حجت الاسلام یا دکتر؟
خیلی وقت بود میخواستم مطلبی را بنویسم اما میترسیدم ظلمی ناخواسته مرتکب مخاطبان این نوشته شوم اما فکر میکنم در نهایت هوای نفس بر من غلبه کرد تا بنویسم انچه در درونم مرا به تردید انداخته بود.
به گزارش پارس به نقل از الف، من فردی عادیم و خودم نه دکترم و نه روحانی ومن علیرغم رتبه خیلی خوب ناخواسته و از سر عدم راهنما و مرشدی خوب، سر از جامعه شناسی در آوردم و مثلا علم الاجتماع در یکی از دانشگاه های تهران خواندم ولی چیزی که بتوانم بر اساس آن یکی از مشکلات اجتماعی کشورم را درمان کنم نیافتم و یا لااقل به خاطر کم سوادی خویش نفهمیدم ضمن اینکه از خدا و امام وپیغمبر هم چیز زیادی برای من گفته نشد. البته عمده استادانم هم تحصیلکرده غرب بودند بندگان خدا، و چون جامعه شناسی زاده غرب و غربیان است طبیعتاً توصیف حرف پدران وپسران آن علم، جزء لاینفک اموزشهای انان بود. خدا رفتگان از اساتید ما را رحمت و باقیان را حفظ کند. معلم ما هستند بر گردن ما بسیار حق دارند.
در دانشگاه تب دکتر شدن بالاست و در سال های اخیر دمایش خیلی بالا تر رفته است به مدد شبانه و پولی شدن رشته ها.
برخی هم تاکید می کنم برخی هم از هر راهی می کوشند دکتر شوند نمی دانم برای چه حال انکه با همان مدرک لیسانسشان مثل شهید احمدی روشن خیلی کار ها و خدمت ها برای مملکت می توانستند انجام دهند و به خاطر همین خدمت ها و کارهای بر زمین مانده به فکر دکتر شدن نیافتند ولی افتاده اند دیگر چه می شود کرد اما درد من کاش همین بود. دردی فرا تر است از آن چند سالی است حوزه علمیه ما نادانسته یا دانسته وارد گود شده است و معیار ارتقائ رایج در دانشگاه ها را به سیستم آموزشی خویش رسوخ داده است و جامه « دکتر» را بر قامت « حجه الاسلام» دوخته است که به نظرم ترکیب لامتجانسی است و حداقل در مقام ظاهر، مشروعیت دادن به کلمه « حجه الاسلام» از طریق کلمه « دکتر» است که بسی نازیبا می نماید. شیخ، حجه الاسلام یا آیت الله در نظام حوزه دارای جایگاه و منزلتی است که نمی توان با چسباندن معیارهای ارتقای دانشگاهی باعث فخر ان گردید، قدر آن به گونه ای است که نظام حوزه با ان تعابیر زیسته است. سابقه دانشگاه را مگر می توان با حوزه مقایسه نمود.
بی تعارف و با درد می گویم که نظام حوزه در این خصوص در برابر دانشگاه زانو زده و سر تعظیم فرود اورده است و باید خود را برهاند از این گرفتاری… بخواهیم یا نخواهیم این القاب با ماهیت و هویت حوزه سازگار نیست.
آیا می توان با القابی چون دکتر و غیره در دوره معاصر رهبرانی چون امام خامنه ای و علمایی چون آیت الله جوادی آملی، مرحوم آیت الله بهجت و… و در دوره های قبل حکمایی چون ابن سینا، فارابی، رازی، شیخ بهایی و… را خطاب نمود. شاید از همین رو باشد که آقا دکتری افتخاری نمی پذیرد و می گوید به همان طلبگی اش راضی است.
حوزه باید به لباس و قبا و عمامه و شیخ و حجه الاسلام و آیت الله بنازد و در همین چهارچوب به تعالی و پویایی و بالندگی اش بیاندیشد و بکوشد و به هوش باشد.
البته گفته های فوق به معنای زیر سئوال بردن نظام دانشگاهی و مدارج ارتقائ ان نیست و طبیعی است که دانشگاه به عنوان یک سیستم اموزشی برگرفته از غرب قواعد و ملاحظات خاص خویش را دارد و ما در این مجال به بدان ها کاری نداریم. اگر اشتباه کردم و سخنانی به خطا گفتم خداوند و مخاطبان مرا ببخشند.
ارسال نظر