رد پیشنهاد استقلال، یکی از بهترین تصمیماتم بود
کاپیتان سابق تیم ملی گفت: کی روش می خواست یک مراسم باشکوه برای خداحافظی من برگزار کند اما گفتم اگر قرار است خداحافظی کنم در برابر هموطنانم باشد.
جواد نکونام درباره دوران دور بودن از فوتبال اظهار داشت: همیشه این حس برای آدم می ماند که دوست دارد بازی کند. مخصوصا وقتی که دور از میدان هست. فکر می کنم این حس را همه دارند.
وی افزود: من مربیگری را از سال 2010 شروع کردم. زمانی که در اوساسونا بودم. در آن زمان دو کلاس مربیگری در پامپلونا حضور یافتم. بعد از سیگاندا، کاماچو آمده بود و تمام تمرینات آن ها را می نوشتم. البته در زمان بازی کارهای مربیگری را در زمین انجام می دادم.
کاپیتان سابق تیم ملی درباره حضور در کنار کی روش گفت: من جایی هستم که مثل یک دانشگاه است. هر وقت آدم بزرگی از انسان تعریف کند باعث غرور است. به خصوص اگر شخصیتی مثل کی روش باشد. اولین کارهایی که کردم برای منافع تیم است. زمان همایون شاهرخی کاپیتان نبودم اما او به من می گفت: بازویند دست تو نیست اما کاپیتان درون زمین تو هستی. چون ارتباط کلامی با همه برقرار می کنی
نکونام درباره خداحافظی از تیم ملی اذعان داشت:من وقتی که تصمیم گرفتم، در سوئد بود. تصمیمم را فقط مسعود شجاعی می دانست. البته کی روش گفت اگر می خواهی یک مراسم باشکوه برگزار کنیم اما گفتم اگر قرار است خداحافظی کنم در برابر هموطنان باشد. ولی وقتی درباره لباسهای تیم ملی صحبت کردم، از فدراسیون گفتند که او کاپیتان سابق تیم ملی است. به همین سادگی آدم بد شدم.
ملی پوش سابق ایران درباره انتخاب محل خداحافظی از فوتبال بیان داشت: در آن سه بازی آخر فشار خیلی زیادی روی ما بود. اما در بهشت امام رضا همیشه احساسات خوبی داشتم و ترجیح دادم در کنار کسانی باشم که با آن ها راحت باشم.
وی درباره این که همیشه سطح آمادگی اش بالا بوده است اذعان داشت: شما می توانید خوب باشید اما نگه داشتن آن خیلی سخت است. نادر محمدخانی یک بار به من گفت تو بهترین بازیکن پاس هستی اما اگر بخواهی در تیم ملی بمانی باید چیزی بیشتر از خوب بودن داشته باشی. یادم نمی رود زمانی در پاس سربازها را می آوردم و صبح با آن ها تمرین می کردم که حتی یک بار دست یکی از آن ها را شکستم.
نکونام در ارتباط با گلهای مهم خود در تیم ملی بیان داشت: قبل از بازی با کره جنوبی در مقدماتی جام 2010، در بازی با مایورکا اخراج شدم و چند روز زودتر آمدم. روزنامه ها و سایت کنفدراسیون فوتبال اسیا از من و پارک مصاحبه گرفتند. به اقاکریم گفتم که بگذار من بزنم و او هم کنار رفت. وقتی پارک به ما گل زد شیرینی گل من از بین رفت. چهار سال بعد هم بعد از باخت به لبنان تحت فشار بودیم و در این بازی هم 10 نفره بودیم. مردم همه از ما انتظار برد داشتند و آن گل بسیار راه ما را هموار کرد. در مقدماتی 2006 هم در برابر کره شمالی یک گل حساس زدم. دوست نداشتم در پیونگ یانگ بازی کنیم. چون چمن مصنوعی بود و حتی نمیی گذاشتند موبایل با خود ببریم. در آن بازی با بردی که به دست آوردیم گام بزرگی به سوی جام جهانی برداشتیم.
وی درباره شروع فوتبال خود گفت: من بچه شهرری هستم و تا 6 سالگی آن جا بودیم. پدرم در رگبار و شاهین بازی کرده بود و ما هم بازی او را دیده بودیم. در 7 سالگی کرج رفتیم و استارت فوتبال من رقم خورد. یادم می اید ساعت 2 از گرج باید به سمت بهشت زهرا می رفتم و 10:5 شب برمی گشتم. پدرم می گفت وقتت را به بطالت نگذران.
کاپیتان سابق تیم ملی خاطرنشان کرد: باشگاه پاس واقعا به من کمک کرد و حسرت می خورم که دیگر پاسی وجود ندارد که به آن کمک کنم. بیشترین مربی و بازیکن از پاس رشد می کردند.
وی در این باره که ایا طی 7 سال حضور در پاس تیم های دیگر به وی پیشنهاد نداند گفت: اولین قراردادم که با پاس تمام شد، با شاهرخی خیلی صحبت کردم. با استقلال صحبت کرده بودم البته به خاطر جوانی مشورت کردم و شاهرخی به من گفت بمان. اینجا برایت خیلی بهتر است. او با پدرم صحبت کرد و این یکی از بهترین تصمیمات من است. در فوتبال دنبال سرو صدا نبودم و از مصاحبه هم فراری. به همین خاطر دوران خیلی خوبی را در پاس سپری کردم.
ارسال نظر