چرا دریاچه ارومیه خشک شد؟
در تاریخ ۳۱ فروردین ۹۲ یادداشتی تحت عنوان «سیب کام دریاچه ارومیه را خشک کرد» در روزنامه «شرق» چاپ شده بود که نظر من را به خود جلب کرد. پس از مطالعه آن، مشاهده کردم که نیاز آبی انگور در آن به اشتباه ۵۰۰ مترمکعب…
به گزارش پارس ، به نقل اززیست بوم علیرضا توکلی*: در تاریخ ۳۱ فروردین ۹۲ یادداشتی تحت عنوان« سیب کام دریاچه ارومیه را خشک کرد» در روزنامه « شرق» چاپ شده بود که نظر من را به خود جلب کرد. پس از مطالعه آن، مشاهده کردم که نیاز آبی انگور در آن به اشتباه ۵۰۰ مترمکعب در هکتار بیان شده، درحالی که در سند ملی آب کشور حدود شش هزارمترمکعب تعیین شده است و سپس با مقایسه کردن با نیاز آبی سیب که حدود ۶۰۰۰ است، نگارنده به این نتیجه رسیده که تغییر الگوی کشت از انگور به سیب یکی از دلایل خشکی دریاچه است، که به اعتقاد من نتیجه اشتباهی است؛ لذا لازم دیدم برای روشن شدن افکار خوانندگان گرانقدر، دلایل اصلی وضعیت کنونی دریاچه ارومیه را با توجه به تخصص و تحصیلات خود در قالب یادداشتی بیان کنم. دریاچه ارومیه به مساحت پنج هزارکیلومترمربع دریاچه ای وسیع با شوری زیاد است که در شمال غربی ایران و بین استان های آذربایجان غربی و شرقی واقع شده است. این دریاچه در پایین ترین نقطه حوضه آبریز بسته ای با مساحت تقریبی ۵۲هزارکیلومترمربع، که قسمت هایی از آن در استان کردستان واقع شده است؛ قرار دارد. دریاچه ارومیه یک پارک ملی و یکی از بزرگ ترین رامسر سایت های موجود در ایران است که به عنوان ذخیره گاه زیست کره یونسکو نیز معرفی شده است. تعداد زیادی تالاب های اقماری آب شیرین و آب شور در اطراف این دریاچه واقع شده اند که بسیاری از آنها از لحاظ تنوع زیستی از اهمیت جهانی برخوردارند.
اما چه عواملی منجر به ایجاد شرایطی اسفناک برای این دریاچه شده است:
اقلیم و پدیده خشکسالی: در طی دوره ۴۱ساله (۱۳۴۴ تا ۱۳۸۵) به طور متوسط سالانه ۷۲ میلیون مترمکعب از منابع آب سطحی ورودی به دریاچه کاسته شده است و در نتیجه حجم آب موجود در دریاچه از ۴۲ میلیارد مترمکعب در سال ۱۳۷۴ به ۲۲ میلیارد مترمکعب در سال ۱۳۸۵ تقلیل یافته است.
تغییرات کالبدی حوضه دریاچه و افزایش جمعیت: افزایش جمعیت شهرهای مستقر در حوضه، طی سال های اخیر و همچنین تغییر کاربری اراضی موجب افزایش مصرف آب شده است.
احداث فزاینده سد بر رودخانه های حوضه آبریز دریاچه: در محدوده حوضه آبریز دریاچه ارومیه تعداد ۴۰ سد موجود، ۱۲ سد در دست ساخت و ۴۰ سد در دست برنامه ریزی است؛ به عنوان نمونه بر روی رودخانه آجی چای به تنهایی تعداد ۲۲ سد احداث شده است. پتانسیل ذخیره آب در مخزن سدهای در حال بهره برداری در حوضه آبریز در حال حاضر، ۶۳/۱ میلیارد مترمکعب است.
توسعه سطح کشت و بهره برداری مفرط از منابع آب: در سطح حوضه دریاچه ارومیه، ۵۹ درصد از مصارف از منابع آب سطحی و ۴۱ درصد از منابع آب زیرزمینی تامین می گردد، مجموع تخلیه آبخوان ها توسط این منابع، ۲۴۴۱ میلیون مترمکعب برآورد شده است که منجر به افت مداوم آبخوان ها گردیده است. (مصرف بخش کشاورزی ۸۷ درصد می باشد) . با توجه به روش آبیاری در این حوضه که عمدتا غرقابی است، تلفات زیاد و همه ساله حجم قابل توجهی از آب زیرزمینی مورد استفاده، از طریق تبخیر در مزارع از دسترس خارج می شود. برداشت های بیش از ظرفیت از آبخوان ها، بیلان آب زیرزمینی در تمام دشت ها را منفی کرده و حتی منجر به نفوذ آب شور دریاچه به آبخوان های هم جوار با ساحل شده است. بر اساس آمار از ۹۴۵۹ حلقه چاه عمیق و نیمه عمیق واقع در آبخوان های حاشیه دریاچه، تعداد ۱۰۰۲ حلقه چاه، شور و متروک شده اند. در واقع، بخش کشاورزی مهم ترین مصرف کننده آب در سطح حوضه آبریز دریاچه ارومیه است. مصارف بخش کشاورزی از منابع آب حوضه در سال ۱۳۵۸ برای سطح زیرکشت ۱۵۰هزار هکتاری بالغ بر ۸/۱ میلیارد مترمکعب بوده که در سال ۱۳۸۵ برای سطح زیرکشتی بیش از ۴۰۰هزار هکتار به ۶/۵ میلیارد مترمکعب رسیده است. همچنین الگوی زراعی در حوضه دریاچه در جهت افزایش کشت محصولات آب بر چون یونجه و باغات میوه سوق یافته است. همچنین پایین بودن راندمان آبیاری در این حوضه بین ۳۰ تا ۳۶ درصد برآورد می شود.
تخریب مراتع و پوشش گیاهی در حوضه آبریز: چرای مفرط در منابع طبیعی تا حدود ۱۰برابر ظرفیت قابل تحمل محیط، منجر به تخریب مراتع و فرسایش خاک می گردد. دستکاری محیط آبی در فرآیند احداث بزرگراه شهید کلانتری: جاده میان گذری که قسمت عمده ای از آن، به جای استفاده از ستون های متعدد، از طریق خاکریزی در آب دریاچه احداث شده و سیستم طبیعی دریاچه را دچار تغییر کرده است. این تغییرات تنها به اثرات شیمیایی و زیستی محدود نشده، بلکه تغییر در نحوه رسوب گذاری در داخل دریاچه و خشک شدن بخش هایی از دریاچه را به دنبال داشته است.
فقدان برنامه آمایش و مدیریت یکپارچه در کل حوضه آبریز دریاچه: هر یک از بخش های توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به طور جداگانه و بی اعتنا به برنامه های سایر بخش هایی که در این حوضه فعالیت دارند، به اقدامات مورد نظر خود می پردازند که گاه با قابلیت ها و ظرفیت های محیطی این حوضه سازگار نیست. در انتها می توان به چند راهکار برای نجات دریاچه اشاره کرد: اختصاص درصدی از آب سدهای موجود در حوضه (به عنوان مثال ۲۰ درصد) به دریاچه، تغییر الگوی کشت از گیاهان با مصرف آب بالا به گیاهان با مصرف کم، کشت گیاهان مناسب مناطق شور، افزایش راندمان آبیاری با تغییر شیوه آبیاری از سنتی به مدرن، تعیین سقف توسعه منابع آب و اراضی کشاورزی با توجه به قابلیت های منابع آب حوضه و در نظرگرفتن لزوم حفظ بقا و پایداری دریاچه و…
ارسال نظر