تقسیم بندی جامعه به خواص و عوام از جمله اصول جامعه شناسی است که مهندسی رفتار اجتماعی جامعه را در چارچوب تحلیلی قرار می‌دهد و ایده ها و آرمان های جمعی را به مسیر تحقق یا عدم تحقق می‌کشاند. در موقعیت های معمول اجتماعی شاید نقش نتوان نقش بسیار شاخصی برای خواص یک جامعه تعریف کرد ولی این تقسیم بندی زمانی به گونه ای خیلی تأثیر گذار می تواند معنا شود که جامعه دچار حوادث غیر عادی و یا شرایط فتنه گون شده باشد که در نتیجه تشخیص راه برای عموم مردم دشوار است یا نیازی احساس شده که لازمه آن حرکتی فعالانه و پیش دستانه توسط رهبران افکار عمومی است. در  این شرایط و متناسب با درجه اهمیت اتفاقات، دایره خواص در دل انبوه عوام تعریف می‌شود و همگان انتظار پیشتازی و بصیرت افزایی خواص را در این شرایط دارند.

تعریفی که از افراد خواص در یک جامعه می شود به عنوان اشخاصی است که هم دارای فهم و درک بالا باشد و هم دارای توانایی های فکری و اجرایی بالاتر از حد متعارف باشد و دیگر اینکه دارای خلاقیت و اراده مستحکم باشد. افراد نخبه معمولاً در بین افراد و گروه هایی از جامعه دارای مرجعیت فکری و یا تأثیر گذاری اجتماعی هستند از این رو اعمال، سخنان و رفتار های آنها خواه ناخواه دارای تأثیراتی بیشتر از مردم عادی در جامعه دارد.

خواص در برپایی و تشکیل حکومت صدر اسلام نقش داشتند و همیشه در معرض امتحان الهی هستند. آنجا که شیطان حتی برای اغوای خواص قسم یاد می کند. اگر پای عالِمی بلغزد عالَمی را می لغزاند. همینطور لغزش خواص زمینه ساز لغزش جامعه می شود. خواص نقش بسزایی در جهت گیری رفتارهای جامعه دارند. همان گونه که امام خمینی(ره) مظهر ساده زیستی بودند و تا زمانی که سایر مسئولین به منش امام عمل می کردند، مشی زندگی ایشان جو عمومی جامعه را به سوی ساده زیستی برده بود. اما جالب اینکه از زمانی که برخی خواص نظرات خود را تغییر دادند و مواضع جدید گرفتند و به سمت تجمل گرایی رفتند، بخشی از جامعه نیز دچار تغییر ارزش شد و به دنبال ارزش های مادی رفت. همان گونه که در حدیث نقل شده است: "الناس علی دین ملوکهم."

تاریخ پر است از مثال های متعددی ناظر بر تأثیرات خواص جامعه، چه تاثیرات مثبت و آگاهی بخش و چه تأثیرات منفی و گمراه کننده. در تاریخ اسلام به عنوان بزرگ‌ترین حرکت اخلاقی خلقت که هدف آن به کمال رساندن جامعه بوده، نقش بسیاری در مقاطع مختلف برای نخبگان جامعه تعریف شده است که تشخیص این نقش ها و عملکرد ها در آن مقطع زمانی، تأثیر به اندازه تغییر جهت اهداف جامعه بشریت داشته است.

حادثه کربلا که بیانگر یکی از استراتژی‌های شیعیان در مواقع حساس تاریخ است، درس‌های بزرگی را برای جامعه بشریت به همراه داشته و دارد. به اعتقاد شیعیان، حضرت حسین ابن علی (ع) محدود به تاریخ نیست بلکه تاریخ از متعلق به حسین ابن علی (ع) است. همه مقاطع تاریخی جامعه بشریت به نوعی در سیر و روند حادثه کربلا دیده می‌شود اما سوال اساسی آن است که حادثه کربلا در چه بستری رخ داد؟

در آن زمانی که امام حسین علیه‌السلام و یارانشان در صحرای کربلا«ندای هل من ناصر ینصرنی» سر می‌دادند و آن زمانی که قرآن ناطق را در کربلا سر می‌بریدند، حاجیان دور کعبه طواف می‌کردند، قاریان در مسجد النبی قرائت قرآن می‌کردند. آن زمانی که اصل و اساس فقاهت را می‌خواستند کنار بگذارند، فقیهان در کوفه، مجلس و مسند فقاهت داشتند، وعاظ مجالس وعظ به پاکرده بودند و ... پس معلوم می‌شود فقاهت اصل شرافت نیست، سیادت هم اصل شرافت نیست، سن و سال هم ملاک نیست. زمانی که افراد کم سن و سالی هم چون زهیر بن قین در کربلا نقش ایفا می‌کردند، پیرمرد های سید و برخی از درک کنندگان نبی اکرم (ص) در مدینه خفته بودند. پس سبقت و قدمت در مسائل مبارزاتی به هیچ وجه ملاک حال فعلی افراد نیست و نگاه این گونه به تاریخ می تواند برای امروز بسیار آموزنده باشد.

مقدمه فوق از آن جهت مبسوط عنوان شد که انقلاب ما در شرایط حاضر در یکی از حساس‌ترین نقاط خود قرار گرفته است و شاید بتوان حوادث فتنه 88 را در طول 37 سال عمر انقلاب اسلامی و استقرار نظام اسلامی، کم نظیر دانست چرا که عده‌ای به نام انقلاب و با تمسک به گفتمان امام، سعی در القای مفاهیم انحرافی به جامعه داشتند و حرکتی را آغاز کردند تا ارزش‌های انقلاب از درون تغییر کند و این مقدمه، تغییر ساختاری بود که دشمنان امام (ره) سال ها در انتظار آن بودند.

کسانی که سابقه مبارزاتی ایشان و مسئولیت‌های کلیدیشان در روزهای آغازین انقلاب اسلامی برای همگان روشن بود در در دوران فتنه چنان تغییر ماهیت داده بودند که دشمنان انقلاب را به طمع انداختند و حتی رئیس جمهور آمریکا به عنوان "نمونه عالی استکبار" با تجلیل از یکی از سران فتنه که لقلقه زبانش بازگشت به دوران امام بود، گفت: "او به منشأ الهام بخش آن دسته از هموطنان خود تبدیل شده است که خواهان گشایش به سوی غرب هستند."

انقلاب‌های مردمی به کرات شاهد حذف نیرو‌های انقلابی بوده است و اگر این ریزش ها در کنار رویش های نیرو های انقلابی دیده شود، به هیچ وجه نشانه بدی برای یک انقلاب نیست. بلکه نشانه ای از حرکت دیالکتیک و پویای انقلاب است که با معیار هایش افراد را می سنجد و نه با سابقه و نام افراد. اگر این نکته را نیز بدانیم که تغییر گفتمان انقلابیون روسیه در دهه چهارم انقلاب این کشور مهم ترین دلیل فروپاشی نظام در این کشور بود به اهمیت اولویت دادن به ارزش ها در برابر نام افراد، بیشتر پی می بریم. تاکتیک های بنیاد های حامی انقلاب رنگی نیز در سالیان گذشته تمرکز و سرمایه‌گذاری روی انقلابیون پشیمان و استحاله شده بوده است.

خانم شریل برنارد، یکی از محققان دستگاه دیپلماسی آمریکا در این باره طرحی دارد که یکی از بندهای آن چنین است: "پشتیبانی غرب از سنتی های اصلاح طلب، یعنی آن دسته از سنتی هایی که با جامعه مدنی جدید، همراهی بیشتری دارند" با توجه به این شرایط باید گفت که آمریکا و غرب در نگاهی سوء استفاده گرایانه تلاش دارد که بر روی اشتباه خواص جامعه ایران تمرکز کند و افزایش اشتباه در نخبگان و خطای محاسباتی نخبگانی که در رأس حاکمیت هستند بهترین شرایط را برای غرب پدید می آورد تا با ترفندهای براندازانه خود، جریان تزلزل و تشکیک را راه اندازی و حاکمیت ایران را دچار فروپاشی از درون کند و یا ارزش های آن را تغییر دهد و به تبع آن تغییر رفتار ایران را بوجود آورد.

لذا آنچه بدیهی است، فرصت نخبگان به دلیل اهمیت نقش آنها در جامعه بسیار محدود است و هر گونه عملکرد اشتباه و متزلزل آنها می تواند نتایج بسیار خسارت آوری به بار آورد که شاید تا چندین سال هزینه این خسارت ها از جیب مردم هزینه شود.

فرمایش چند سال گذشته رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم درباره نقش خواص قابل تأمل است: "نخبگان در جلسه امتحان‌اند، امتحان عظیمی است. در این امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط این نیست که ما یک سال عقب بیفتیم، سقوط است"

شاید جدی ترین ایستادگی قاطع را حضرت امام در برابر یکی از نزدیک ترین افراد به خود و کسی که در مورد او قبل تر گفته بود: "او در من خلاصه می شود نه یک مرتبه بلکه چند مرتبه" شاهد بودیم. پس از اینکه امام مشاهده کرد که آیت الله منتظری کسی که سابقه مبارزاتی بسیاری پیش از انقلاب و ارتباط تنگاتنگی با امام داشت ولی امروز به دلایل مختلف از نظراتش برگشته و به مانعی در راه حرکت نظام تبدیل شده است، طولی نکشید که در نامه ای آتشین، او را از صحنه سیاسی کشور دور کرد. باید دانست که مردود شدن در آزمون الهی در حفظ نظام اسلامی، شاید بزرگترین مصیبت برای سیاسیون کشور باشد چرا که به گفته حضرت امام (ره)، "حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات است"

این در حالی بود که عمل به شیوه امام پس از امام سخت تر شده بود و انقلاب اسلامی ایران در دوران امام راحل به منزله دوران تنزیل بود. آنجا که امیرالمومنین در برابر فتنه برخی خواص در جنگ صفین فرمودند: "پیامبر به تنزیل و من به تاویل می جنگیدم." همه خط امام بودند ولی بعد از امام شاهد بودیم که برخی خواص پشتیبانی از ولایت فقیه را برنتافتند همانگونه که عده ای از خواص به ولایت علی (ع) تن در ندادند. اشراف سالاری خواص در دوران بعد از رسول اکرم (ص) عامل انحراف در برخی از مسلمین بود همان طور در دوران بعد از جنگ و رحلت امام نیز اشراف سالاری برخی خواص مدعی خط امام عامل انحراف برخی از افراد شد.

بر اساس آنچه که گفته شد به نظر می رسد که یکی از مقاطعی که دستگاه های نظارتی نباید با تساهل و تسامح از روی آن عبور کنند و سابقه افراد را در آن مقطع حساس بسنجند حوادث پیش آمده بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری دوره یازدهم باشد. عملکرد افراد در آن دوران بهترین ملاک برای ارزیابی پایبندی خواص به قانون گرایی وارزش مداری است. بی شک بسیاری حرکات و حوادث خشونت بار در فتنه به واسطه این صورت گرفت که گروهی از خواص مدعی قانون گرایی، سردمدار قانون گریزی وغوغا سالاری شده بودند. سابقه عمل خواص در این اتفاقات نباید فراموش شود زیرا خواصی که در یک مقطع بسیار حساس و در بهترین و خوشبینانه ترین حالت بر اثر عدم تشخیص حق و باطل دچار اشتباه راهبردی شده اند، بسیار محتمل است که در موقعیت های بعدی که تجربه نشان داده روز به روز پیچیده تر و نا محسوس تر شده اند بتوانند به شیوه ای صحیح عمل کنند. در مورد افرادی که خود در فتنه نقش داشته اند و خود عامل یا پادوی جریان فتنه بوده اند که تکلیف خیلی مشخص تر است.

تاریخ صدر اسلام، همان طور که در مقدمه اشاره کردیم، آیینه عبرتی است برای همه مردم، چه عوامل و چه خواص.

جای فکر دارد فرمایشات رهبر معظم انقلاب آنجا که در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری دور دهم فرموردند: "انتخابات امسال ما انتخابات بسیار مهمی بود. این انتخابات پیام داشت؛ هم پیام داشت، هم تجربه‌هایی در درون انتخابات وجود داشت و هم وسیله امتحان شد، ماها را به آزمایش کشید، به ما محک زد... یک امتحان امتحان آحاد مردم بود. به نظر من مردم در این امتحان برنده شدند، نمره قبولی گرفتند. حضور عظیم مردم یک امتحان عظیمی بود که آنها را سرافراز کرد. بسیاری از آحاد مردم، از جریان‌های سیاسی، طبق وظیفه‌شان عمل کردند. بعضی از خواص هم البته مردود شدند. این انتخابات بعضی‌ها را مردود کرد."

لذا نباید انتظار داشت که شورای محترم نگهبان نسبت به خواصی که به دلایل مختلف نتوانستند همپای مردم در جریان حساس فتنه 88 حرکت کنند و عملاً در آن امتحان مردود شدند، اغماض کند و مجدداً عرصه را برای آنها مهیا کند تا شاید در موقعیتی دیگر مجدد هزینه های سنگینی بر نظام و مردم تحمیل کنند. خواصی که در فتنه 88 نظرات و عملکردشان به عنوان سدی در برابر مسیر انقلاب اسلامی مطرح می شد و سخنانشان باعث شادی دشمنان می شد، نباید مجدد عرصه را برای خود باز ببینند و در جایگاه های مهم و موثر نظام قرار گیرند. از این رو یکی از جدی ترین مطالبات مردم در انتخابات های آتی کشور، بررسی جدی شورای نگهبان در احراز صلاحیت ها و عدم اغماض در برابر اشتباهات بزرگ برخی افراد در سال های اخیر است.

صادق بیطرف