزار کارگر بخشی از این جمع را تشکیل میدهند گردد. فرصت برای تعیین مقصران و سهم تقصیر هر نهاد یا مسئولی از طریق کارشناسیهای دقیق و قضاوت دادگاه وقت کافی لازم است. رسانه ها نیز در آن مرحله باید وظیفه نظارتی و آگاهی بخشی خود را ایفاء کنند.
در واقع موضوع ابعاد پیچیدهای دارد که خود حادثه جزئی از آن است. برای آنکه پیچیدگی کار معلوم شود، نه آنکه خودم برخلاف حرفم بخواهم مقصر تازهای را معرفی کنم؛ یک نکته را تقدیم میکنم:
اگر چنانچه حقوقدان محترمی بحث جرائم علیه عدالت قضایی را مطرح کرد و گفت چون دستگاههای ذیربط ناظر به تکالیف قانونی خویش عمل نکرده اند، مستحق پیگرد هستند، بنده ضمن تائید اصل این نکته عرض میکنم وقتی شرایط اقتصادی اجتماعی مهیای اجرای قانونی نباشد، قانون در عمل متروک میشود.
وقتی قسمت اعظم کارگاههای تولید پوشاک در وضعیت مشابه در تهران در حال کارند، اگر شهرداری بخواهد همه آنها را پلمپ کند، چه مسئله اجتماعی گستردهای در تهران اتفاق خواهد افتاد؟ چرا باید کارگاههای تولید پوشاک در مرکز شهر و اطراف بازار در ساختمانهای کهنه فعالیت کنند؟ چرا آنان کارگاههای استاندارد برپا نمیکنند؟ عقلشان نمیرسد؟ موضوع آن است که هزینه تمام شده محصول با استانداردسازی بالا میرود و کارگاهها در برابر هجوم واردات ترکیه و چین از پا میافتند.
کافی است به این نکته توجه کنیم که تولیدکنندگان ایرانی به خصوص صاحبان کارگاههای کوچک اگر بتوانند تسهیلات بگیرند، که تقریباً نمیتوانند، باید حدود ۲۵ درصد سود سهم بانک را بدهند. این غیر از رشوهای است که معمولاً باید داده شود. در حالی که رقبای ترک و چین با تسهیلات ۵ تا ۷ درصدی تولید میکنند. حالا وجداناً میتوان از دستگاه های ناظر انتظار داشت همه کارگاهها را ببندد و هزاران کارگر را بیکار کنند؟ نباید نتیجه گرفت که شهرداری در این ماجرا سهمی از تقصیر دارد یا ندارد، یا چون نمیتوان کارگاه های موجود را تعطیل کرد، بنابراین وضع فعلی باید ادامه یابد. بلکه با ذکر این نکته خواستم بگویم که راهحل پیچیده است و ابعاد بسیار متنوعی دارد که حتی تعیین تعرفه واردات کالای مشابه را هم ممکن است در بربگیرد.
نکته آخر این است که در حالی که همه همدردی میکنند، پل ساختن از احساسات پاک مردم برای دسترسی به اغراض سیاسی جدای از آسیبی که به تدبیرهای فوری و آتی میزند، یک نامردی خالص است.
ارسال نظر