توپ طلا با کدام معیار به رونالدو رسید
وقتی خبر رسید فرانس فوتبال توپ طلایش را از فیفا پس گرفته است، محافل فوتبال استقبال خوبی از آن کردند.
همه حق دارند. هم آنهایی که رای به انتخاب رونالدو دادند حق دارند، هم مدافعان مسی. حتی بلاژیویچ هم حق داشت رای به علی دایی دهد. حق با آنهایی است که پله را بهترین بازیکن تاریخ می دانند. طرفداران مارادونا و مسی هم حق دارند.
همه حق دارند چون هرکسی از ظن خود یار فوتبال شده است، با دلایل و دیدگاه های متفاوت، ذهنیت های متفاوت...تحقیقات اخیرا نشان داده 15 سالگی خیلی مهم است، اینکه در این سن، شیفته کدام بازیکن بوده ایم، تمام عمر در قضاوت ما تاثیر می گذارد.
از سال 1956 که تنی چند از فوتبال نویسان فرانس فوتبال اقدام به اهدای جایزه توپ طلای سال به بهترین بازیکن اروپایی و بعدها شاغل در اروپا و سپس بازیکن سال جهان کردند، همواره عده ای ساز مخالف زدند با این استدلال که اصولا فوتبال یک ورزش گروهی است که برجسته ترین صفات آن همدلی، از خود گذشتگی و تعاون بین همه اعضای گروه است و تکریم تنها یک نفر از میان این همه بازیکن در دنیا جفایی است در حق خیلی ها. خصوصا اینکه اکثریت قریب به اتفاق برگزیدگان یا مهاجمند یا هافبک نفوذی. و عناصر دفاعی و دروازه بان ها مورد بی مهری قرار می گیرند.
عده ای دیگر موافق گزینش های فردی در بازی هایی مثل بسکت هستند چون آمارهای فردی دقیقی در این ورزش گروهی وجود دارد که انتخاب را ساده تر می کند ولی آمارهای موجود در فوتبال را برای یک انتخاب عادلانه کافی نمی دانند.
به هر حال ابتکار فرانس فوتبال خیلی زود مورد توجه رسانه ها قرار گرفت و سال به سال به اهمیت جهانی این جایزه افزوده شد و حالا دیگر تصاویر برندگان توپ طلا جزء لاینفکی از کتاب های تاریخ فوتبال جهان است. تحریریه این مجله معتبر با آگاهی از ضرورت رعایت عدالت نسبی، کار گزینش را به یک ارگانیسم مستقل و مرکب از 50 روزنامه نگار اروپایی سپرده بود. فرانس پرس نه تنها به آرای کارشناسان روی آورد بلکه برای خرد جمعی آنها نیز معیار و چهارچوب مشخص تعیین کرد تا انتخاب ها بر سر یک سری اصول انجام پذیرد:
1. مجموعه عملکرد فردی و گروهی یا همان مقام های ملی و باشگاهی که طی آن سال بدست آورده است
2. کلاس بازیکن(استعداد فردی + بازی جوانمردانه)
3. سابقه حرفه ای
** در فرمول فرانس پرس عملکرد یک فصل فوتبالی کامل ملاک اصلی است. همچنین جام جهانی و جام ملت ها ارزش بالایی دارند.
با وجود تمام این تمهیدات باز هر از گاه مخالفت هایی با انتخابات مطرح میشد تا اینکه از سال 2010 فیفا با خرید برند توپ طلا از فرانس پرس، سازماندهی انتخابات را خود برعهده گرفت. در واقع مدت هاست مدیریت کلان فیفا یک سیاست مارکتینگ بر محوریت برند "فیفا" را پی گیری می کند. همان سیاستی که "جام جهانی فیفا" را جایگزین "جام جهانی فوتبال" کرد به دنبال تبدیل "توپ طلا" به "توپ طلای فیفا" بود.
بازار هدف فیفا، بازار پرسود بازی های ویدئویی است. پخش مستقیم مراسم اهدای جایزه درست در روزهای ابتدایی سال نو میلادی با شور و هیجانی که رسانه ها در اطراف آن ایجاد می کنند بهترین فرصت برای جذب مخاطبینی است که بخش مهمی از آنها را مصرف کنندگان جوان همین بازی های ویدئویی تشکیل می دهند.
اما فرمول رای گیری فیفا مشکلات عدیده ای ایجاد کرد. انتقال تاریخ رای گیری به ماه ژانویه، عملکرد کل سال قبل را مدنظر قرار می داد و نگاه به فصل فوتبالی منتهی به تابستان کمرنگ تر شد و عملا ذهنیت مطلق گرای "بهترین بازیکن" روی "بهترین بازیکن سال" و ارزش افزوده ای که فرد برای تیمش در طی یک فصل ایجاد کرده بود تاثیر می گذاشت.
ملاحظاتی که سرمربیان و کاپیتان های تیم های ملی برای رای دادن در نظر می گرفتند نیز همیشه بی طرفانه نبوده است: ارجحیت هم باشگاهی، هم وطن، عدم درج نام رقیب اصلی در میان سه نفر ... به همه اینها گزارشاتی که از اعمال نفوذ بعضی از اسپانسرها در جریان برخی انتخابات (مثل بهترین بازیکن جام جهانی 2014) منتشر شد را نیز اضافه کنید.
با این تجارب وقتی خبر رسید فرانس فوتبال توپ طلایش را از فیفا پس گرفته است، محافل فوتبال استقبال خوبی از آن کردند. مطمئنا تضمینی نیست که بازگشت به فرمول قبلی و رجوع به 193 روزنامه نگارمنجر به رسیدن حق به حقدار خواهد شد ولی حداقل این حسن را دارد که این گزینش بیرون از فضای تجاری و بر اساس همان چهارچوب و معیارهای سه گانه سنتی تعریف شده انجام می پذیرد.
ارسال نظر