شبی که علی(ع) جانش را فدای رسول خدا(ص) کرد
قریش برای اجرای نقشه خود، شب اول ربیع را انتخاب کرده بود. بعد از این تصمیم، خداوند به وسیله فرشته وحی پیغمبرش را از نقشه قریش آگاه و دستور داد که باید شبانه مکّه را ترک و به یثرب برود ولی باید کاری میکرد تا دشمن آگاه نشود.
پیغمبر اسلام (ص) بعد از اعطای مقام نبوّت، سه سال مخفیانه کسانی را که زمینه پذیرش در آنها احساس میکرد را، دعوت به اسلام مینمودند. در این مدت تعداد محدودی به اسلام گرویدند.
بعد از سه سال فرشته وحی نازل شد و فرمان خدا را ابلاغ نمود که دعوت خود را عمومی کند. با علنی کردن دعوت به اسلام، مخالفتها و دشمنیها شروع شد و تهدیدها و وعدههای مال و اموال و نسبهای ناروا و هر گونه که ممکن بود، برای مقابله با پیغمبر اسلام (ص)، انجام دادند.
در سال 13 بعثت، از شهر یثرب برای پیغمبر اسلام خبر آوردند که مردم آن سرزمین آمادگی خود را برای حمایت از پیغمبر (ص) و مسلمانان اعلام داشته و قول دفاع از آن حضرت را دادهاند.
از فردای آن روز مسلمانان به تدریج و مخفیانه به یثرب هجرت کردند، تا اینکه سران قریش از این قضیه آگاه شده و احساس خطر کردند که با آن همه آزار و اذیّت پیغمبر (ص) و پیروانش در صدد انتقام برآید.
بزرگان قریش برای رویارویی با این خطر، با هم نشستند و جلسهای برپا کردند و به چاره اندیشی پرداختند.
در این شورا برخی پیشنهاد دادند که پیغمبر تبعید یا زندانی شود که این پیشنهاد رد شد.
برخی پیشنهاد قتل پیغمبر (ص) را دادند که کار سادهای نبود و یقین داشتند که بنیهاشم آرام ننشسته و انتقام خواهد گرفت.
سرانجام تصمیم بر آن شد که از هر قبیلهای یک نفر برای کشتن پیغمبر (ص) حاضر شود در در وقتی که پیغمبر (ص) در بستر به خواب رفته بر او حملهور شوند و او را قطعه قطعه کنند، تا بنیهاشم نتواند از شخص خاصی انتقام بگیرد.
قریش برای اجرای نقشه خود، شب اول ربیع را انتخاب کردند. بعد از این تصمیم، خداوند به وسیله فرشته وحی پیغمبرش را از نقشه قریش آگاه ساخت و دستور داد که باید شبانه مکّه را ترک کند و به یثرب برود ولی برای شکست نقشه دشمن باید کاری میکردند تا دشمن آگاه نشود و راحت بتوان از شهر خارج شد.
پیغمبر اسلام (ص) نقشه دشمن را با مولی علی (ع) در میان گذاشت و فرمود: امشب را بجای من در بستر بخواب، تا دشمن تصور کند که در خانهام و مرا تعقیب نکند.
مولی علی (ع) آن شب جای پیغمبر اسلام (ص) در منزل پیغمبر بود و مأموران قریش که خانه پیغمبر (ص) را محاصره کرده بودند گمان میکردند پیغمبر (ص) در خانه است. نیمه شب با شمشیرهای برهنه به خانه هجوم آوردند داخل اتاق که شدند مولی علی از بستر بلند شد. مأموران با دیدن حضرت سخت آشفته شدند و گفتند محمد کجاست؟
مولی علی فرمودند: مگر او را به من سپرده بودید؟ سران قریش عصبانی به طرف مولی حمله ور شدند و حضرت را آزار و اذیّت کردند و به طرف مسجدالحرام بردند، و او را مورد بازجویی قرار دادند و پس از بازداشت مختصری او را آزاد کردند.
به این طریق پیغمبر اسلام (ص) از دست سران قریش به مدینه هجرت کرد و تاریخ قمری مسلمانان، که هجرت پیغمبر (ص) است، بوجود آمد.
ارسال نظر