عوامل معرفتی خشونت دینی در جهان اسلام
سیره و سنت نبیگرامی اسلام، رفتار محبتآمیز به همه انسانها، حتی یهودیانی بود که آزارش میدادند. حاکمیت عقلانیت ابزاری در دوران معاصر را میخواهم به عنوان آخرین و مهمترین عامل خشونت برای دینداران افراطی در دوران معاصر معرفی کنم.
دکتر حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه رییس انجمن حکمت و فلسفه ایران نوشت:
خشونت به گواهی تاریخ، همیشه با بشریت همراه بوده است؛ اما این پدیده شُوم در دوران معاصر، خود را شدیدتر از گذشته نشان میدهد؛ چون خشونتطلبان در دوران معاصر تلاش میکنند تا به تبیین عقلانیِ افراطیگری و خشونت، دست بزنند و خشونتطلبان دینی نیز در صدد توجیه دینی این رفتار غیرانسانیاند.
خشونت دینی در جهان اسلام، معلولِ عوامل معرفتی و غیرمعرفتی متعددی است؛ عواملی مثل؛ بیتوجهی به مراتب و درجات ایمان، عقلگریزی یا عقلستیزی، معنویتگریزی، تفسیر نادرست از مفهوم جهاد، فهم نادرست از مفهوم تکفیر، حاکمیت عقلانیت ابزاری. مقصود بنده از بیتوجهی به مراتب و درجات ایمان، به عنوان اولین عامل خشونت دینی، این استکه برخی گمان میکنند باورشان، فقط مصداق ایمان دینی است و سایر انسانها از دیگر مراتب ایمان دینی محرومند؛ در حالیکه قرآنکریم برای ایمان، درجات و مراتب متعددی قائل است. ایمان دینی با درجات مختلفش، به عنوان حقیقتی معرفتی و اختیاری، نه امری وهمی و اجباری، باعث رستگاری، تقوا، معنویت، تعادل روحی، برکات دنیوی، عمل صالح، محبت، هدایت و آرامش میشود. گروهی مثل خوارج در زمان امام علی (ع) با نفی درجات و مراتب ایمان برای دیگران، دست به خشونت و کشتن دست جمعی میزدند.
دومین عامل خشونت دینی در جهان اسلام، عقلگریزی یا عقلستیزی است. دینِ منهای عقل و عقلانیت، افراطگرایی را تحقق میبخشد. جریان تکفیری از قرن هفتم هجری به همین علت، مسلمانانِ متوسل به اولیای الهی را کافر میشمردند و اکنون نیز با تفسیر ظاهری و غیرعقلانی از آیات قرآن، انسانهای بیگناه اعم از شیعه و سنی را قتل عام میکنند. معنویتگریزی یا معنویتستیزی نیز سومین عاملِ خشونت به نام دین در جهان اسلام است. البته میتوان دوری از معنویت را نیز معلولِ عقلگریزی دانست و به همین جهت، جریان تکفیری با بخش عظیمی از مسلمانان یعنی صوفیان، مخالفت میورزند و در کشورهایی مثل پاکستان با عملیات انتحاری، آنها را به خاک و خون میکشند.
امام خمینی (ره) بر این باور است که بین اسلام و معنویت، پیوند وثیقی برقرار است و میفرماید: «مکتب اسلام، یک مکتب مادی نیست؛ یک مکتب مادی- معنوی است و اسلام، مادیت را در پناه معنویت، قبول دارد. »
عامل چهارم خشونت دینی در جهان اسلام، تفسیر نادرست از مفهوم جهاد است. حقیقت جهاد در اسلام، نوعی خودسازی و مبارزه با نفس برای دفاع از ارزشهای الهی و حقوق انسانی و دفع تجاوز از دیگران است؛ نه وسیلهای برای قتل عام انسانهای بیگناه. تفسیر شخصی از مفهوم تکفیر نیز پنجمین عامل خشونت دینی در جهان اسلام است. افراطگرایان دینی، کفر را هر گونه اعتقادِ مخالف با اعتقادات خود میشمارند. یعنی ملاک کفر و ایمان را اعتقادات شخصی خود میدانند و همین باعث رفتار خشونت آمیز نسبت به دیگران میشود؛ در حالیکه سیره و سنت نبیگرامی اسلام، رفتار محبتآمیز به همه انسانها، حتی یهودیانی بود که آزارش میدادند. حاکمیت عقلانیت ابزاری در دوران معاصر را میخواهم به عنوان آخرین و مهمترین عامل خشونت برای دینداران افراطی در دوران معاصر معرفی کنم.
عقلانیت ابزاری فاقدِ معنویت که به دنبال سود مادی و مصرفگرایی بیشتر است و مشکلات معاصر بشر یعنی بحران محیط زیست و جنگ و فقر را فراهم ساخته است. این مدل از عقلانیت ابزاری در غرب معاصر به توسعه نئولیبرالیستی کشیده شد. نئولیبرالیسم با اینکه از آزادیهای فردی دفاع میکند؛ ولی با جهانیسازی نئولیبرالیسم، باعث نفی دموکراسی و مشارکت حداکثری و در نهایت، تحریکِ مسلمانان ساکن در کشورهای غربی برای اظهار هویت آنها شد.
اظهار هویت دینی برخی از مسلمانان در غرب، پدیدهای به نام داعش را به وجود آورد. پس بنده، مهمترین عامل پیدایش خشونت دینی در جهان اسلام معاصر را نئولیبرالیسم در غرب مدرن میدانم و عوامل دیگری که گفتم در درجه دوم قرار میدهم؛ چون همه آن عوامل در گذشته نیز بوده، لکن باعث خشونت نسلکشی معاصر نشده بودند.
ارسال نظر