دعای امام سجاد (ع) در وقت پناه بردن به خدا
امام زین العابدین(ع) در بیست و هشتمین دعا از صحیفه سجادیه، به موضوع اصلی ترس از پروردگار الهی اشاره کردهاند.
بیست و هشتمین دعا از صحیفه سجادیه با اشاره به آموزههای دینی پیرامون ترس از پروردگار و پناه بردن به خداوند در 12 فراز گردآوری شده است.
در این گزارش می خوانیم که:
* با دلبریدن از همه میتوان قلب را از یاد غیر خدا پیراسته کرد.
* چه بسیار مردمی که از غیر خدا عزت طلبیدهاند و ذلت نصیبشان شده و توانگری جستهاند، اما به تنگدستی رسیدهاند.
* نیازخواهی انسانِ نیازمند از نیازمندی دیگر، نشانه کمخردی و کجاندیشی است.
* انسان دوراندیش با دیدن این موارد از امیدبستن به دیگران در امان میماند و توفیق بندگی مییابد.
* وحدانیت و یگانگی، قدرت بینیازی، کمال توانمندی، والایی و رفعت فقط از آنِ خداست.
وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیهالسلام مُتَفَزِّعاً إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:
و از دعا های آن حضرت(ع) به وقت پناه بردن به خدا:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِی إِلَیک وَ أَقْبَلْتُ بِکلِّی عَلَیک وَ صَرَفْتُ وَجْهِی عَمَّنْ یحْتَاجُ إِلَی رِفْدِک
بارخدایا به بریدنم از غیر و پیوستنم به تو خود را از هر شائبه خالص کردم، و با تمام وجود به تو رو آوردم، و از آن که نیازمند به عطای توست روی گرداندم،
وَ قَلَبْتُ مَسْأَلَتِی عَمَّنْ لَمْ یسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِک وَ رَأَیتُ أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ. فَکمْ قَدْ رَأَیتُ- یا إِلَهِی- مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَیرِک فَذَلُّوا، وَ رَامُوا الثَّرْوَةَ مِنْ سِوَاک فَافْتَقَرُوا، وَ حَاوَلُوا الارْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا،
و درخواست خود را از طرف آن که از فضل تو بینیاز نیست گرداندم، و دانستم که حاجت خواستن محتاج از محتاج دیگر از سبک رائی و گمراهی عقل اوست. خداوندا، چه بسیار مردم را دیدهام که از غیر تو عزت خواستند و خوار شدند، و از غیر تو ثروت طلبیدند و تهیدست گشتند، و در طلب بلندی و مقام برآمدند و پست شدند،
فَصَحَّ بِمُعَاینَةِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ وَفَّقَهُ اعْتِبَارُهُ، وَ أَرْشَدَهُ إِلَی طَرِیقِ صَوَابِهِ اخْتِیارُهُ. فَأَنْتَ یا مَوْلَای دُونَ کلِّ مَسْئُولٍ مَوْضِعُ مَسْأَلَتِی، وَ دُونَ کلِّ مَطْلُوبٍ إِلَیهِ وَلِی حَاجَتِی
پس انسان دوراندیش به دیدن امثال ایشان بر راه درست رود و پندگیری او مایه توفیق او شود، و این انتخاب او را به راه صواب رهنمون گردد. پسای مولای من مرجع خواهش من تویی نه هیچ مسئول دیگر، و برآورنده نیازم تویی نه هیچ مطلوب الیه دیگر،
أَنْتَ الْمَخْصُوصُ قَبْلَ کلِّ مَدْعُوٍّ بِدَعْوَتِی، لَا یشْرَکک أَحَدٌ فِی رَجَائِی، وَ لَا یتَّفِقُ أَحَدٌ مَعَک فِی دُعَائِی، وَ لَا ینْظِمُهُ وَ إِیاک نِدَائِی
پیش از آنکه کسی را بخوانم تو را میخوانم و بس، احدی در چشم انداز امید من با تو شریک نیست، و هیچ کس در دعای من با تو همراه نیست، و ندای من او و تو را با هم در برنمی گیرد.
لَک- یا إِلَهِی- وَحْدَانِیةُ الْعَدَدِ، وَ مَلَکةُ الْقُدْرَةِ الصَّمَدِ، وَ فَضِیلَةُ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ، وَ دَرَجَةُ الْعُلُوِّ وَ الرِّفْعَةِ. وَ مَنْ سِوَاک مَرْحُومٌ فِی عُمُرِهِ، مَغْلُوبٌ عَلَی أَمْرِهِ، مَقْهُورٌ عَلَی شَأْنِهِ، مُخْتَلِفُ الْحَالاتِ، مُتَنَقِّلٌ فِی الصِّفَاتِ
الهی، تنها توراست وحدانیت و یگانگی، و ملکه قدرت بینیاز، و فضیلت حول و قوّت، و پایه والایی و رفعت، و ماسوای تو در تمام عمر خود نیازمند رحمت تو، و در کار خویش عاجز و مغلوب، و در امور خود ناتوان است، و حالاتی گوناگون، و صفات ناپایا دارد،
فَتَعَالَیتَ عَنِ الْأَشْبَاهِ وَ الْأَضْدَادِ، وَ تَکبَّرْتَ عَنِ الْأَمْثَالِ وَ الْأَنْدَادِ، فَسُبْحَانَک لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ.
پس تو بالاتر از آنی که همانند و ضدی برای تو باشد، و بزرگتر از آن که همسان و همتا داشته باشی، پس پاک و منزّهی، معبودی جز تو نیست.
ارسال نظر