به گزارش پارس ، به نقل ازباشگاه خبرنگاران، شواهد تاریخی نشان می دهد که سرویس محرمانه آمریکا (CIA) و نخبگان جهانی عملاً تمامی حوزه های عمومی زندگی افراد و قضاوت آنان در موضوعات گوناگون را تحت کنترل و تأثیر خود دارند. از آن جمله اند جریان های فکری مانند" فمینیسم" که در ابتدای قرن نوزدهم از سوی" بنیاد راکفلر" (Rockefeller Foundation) تأسیس شد و در دهه ۶۰ نیز مجلات چپ گرای زنان را رونق داد. آنچه که سالیان سال به عنوان شایعه و جوک، در محافل هنری بر سر زبان ها می چرخید، امروز بالاخره به اثبات رسید.

سرویس محرمانه آمریکا، از هنر مدرن به عنوان سلاح در جنگ سرد استفاده می کند. سازمان سیا نزدیک بیست سال است که به کمک ثروتمندترین و قدرتمندترین آمریکایی ها مانند" راکفلر" و بنیادهای وابسته بدان، از مفهوم" هنر" در جهان به سود خود بهره برداری می کند.

" هنر مدرن" چیست و چرا سازمان سیا، آن را دیکته کرد؟

هنر" مدرن" ، در عصر معاصر غالب ترین جهت گیری هنرمندان جهان است.

اثر هنری بالا، یکی از آثار هنرمند مدرن" جکسون پالوک" (Jackson Pollock) است که قاعدتاً ما چیزی از آن نمی فهمیم اما قطرات و لکه های رنگی در واقع بی منظور نیستند. هیجان نمایی یا اکسپرسیونیسم (Expressionism) یکی از مکاتب هنری مدرن است که در آغاز قرن بیستم بر ضدّ مکتب واقع گرایی یا رئالیسم (Realism) شکل گرفت. هدف این جنبش، القای هیجانات شدید هنرمند به وسیله کاربرد رنگ های تند و اشکال خطوط زمخت و کج است.

استفاده ابزاری از فرهنگ و هنر، تنها مدت کوتاهی پس از تأسیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) در سال ۱۹۴۷ در دستورکار این سازمان قرار گرفت. زمانی که مکتب کمونیسم، در میان هنرمندان و روشنفکران غربی طرفداران زیادی پیدا کرد، غرب از این روند احساس خطر کرده و بخش ویژه ای به نام" بخش دارائی های تبلیغاتی" (Propaganda Assets Inventory) را به منظور اعمال نفوذ در ۸۰۰ روزنامه، مجله و سایر منابع اطلاعاتی تأسیس کردند. به گفته اعضاء و کارکنان این بخش، هنر تبدیل به دستگاهی شد که سیا، با فشردن دکمه ای مشخص می کرد که چه آهنگی یا چه اثر نقاشی باید تولید شود.

اینکه چرا سیا از ترویج" هنر منحط" در میان روشنفکران استقبال کرد، سؤالی است که با توجه به انگیزه آنان پاسخ داده می شود: دغدغه سرویس محرمانه آمریکا در آن روزگار، جنگ تبلیغاتی علیه شوروی سابق بود. همگی آن ها می خواستند به هر نحوی که شده ثابت کنند غرب، به لحاظ هنری خلاقانه و مبتکرانه عمل می کند، دارای آزادی های فکری است و بر تمام نهضت های هنری غلبه دارد. اقلیت حاکم مانند راکفلر، نابودی هنجارهای اجتماعی را در پیش گرفتند. بر عکس، هنر روسی که خود را در قالب های ایدئولوژیک محدود می کرد نتوانست با این جریان همراهی کند.

سخن گفتن از چنین برنامه ای تا به امروز، یک حرف احمقانه تلقی می شد و سند و مدرک خاصی در دست نبود؛ ولی در حال حاضر از سوی یک مقام رسمی سیا تأیید شده است:

برای نخستین بار" دونالد جیمسون" (Donald Jameson) رئیس سابق سازمان سیا، این سکوت را شکست و افشا نمود که این سازمان، همزمان با کنترل رویکردهای رسانه ای در آمریکا، جنبش های متعددی در عرصه هنر را پایه ریزی و با تأمین مالی تقویت می کرده و سپس برای ترویج مکاتبی همچون اکسپرسیونیسم، در سراسر جهان نمایشگاه های هنری برپا کرده است. علاوه بر ایالات متحده آمریکا، مأمورانی از ۳۵ کشور در صحنه هنر، بازیگردانی سیاسی کرده اند.

تأسیس" کنگره آزادی فرهنگی" (Congress for Cultural Freedom) در سال ۱۹۵۰ بهترین فرصت برای سازمان سیا بود تا منافع محرمانه خود را تأمین کند. این کنگره، پشتیبان رسمی نمایشگاه های هنری شد. از آنجایی که راه اندازی این گونه نمایشگاه ها بسیار هزینه بر بود، یکی از بزرگترین حامیان مالی آن، " نلسون راکفلر" تعیین گردید که مادرش مؤسس موزه هنر مدرن (Museum of Modern Art) در شهر نیویورک بود. این موزه، ارتباطات مهمی با سازمان سیا برقرار نمود، تا جایی که" ویلیام پالی" (William Paley) مدیر یکی از مهم ترین شرکت های رسانه ای آمریکا، CBS و از بنیان گذاران سازمان سیا، سمت ریاست این موزه بین المللی را بر عهده گرفت.

در نتیجه از آن زمان به بعد رسانه ها، موزه ها و هنر، همگی دست به دست سرویس اطلاعات مرکزی آمریکا دادند. به طور کلی درخصوص بنیادهای هنری مدرن در جهان، می توان گفت هرچه این بنیادها بزرگتر، هزینه های آن بالاتر و رنگ و لعابشان در رسانه ها بیشتر باشد، سوءظن بیشتری نسبت به انگیزه های واقعی در پشت پرده فعالیت های آنان وجود دارد. چنانچه گفته شد، هنرهای تجسمی مدرن، به صورت آگاهانه از هنر منحط در همه حیطه ها پشتیبانی می کند؛ هنری که تغییر در جامعه و فرهنگ ها، افول و فساد را می پسندد. در فرهنگ دلخواه غرب، هنرمند، زمانی تمجید می گردد که براساس آموزه های اکسپرسیونیسم، توهم، یعنی دریافت غلط از واقعیات (ضدّ رئالیسم) را به مخاطب تفهیم کند.

اما چرا آن هنر مدرن که به عنوان الگوی جهانی و شاخص خلاقیت و نوآوری ترویج می گردد، از غرب دیکته می شود؟ چگونه القا می شود که هنرهای اصیل و دارای چارچوب، حتی در میان خود هنرمندان غربی، دیگر کهنه و از رده خارج شده اند؟ آیا این معنی پیشرفت می دهد؟ پس چرا در ۱۰۰ سال پیش هیچ کس چنین تابلوهای نقاشی را اثر هنری به حساب نمی آورد؟

شاید گره خوردگی هنر و سیاست، به طور مثال نفوذ سازمان سیا در هنر مدرن اکسپرسیونیسم را می شد در دهه نخست قرن بیستم از اذهان مردم مخفی نگه داشت اما این امر در حال حاضر، دیگر مسئله ای نیست که غرب بتواند آن را از نگاه هوشمند مردم دنیا پنهان کند. کما اینکه سال ۲۰۱۲ ساخت فیلم" آرگو" در هالیوود و دریافت حیرت آور جایزه جهانی اسکار، عده کثیری از هنرمندان جهان را به اعتراض واداشت و نقش روشنگری در سیاسی بودن عرصه هنر در مسلک غرب ایفا نمود.