این دختر که حال پریشانی داشت، به پلیس گفت: دیروز صبح برای انجام کارهای شخصی‌ام از خانه بیرون آمدم و سوار بر ماشینی شدم، مرد راننده را می‌شناختم و به‌همین‌دلیل هم به او اعتماد کردم بعد از اینکه مسافتی را طی کردیم، او از مسیر منحرف و از جاده اصلی خارج شد، هرچه به او اصرار کردم دوباره به مسیر برگردد قبول نکرد و من را به خارج از شهر برد. مرد راننده باوجود اینکه خیلی اصرار کردم حرفم را قبول نکرد. او درحالی‌که داشت من را به محلی می‌برد که مورد آزار و اذیت قرار دهد، دوستش را هم تلفنی به آنجا دعوت کرد و دو مرد من را آزار و اذیت کردند بدون اینکه توجهی به وضعیت روحی و جسمی‌ام داشته ‌باشند. 

دختر جوان ادامه داد: مدتی طول کشید تا به حال خودم برگردم، به‌سختی زیاد به خانه رفتم و وقتی حالم بهتر شد تصمیم گرفتم شکایت کنم.

با توجه به شکایتی که دختر جوان مطرح کرده ‌بود، بازپرس ضمن دستور به مأموران اداره آگاهی برای شناسایی و بازداشت متهمان، دختر جوان را برای انجام معاینات پزشکی به مرکز پزشکی قانونی معرفی کرد و پرونده نیز برای رسیدگی و بازجویی‌های دقیق‌تر به دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی انتقال یافت. 

با انجام تحقیقات انجام‌گرفته، متهمان شناسایی و بازداشت شدند و همچنین پزشکی قانونی نیز آثار برجای مانده و ناشی از تعرض روی بدن دختر جوان را تأیید کرد. وقتی دختر جوان این‌بار در برابر قضات دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی قرار گرفت، یک‌بار دیگر جزئیات حادثه را توضیح داد و گفت: یکی از متهمان را که راننده‌ای است که روز حادثه من را از شهر خارج کرد، می‌شناختم و آشنایی با هم داشتیم به‌همین‌دلیل هم به او اعتماد کردم بعد از اینکه کمی از راه را رفتیم او از مسیر خارج شد و من را به خارج از شهر برد بعد دو دوستش را دعوت کرد و آنها با یک تاکسی به محل آمدند و یکی از آنها به همراه مرد راننده‌ای که من را از شهر خارج کرده‌ بود، من‌ را مورد آزار و اذیت قرار دادند.

درحالی‌که رسیدگی به این پرونده ادامه داشت دختر جوان به دلیل بیماری مادرزادی که داشت جانش را از دست داد و پرونده از آن به بعد بدون حضور شاکی مورد رسیدگی قرار گرفت. هیأت قضات رسیدگی‌کننده به این پرونده با تکمیل تحقیقات متهمان را محاکمه کردند و پس از تحقیق از متهمان و گواه و نیز راننده تاکسی، با اکثریت آرا با توجه به اعتراف متهمان در تحقیقات مقدماتی، گواهی پزشکی قانونی، اظهارات گواه و با استناد به علم رأی به محکومیت متهمان به اعدام درخصوص اتهام زنای به عنف و حکم به برائت آنان به اتهام آدم‌ربایی صادر کردند.

این در حالی بود که یکی از اعضای دادگاه به عنوان رأی اقلیت به لحاظ گذشت مادر شاکی پرونده که به دلیل فوت دخترش به عنوان ولی‌دم اعلام کرده ‌بود هیچ شکایتی ندارد و همچنین مراوده شاکی فوت‌شده با یکی از متهمان، حکم به برائت آنان صادر کرده‌ بود.

با توجه به رأی صادره‌شده، متهمان اعتراضی به دیوان ‌عالی کشور ارسال کردند و رسیدگی به این اعتراض به شعبه ٢٩ ارجاع شد. قضات این شعبه با توجه به یکسان‌نبودن اظهارات شاکیه در بیان تعداد متهمان و تجاوز به عنف آنان و با توجه به اینکه اقرار دراین‌باره نزد حاکم شرط است و اقرار اولیه مثبت وقوع بزه نبوده و با توجه به روابط قبلی طرفین و اینکه نظریه پزشکی قانونی موجب ثبوت است اما دلالت بر انتساب اتهام به متهمان نیست و گواه خود متهم بوده است و همچنین از راننده تاکسی تحقیق نشده است، اعتراض متهمان به رأی اعدام را مورد پذیرش قرار داد و حکم صادره را نقض و پس از اعاده به شعبه سوم کیفری یک ارجاع داد.

این‌بار قضات شعبه سوم کیفری یک استان رسیدگی به این پرونده را در دستور کار خود قرار دادند و پس از تحقیق از راننده تاکسی و متهمان، به اتفاق آرا و با توجه به شکایت بی‌شائبه شاکیه و صورت‌جلسه تنظیمی مأموران، گواهی پزشکی قانونی و کشف آثار جرم از داخل خودروی متهم و اظهارات گواه و متهمان و استشهادیه تنظیمی و منضم به پرونده درخصوص جدایی همسر یکی از متهمان از وی که به منظور فرار از اتهام زنای محصن بوده، حکم به محکومیت متهمان به اعدام از حیث زنای به عنف و نیز محکومیت متهم اول به حبس از حیث آدم‌ربایی صادر کرده است که پس از فرجام‌خواهی به دیوان ‌عالی کشور ارسال شد و با توجه به اصراری‌بودن رأی پرونده در هیأت عمومی دیوان ‌عالی کشور مورد رسیدگی قرار گرفت.

به گزارش روابط‌عمومی دیوان ‌عالی کشور، هیأت عمومی با حضور اعضای شعب کیفری دیوان ‌عالی کشور درباره این پرونده تشکیل جلسه داد و نماینده دادستان کل کشور درباره این پرونده گفت: در شعبه ٢٩ دیوان علاوه بر آنچه دادگاه به آن استناد کرده است با توجه به اظهارات یکی از متهمان در دادگاه درباره حضور متهمان دیگر در جاده دورافتاده در روز سرد و یخبندان و عدم تأثیر رضایت مادر شاکیه (متوفی) و تلقینی‌بودن رضایت رأی دادگاه را صحیح تلقی کرده ‌است.

اما شعبه دیوان با توجه به رابطه دوستی شاکیه با متهم و روایات و ادعاهای متفاوت شاکیه و تزلزل در گفتار و تخدیش مطالب و اقرارنامه مادر متوفی که به صحت و اعتبار گفته‌هایش تردید کرده است و عدم اقرار متهمان در دادگاه و توضیحات راننده تاکسی، صدور حکم اعدام متهمان به اتهام زنای به عنف را موجه ندانسته و رأی صادره را اصراری تشخیص داده است.  در پایان جلسه پرونده در هیأت عمومی اصراری دیوان ‌عالی کشور مطرح شده و به بحث و گفت‌وگو و بیان نظریات موافقان و مخالفان منجر شد که درنتیجه رأی شعبه سوم دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی مبنی بر اجرای حکم اعدام متجاوزان به عنف را منطبق با قانون تشخیص داده و تأیید کرد.