راهبرد واقع بینی هستهای
از آنجا که در پی نشست آلماتی ۲، همچنان توپ در زمین گروه ۱+۵ مانده و کشورمان برنده تعلل آنها در پاسخگوئی است، به نظر میرسد آغاز عملیاتی کردن «رویکرد برداشتن گام های مقدماتی متقابل، هم وزن، هم جنس و هم زمان» نیز باید با طرف غربی باشد.
به گزارش پارس ، به نقل ازفارس، از آنجا که در پی نشست آلماتی ۲، همچنان توپ در زمین گروه ۱+۵ مانده و کشورمان برنده تعلل آنها در پاسخگوئی است، به نظر می رسد آغاز عملیاتی کردن « رویکرد برداشتن گام های مقدماتی متقابل، هم وزن، هم جنس و هم زمان» نیز باید با طرف غربی باشد. آنها باید به تدریج مطالبات ملت ایران را تامین کنند تا متقابلاً امکان پذیری برداشتن گام های منطبق بر خطوط قرمز و منافع ملی، برای طرف ایرانی تضمین شود.
مقامات کشورمان در نشست کمیته مقدماتی کنفرانس بازنگری معاهده منع گسترش سلاحهای هسته ای حضوری پررنگ داشتند. در این نشست، مواضع کشورمان در ارتباط با این معاهده، عملکرد آژانس بین المللی انرژی اتمی و غرب در قبل این معاهده و همچنین فضای کلی مذاکرات هسته ای بر اساس آخرین تحولات در نشست آلماتی ۲ منعکس شد و انتقادهای کشورمان از فضای سیاسی بین المللی موجود در محیط هسته ای ابراز گردید.
از نقاط قوت اقدامات به عمل آمده کشورمان، تنوع و گستردگی دامنه محورهای نقد نظام عملیاتی و رویه ای بین المللی در محیط هسته ای بود. با این حال، آنچه در این میان محل تامل است، اعلام آمادگی کشور برای پیش قدم شدن در برداشتن گام های مقدماتی مورد تقاضای غرب در نشست آلماتی ۲ است تا متعاقباً آنها نیز گام هائی متقابل و هم وزن را به عمل آورند. رویکرد « اقدام در برابر اقدام» آن هم با معیارهائی نظیر « متقابل، هم وزن، هم جنس و هم زمان» ظاهری معقول و مستدل دارد. اما در محتوا، دارای ابهامات ساختاری است. اولاً متقابل و هم زمان بودن این گام ها، ناممکن است. بالاخره یک طرف باید آغازگر این مسیر باشد تا بر طرف دیگر نیز بار التزامی با عنوان « عمل متقابل» میسر شود.
در این رابطه، محتوای سخنان دکتر باقری، امکان پیشقدم شدن ایران برای آغاز این فرایند گام به گام است. چراکه وی در سخنان خود در جمع اعضای جنبش عدم تعهد در این کمیته، آمادگی کشورمان را برای برداشتن گام های مقدماتی در این زمینه اعلام کردند. با این حال، خوش بینی زیادی در این فضا حاکم است. هرچند ممکن است این موضع گیری از عزم جزم کشور برای اثبات مجدد حقانیت خود و دفاع از اصالت حق توسعه هسته ای صلح آمیز حکایت نماید اما معلوم نیست کشورمان در چه زمان و چگونه و با چه نوع مابه ازائی قرار است این گام ها را بردارد و اساساً منظور از این گام ها، اقدام با چه محتوائی است. اگر قرار باشد که ایران آغازگر این روند باشد، چه تضمینی وجود دارد که طرف دیگر نیز به چنین گردونه ای وارد شود. چه زمان غرب حاضر به برداشتن گام های مقدماتی خواهد بود. و دهها پرسش دیگر در این زمینه، همچنان بی پاسخ خواهد ماند. ثانیاً، معیارهای دیگری که ایشان اعلام داشته اند، سنجش عملی ندارد. چگونه می توان هم وزن و هم جنس بودن گام های متقابل را سنجید؟ چه کسی گام های مذکور را به طرف غربی ارائه خواهد کرد؟ چگونه این تجانس وزنی سنجیده می شود و چه زمان و با چه فرایند؟
غایت مطالبه ملت ایران، لغو تحریم ها است و خط قرمز کلیدی کشورمان نیز حفظ حق غنی-سازی است. اگر قرار بر گام های هم جنس و هم وزن باشد، چه گامی از سوی کشورمان باید برداشته شود تا هم جنس و هم وزن لغو تحریم ها باشد؟
پرسش های متعددی در این زمینه وجود دارند که هرچند ممکن است پاسخ هائی منطقی و مستدل نیز داشته باشند اما جامعه علمی، حرفه ای و رسانه ای کشور و همچنین فضای فکری بین المللی از آن بی خبر است. در این شرایط، طبیعی است که برخی مجامع علمی و دلسوز نظام نیز نگران سرنوشت دیپلماسی هسته ای باشند. تجربه تلخ برخی اقدامات محدود و شبکه ای بسته از همفکری برای پیشبرد امور هسته ای کشور در سالهای گذشته، این نگرانی ها را افزون نموده است. به نظر می رسد تجربه درس های گذشته از خصومت و حس دشمنی غرب در جریان مسائل هسته ای، راهنمائی کلیدی برای ترسیم آینده دیپلماسی هسته ای است. هرچند برخی افراد بسیار دلخوش به وعده های غرب یا ملتزم شدن عملی برخی طرفهای هسته ای به لحاظ خطوط قرمز و منافع ملی ما هستند، همراهی با این نگاه خوش بینانه که مبنائی عینی نداشته است، بسیار دشوار است. پرسش اینست که وقتی غرب مدام بر افزایش تحریم ها و فشارهای دیگر علیه ملت ایران افزوده است و هیچ گاه در رویه خود گامی برای شناسائی حق هسته ای و غنی سازی ایران برنداشته است، اکنون چگونه و با چه استناد و مبنائی، می توان کشورمان را به وادی گام های تدریجی به معنای قبول خواسته های غرب وارد کرد و امیدوار به اقدام متقابل غرب بود؟ هرچند عدم التزام عملی غرب به برداشتن گام های مقدماتی متقابل ممکن است ما را به انصراف از گام های برداشته شده و عودت به حال سابق رهنمون سازد، اما بدون شک این امر هزینه های زیادی بر امنیت ملی بار خواهد کرد.
از این رو، مناسب است که با اعلام قصد کشور به برداشتن گام های متقابل، آغازگری این مسیر را طرف غربی بر عهده بگیرد. این امر همانگونه که توپ را همچنان در زمین آنها باقی خواهد گذاشت، بار منفی عدم اقدام را نیز نه بر ما، بلکه بر آنها تحمیل خواهد کرد. در هر حال، نباید آغازگر چرخه ای بود که در گذشته به تجارب تلخی انجامیده است. تعدیل مواضع و ارتقای همکاری متضمن انصراف از برخی امور را تنها در صورتی می توان مناسب دانست که گام نخست را طرف دیگر انجام داده و از جانب آن به صورت قطع منافعی راهبردی عاید کشور شده باشد.
گفتنی است الزامات فوق، بر فضای همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز جاری و ناظر است. برداشتن گام های جدی همکاری داوطلبانه با آژانس به امید دست یابی به دستاوردهائی از جانب اقدامات آتی و موعود آژانس، ممکن است تجارب تلخی از نوع وعده های وعید گذشته آژانس را تکرار نماید. خوش بینی در این فضای انکار و تردید غرب و رویکرد سیاست زده و اثبات شده آژانس، خطائی بزرگ خواهد بود.
ارسال نظر