چرا حمله تکفیریها به غرب حلب شکست خورد؟
سوالی که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده این است که چرا حمله تکفیریها به غرب حلب شکست خورد.
سوالی که ذهن بسیاری از کارشناسان را به خود مشغول کرده این است که چرا حمله تکفیریها به غرب حلب شکست خورد. تروریستها با همه امکانات خود وارد معرکه شدند، معرکهای که به زعم آنها نه برای شکستن محاصره، بلکه برای ورود به حلب و شکست طراحی شده بود.
محور این حمله چند صدمتر بالاتر از محور قبلی بود. آنها میدانستند که محور قبلی برای ورود مناسب نیست و کاملا مسلح شده است. کارسناسان و مستشاران نظامی ترک، عرب، پاکستانی، اسرائیلی و آمریکایی این محور را انتخاب کرده و به تروریستها اعلام کردند.
البته این حمله، از همان ابتدا شکست خورده بود و تروریستها ناچار بودند برای ابراز وجود آن را انجام دهند. سرکردههای نظامی تروریستها از پیش هم گفته بودند که حمله دوباره نتیجه بخش نیست و بر همین اساس بر انتحاریها تکیه کردند، انتحاریهایی که همه خارجی و عضو گروهک تروریستی حزب ترکستانی بودند و به گفته منابع روسی دستکم ۳۰ انتحاری برای این حمله مهیا شده بودند. حمله سه هفته به تاخیر افتاد و دلیل عمده آن هم مخالفت ترکیه بود که نمیخواست تعهدی که به ایران و روسیه داده بود زیر سوال برود. وتوی ترکیه پس از سه هفته برداشته شد و با این سخن اردوغان که "حلب از آن اهالی آن است" به عنوان رمز عملیات حمله رسمیت یافت و شروع شد.
فرماندهی نیروهای متحد به خوبی میدانستند که این حمله صورت خواهد گرفت و از این رو آمادگی خود را کامل کرد و با استفاده از تجربیات به دست آمده از گذشته، زمین را به شدت مسلح کرد و خطوط دفاعی را چند لایه کرد. ایجاد خطوط چنط لایه دفاعی مهمترین عامل شکست حمله تروریستها بود که از حمله اول سنگینتر بود.
در حمله اول تروریستها در پنج مرحله حمله کردند و پس از تثبیت هر پیشروی و شکست خطوط دفاعی متحدین، اقدام به حمله جدید و متوالی میکردند. اما در این حمله، خط دفاعی اول متحدین شکسته نشد که تروریستها وارد خط دوم شوند؛ بنابراین حملات در همان محور نخست محدود شد و نبردها در میدان بسیار محدودی که توسط نیروهای متحد بر مهاجمان دیکته شد ادامه یافت.
در چرایی شکست این حمله البته باید مساله بسیار مهم دیگری را هم مدنظر قرار داد و آن نیز نابودی و هلاکت بخش عمده توان رزمی و نیروهای نخبه تروریستها در حمله نخست بود. تلفات سنگین تروریستها؛ آنها را به شدت تضعیف خواهد کرد و این اتفاق هم روی داد و در این حمله کمبود نیروی رزمی کارکشته کار دست تروریستها داد.
مساله بعد، به گروههای مشارکتکننده باز میگردد. در حالی که در حمله اول به حلب ۲۵ گروهک با نیروهای زیادی مشارکت کرده بودند، در این حمله مشارکت بسیار کم شده بود، چرا که بخش عمده این نیروها در قالب نیروهای سپر فرات به شمال شرق حلب برای جنگ زیر پرچم ترکها به اصطلاح علیه داعش به این منطقه منتقل شده بودند. این انتقال نیروها که با شماتت سرکردههای جبههالنصره همراه شده بود، نقش مهمی در ناکامی تروریستها داشت. در حمله اول مهاجمان با یورشهای پیاپی وارد عمل شده و تلفات به سرعت جایگزین شدند، اما اینجا دیگر نیروی کافی برای پوشش دادن و جایگزین شدن وجود نداشت و با بالا رفتن تلفات، عملا شکست حمله محرز شد.
در مقابل، متحدین ارتش سوریه نیروی کافی به منطقه تزریق کرده و با تدارک آتش پرحجم و دقیق ۲۴ ساعته، عرصه را بر تروریستها تنگ و تنگتر کردند. واحد ضدزره متحدین نیز با دقت تمام محورهای حرکت زرهی و انتحاری تروریستها را رصد کرده و عملا بیشتر انتحاریها به هدف نرسیدند تا بتوانند مسیر را برای نیروهای پیاده باز کنند. مینگذاری مسیرها هم، مزید بر علت شد.
تروریست ها با برخورد به دیواره دفاعی مستحکم متحدین، به این نتیجه رسیدند که ورود به دیواره محاصره حلب امکانپذیر نیست. حتی این بار تروریستهای داخل حلب هم نتوانستند که عکسالعمل خاصی از خود نشان دهند و با تلفات بسیار شکست را پذیرا شدند.
ارسال نظر