در حالی که حدود یک دهه از شیوع تب احیای ببر مازندران و شیر ایرانی در میان مسئولان سازمان حفاظت می‌گذرد، به نظر می‌رسد، وقایع ناگواری که به دنبال ورود دو قلاده ببر سیبریایی به کشور رخ داده از یک سو و افزایش تعداد کارشناسان و متخصصانی که تحقق این رویا را با توجه به نابودی زیستگاه‌های این دو گربه‌سان و عدم وجود طعمه، غیرممکن می‌دانند از سوی دیگر، سبب شده سودای احیای شیر ایرانی در زیستگاهش، یعنی دشت ارژن رنگ و لعابی نو به خود گرفته و امکانپذیر جلوه کند.

مدت‌هاست نه هوشنگ ضیایی، کارشناس حیات وحشی که در سال 86، پیشنهاد احیای این دو گربه سان منقرض شده را مطرح کرد و سرانجام در سال 89، پس از کلید زدن پروژه ناموفق احیای ببر مازندران در میانکاله، ببرهای سیبریایی را به ایران آورد تا پناهگاه حیات وحش میانکاله را از دست‌اندازی سودجویان حفظ کرده باشد، سخنی از احیای شیر و ببر می‌گوید و نه مجید نوائیان، رئیس موزه حیات وحش دارآباد که در مناظره تلویزیونی اسفند 92، احیای شیر ایرانی در دشت ارژن را قاطعانه به معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست پیشنهاد داد.

بدون شک رویای احیای ببر مازندران که با مرگ ببر نر سیبریایی وارداتی و قرنطینه پنج ساله ببر نر، به کابوسی تلخ برای مسئولان و علاقمندان محیط زیست بدل شده بود راه را برای اقدام مشابه دشوار کرده بود؛ آن هم در حالی که علی‌رغم وجود مشکلات زیست محیطی متعدد، تکرار تجربه تلخ گذشته نه تنها غیرمعقول جلوه می‌کرد، بلکه اصرار بر آن، افکار عمومی و تحلیل رسانه‌ها را به سوی حرکتی نمایشی یا حتی انتفاعی سوق می‌داد. تا اینکه سرانجام، ورود شیر آسیایی (ایرانی یا هندی) به ایران دوباره کلید خورد اما این بار نه به منظور احیای نسل، بلکه با بهانه تکثیر در اسارت.

در اوایل سال 93، زمزمه‌های ورود قریب‌الوقوع دو شیر آسیایی به باغ‌وحش تهران در رسانه‌ها پاگرفت. این زمزمه‌ها که با رویکردی وطن پرستانه، "بازگشت شیر ایرانی را به وطن" مژده می‌داد ابتدا توسط رسانه‌ها جزو اخبار خوش محیط زیست تلقی می‌شد اما رفته رفته واکنش مخالفت آمیز فعالان محیط زیست را به دنبال داشت. این افراد از یک سو، با بیان اینکه تکثیر گونه‌های حیات‌وحش در اسارت، با احیا متفاوت است و فاقد ارزش زیست محیطی، عاقبت تلخ گربه‌سانان در باغ‌های وحش کشور که از حیوانات در شرایطی نامناسب نگهداری می‌کنند را یادآور می‌شدند و با اشاره به ابتلای ببر نر سیبریایی به بیماری مرگبار مشمشه در باغ وحش تهران که کشتار شیرهای آفریقایی این باغ‌وحش را به دنبال داشت از ورود شیر ایرانی به این باغ‌وحش مادامی که شرایط نگهداری از حیوانات در آن، دستکم با شرایط مندرج در پورتال سازمان حفاظت محیط زیست مطابقت نکرده باشد ابراز نگرانی می‌کردند.

اما در حالی که دست‌اندرکاران باغ‌وحش تهران توانستند با برگزاری نشست‌های مطبوعاتی تا حدودی علاقمندان حیات‌وحش را نسبت به عدم تکرار حوادث تلخ گذشته خوشبین کنند، ماجرایی جدید، پایه‌های اعتمادی که میان فعالان زیست محیطی و باغ‌وحش شکل گرفته بود را از نو فروریخت.

مسئولان باغ‌وحش تهران  با بیان اینکه باغ‌وحش تهران، عضو "برنامه گونه‌های در خطر انقراض" (EEP) اتحادیه باغ‌های وحش اروپا (EAZA) است و بابت حضور خود در این برنامه حق عضویت می‌پردازد چنین گفته بودند: "باغ‌وحش تهران، به عنوان یک عضو، این اجازه را دارد که درخواست خود را مبنی بر نگهداری از گونه‌های خاص و در معرض انقراض را مطرح کرده و در صورتی که استانداردهای لازم برای نگهداری از آن گونه را داشته باشد، این درخواست بررسی شده و با آن موافقت خواهد شد.

این مؤسسه پس از بررسی‌های لازم و بدون دریافت هیچ‌ هزینه اضافی، گونه مورد نظر را در اختیار باغ‌وحش متفاضی خواهد گذاشت تا ضمن آن‌که در معرض دید عموم گذاشته می‌شود، با شرایط مناسب بتوانند تولید‌ مثل کنند. پس از دو سال مکاتبه و کار مداوم، اتحادیه باغ‌وحش‌ها و آکواریوم‌های اروپا پس از بررسی‌های انجام شده و ایجاد استانداردهای اولیه لازم، حدود شش ماه پیش با درخواست ایران موافقت کرده و مجوز ورود شیر ایرانی به باغ وحش تهران، صادر شده است. بنابراین قرار است بزودی و در صورت رعایت استانداردها و ایجاد زیر‌ساخت‌های لازم، یک جفت شیر ایرانی نر و ماده به باغ وحش تهران تحویل داده شود."

اما در حالی که حتی تصویری از نامه موافقت اتحادیه باغ‌های‌وحش اروپا با واگذاری یک جفت شیر ایرانی به باغ‌وحش تهران هم در رسانه‌ها منتشر شده بود، این اتحادیه در پاسخ به استعلام فعالان حیات وحشی که ظاهراً چندان هم به ادعاهای مسئولان باغ‌وحش تهران اعتماد نداشتند، هرگونه عضویت باغ‌وحش تهران را در برنامه‌های این اتحادیه و همچنین ورود شیر ایرانی تحت نظارت این اتحادیه به باغ‌وحش ایران را تکذیب کرده و نامه‌ای که از سوی مسئولان باغ‌وحش تهران به عنوان موافقت این اتحادیه با واگذاری شیر ایرانی، در رسانه‌ها منتشر کرده بود را جعلی عنوان کرد. این اتحادیه در پاسخ به استعلام فعالان زیست محیطی، حتی ورود ببر سفیدی را که باغ وحش تهران پیش از آن مدعی شده بود تحت نظارت این اتحادیه و به طور رایگان به باغ‌وحش تهران وارد کرده است را هم تکذیب کرد تا علاوه بر سلب اعتماد از مسئولان باغ‌وحش تهران، این سوال را پیش بکشد که ببر سفید وارداتی و شیرهایی که بناست در آینده وارد این باغ وحش شوند را کدام مرکز، بناست به صورت رایگان در اختیار باغ‌وحش تهران قرار دهد؟سوالی که شبهه اینکه این گربه سانان، از قربانیان قاچاق حیات وحش باشند را قوت می‌بخشید.

انعکاس این دروغ بزرگ که به همراه متن تکذیبیه اتحادیه باغ های وحش اروپا در رسانه‌ها منتشر شد و واکنش‌های گسترده‌ای را به همراه داشت، هرچند هرگز پاسخی از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست یا دست‌اندرکاران باغ وحش تهران به دنبال نداشت اما توانست تا ماه‌ها، ورود شیرهای ایرانی به این باغ وحش را به تعویق بیندازد.

‌پس از آنکه با گذشت بیش از یک سال، حکایت نامه جعلی، ادعاهای تکذیب شده و پرسش‌های بی‌پاسخ به دست فراموشی سپرده شد، چند روزی است خبری تحت عنوان "شیر ایرانی با حمایت و تلاش یک شرکت فعال در صنعت خودرو پس از بیش از یکصد سال غربت به وطن باز می گردد" در رسانه‌ها منتشر شده و در آن، مدیرعامل این شرکت فعال در صنعت خودرو ضمن ارائه توضیحاتی در خصوص فعالیت شرکت، درباره ورود شیرهای ایرانی به باغ‌وحش تهران توضیح داده و همچنان بر ورود این گربه‌سانان به باغ‌وحش تهران "با دستور سازمان EEP" تأکید دارد. او در پایان گفت‌و‌گو، کلاف سردرگم احیای شیر ایرانی که مدتی در قالب "تکثیر در اسارت" به مخاطب عرضه شده بود را به نقطه آغاز خود نزدیک می‌کند و  می‌گوید: "امیدواریم زمینی وسیع در دشت‌های استان فارس که خاستگاه طبیعی این حیوان است از سوی دولت و سازمان حفاظت محیط زیست اختصاص داده شود تا بتوانیم با فنس‌کشی محل محصوری را درست مثل محل‌های محصور شده طبیعت کنیا و اوگاندای آفریقا تهیه کنیم تا جفت شیر ایرانی بتواند به راحتی زندگی و زاد و ولد کند."

در حالی که شبهات و بی‌اعتمادی‌ها همچنان پابرجاست و مشخص نیست شیرهای ایرانی را چه کسی و چرا به باغ وحش تهران پیشکش می‌کند، اکنون با گفت‌و‌گوی آقای "مدیرعامل شرکت صنعتی"، با آشفته بازاری مواجه می‌شویم که درکش آنقدرها هم ساده نیست: "صنعتگری" که از دولت و سازمان حفاظت محیط زیست، زمینی وسیع در دشت‌های استان فارس طلب می‌کند تا با همکاری باغ‌وحشی که به نشر ادعاهای ناصواب متهم است، در محلی محصور مانند "طبیعت آفریقا"، برای زاد و ولد "شیر ایرانی" زمینه سازی کرده و سودای ورود شیر آسیایی که سال‌هاست در ذهن پیشکسوتان لانه کرده را به هر بهایی که شده به واقعیت نزدیک کند.