احسان کرمی در سالروز ۷۳ سالگی رادیو:
مجری رادیو نرفته مثل جراح دانشگاه نرفته است
احسان کرمی رادیو را آموزگاری میداند که فراوان یاد میدهد و کار در آن بسیار زیباست و به اعتقاد وی مجریای که در رادیو کار نکرده مانند جراحی است که دانشگاه نرفته است.
به گزارش پارس ، به نقل ازمهر، احسان کرمی مجری و گوینده ای است که کارش را از رادیو آغاز کرده و پس از تجربه رادیو به عرصه تلویزیون وارد شده است. اجراهای او را در برنامه های" چهار دیواری ممنوع" ، " مکث ۹۵" ، " جام ارگ" ، " صبح تهران" ، " تهران در شب" ، " موج مجهول" ، " چراغ سبز" و… شنیده ایم. مجری موفق و پویایی که در عین متانت، اجراهای جذابی از خود نشان می دهد و در تلویزیون نیز با برنامه هایی چون" نقره" ، " زنده رود" ، " تصویر زندگی" ، " شب نشینی" و" رادیو هفت" شناخته می شود. مجموع این ویژگی ها و نیز شنیده هایی درباره فعالیت های تئاتری وی بهانه ای شد تا در سالروز تولد رادیو گپ و گفتی با او داشته باشیم.
* آقای کرمی در مصاحبه ای گفته اید ۴۰ شغل عوض کرده اید. چطور شد که از میان تمام شغل ها به اجرا و گویندگی روی آوردید؟
- اجرا به ویِژه در رادیو علاقه شخصی ام است و من از همان کودکی با اشتیاق و علاقه فراوان به آن می اندیشیدم و در فکر وارد شدن به هنرستان صدا و سیما بودم ولی نظام غلط آموزشی مانع از ورودم به این عرصه شد. وجود موانعی چون داشتن آشنا و شرط معدل و داشتن نمره خوب در برخی درس ها مثل ریاضی که من در آن درس چندان خوب نبودم، مانع از ورودم به این عرصه هنری شد. البته این راه تنها با داشتن آشنا و تلاش فیزیکی باز نمی شود و یک فرد برای مجری شدن باید پویایی ذهنی داشته باشد و خود را برای روزی که خواهد آمد و اجرای حرفه ای آماده کند. هیچ گاه معیار استعداد نبوده و نیست مگر آن که کوهی از استعداد باشی تا به حدی که مورد توجه همگان باشی.
* شما در عرصه اجرا و گویندگی خلاق هستید. چطور شد پس از امتحان حرفه های متفاوت این استعداد را در خود کشف کردید؟ کشف بود یا اتفاقی متوجه شدید و یا کشفتان کردند؟
- مقوله استعداد یک چیزی است و مقوله علاقه چیز دیگری. کسانی هستند که علاقه دارند ولی استعداد لازمه را ندارند. من علاقه زیادی به وارد شدن به عرصه فوتبال دارم ولی استعدادش را ندارم ولی در اجرا و گویندگی به لطف خدا علاقه و استعداد را توأمان دارم. من هیچگاه شیفته تلویزیون نبودم برعکس شیفته رادیو بودم. استعداد و عشق اجرا در رادیو را داشتم، به طوری که از کودکی با رادیو بازی می کردم. در نوجوانی بازی ام این بود که قبل از خواب با خودم مصاحبه کنم. این بازی های کودکانه باعث شد که من پیش از وارد شدن به اجرای حرفه ای در حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد کار را تجربه کنم.
من کار رسانه را از خود رسانه آموختم. چیزهایی در من بود که تجربه اش نکرده بودم و استودیوی رادیو مرا کشف کرد. استادانی نظیر سعید توکل، صادق عبداللهی، مهدی سلطانی و بسیاری دیگر مرا در زمینه اجرا بسیار راهنمایی کردند. گاهی اوقات خودت می دانی که استعداد فلان کار را داری ولی وقتی استادان آن عرصه به توانایی ات معترف باشند و بر روی آن صحه بگذارند، تو را مصمم می کنند.
*حرفه اجرا و گویندگی، حرفه ای روتین نیست به ویژه در اجراهای زنده بداهه گویی نقش پررنگی دارد. مجموع این ویژگی ها را حسن می دانید یا اجرایی را می پسندید که کمتر نیاز به بداهه گویی داشته باشد؟
- کار اجرا و گویندگی به دلیل اینکه زیرمجموعه ای از بازیگری است با بداهه عجین است. اجرایی که بداهه نداشته باشد اصلاً مورد انتخاب من نیست. تا آنجا که می توانم برنامه تولیدی قبول نمی کنم و تقریباً صد در صد اجراهایم، زنده است. روش من این گونه است که سعی می کنم در مصاحبه هایی که با اشخاص مختلف دارم، خوب گوش بدهم. یک روش اشتباه که در بین مجریان جا افتاده این است که می خواهند حرف بزنند. در حالی که اگر قرار است بداهه بگویی باید خوب گوش بدهی. مجری که نتواند بداهه اجرا کند در فضای رسانه ای کنونی اصلاً جایگاهی ندارد حتی اگر فیزیک خوبی داشته باشد و از صدای خوبی نیز برخوردار باشد.
ما در رسانه از لحاظ بداهه گویی و رعایت ادب در عین نغزگویی دچار ضعف هستیم. این که بتوانی در عین این که شوخی می کنی و بداهه می گویی رعایت ادب را هم بکنی، کار بسیار دشواری است و البته تربیت خانوادگی نقش مهمی در این زمینه دارد. نکته مهم دیگر برای تقویت بداهه گویی مطالعه است. یک مجری باید در تمامی زمینه ها مطالعه داشته باشد البته منظور من این نیست که یک مجری باید تمامی جلدهای تاریخ تمدن را خوانده باشد بلکه بر این نظرم که مطالعه روزانه باید جزو برنامه زندگی یک مجری باشد.
مشکل مجریان ما این است که تئاتر نمی بینند، سینما نمی روند. روزی یک بازیگر خانم که اتفاقاً چهره هم هست به من انتقاد کرد که مجری فلان برنامه پیش از مصاحبه از من پرسید که نامم چیست و کارهایی که بازی کرده ام کدام هستند. کار اجرا سلیقه ای پیش می رود و بستگی به این دارد که فلان مدیر از فلان مجری خوشش می آید یا نه. چرا اینقدر مجریان ما نوسان دارند؟ همه به این دلیل است که فلان مجری که مورد حمایت فلان مدیر بوده بعد از برکنار شدن مدیر مربوطه دیگر در صحنه حضور پررنگی ندارد. من از تمام مدیران تلویزیون شاید ۲ یا ۳ نفر را به چهره بشناسم که از میان آن ها شاید ۲ نفر دیگر مدیر نیستند. مجریان ما به ویژه در تلویزیون قائم به دیگری هستند.
من به عنوان یک مجری پیش از اجراهایم درباره موضوع آن تحقیق و پژوهش می کنم. چون من نیز معتقدم تلویزیون باید دانشگاه عمومی باشد. من باید برای تلویزیون حرف داشته باشم. ما به شدت دچار سوءمدیریت هستیم. این رسانه به شدت دچار مسائل غیرحرفه ای است. این مشکل در رادیو کمتر به چشم می خورد البته رادیوی امروز هم با رادیوی سه چهار سال پیش قابل مقایسه نیست ولی با این حال اوضاع رادیو بسیار مناسبت تر است.
* شما از رادیو شروع کردید جایی که صدا خیلی نقش دارد و بعد وارد تلویزیون شدید که از عناصر بیشتری برای اجرا برخوردار است مثل نور، دکور، زبان بدن و دیگر مولفه ها. آیا رادیویی بودن برای یک مجری حسن است؟ به عبارت دیگر آیا از رادیو شروع کردن و بعد وارد تلویزیون شدن مسیر مناسب تری است؟
- من بیشتر از اجرا، کار تئاتر را دوست دارم، بعد رادیو و در مرتبه سوم کار در تلویزیون را ترجیح می دهم. تمام سعی ام این است که روز به روز فعالیتم را در تئاتر گسترش دهم. هرچند شهرتم را به سبب کار در تلویزیون کسب کردم ولی اصراری ندارم که از این رسانه دیده شوم. من آدم شهرت طلبی نیستم. معتقدم مجری که رادیو را تجربه نکرده باشد مانند جراحی است که بدون گذراندن تحصیلات دانشگاهی وارد این عرصه حرفه ای شده است. رادیو آموزگاری است که فراوان یاد می دهد و کار در آن بسیار زیباست. در رادیو تنها ابزار صدا است و بعد موسیقی که به کمک مجری می آید. مجری باید بداند با صدا چگونه کار کند و غم و شادی را منتقل کند.
* در لابلای صحبت هایتان به طور غیرمستقیم به ویژگی های اجرا از جمله داشتن استعداد، علاقه، فن بیان و… اشاره کردید. ویژگی های اجرای خوب از نظر شما چیست و یک گوینده برای تربیت صدا چه کارهایی باید انجام دهد؟
- ماجرای مجری خوب و فن بیان و نیز ارتقای صدا دو مقوله جدا است. مجری خوب به جز داشتن فیزیک و صدای مناسب باید آدم باهوشی باشد. اگر امروز عادل فردوسی پور را به عنوان مجری خوب می شناسیم، علی رغم این که به نظرم فن بیان خوبی ندارد ولی می داند چگونه از رسانه استفاده کند. این مجری آدمی قائم به ذات است و اگر مجری قائم به ذات باشد و به خاطر حمایت مدیر یا مدیران ندرخشیده باشد، همیشه باقی می ماند. باقی عوامل موفقیت در کار اجرا به قدرت کاریزما برمی گردد. آقای شهیدی فرد چهره سینمایی ندارد ولی برای بیشتر مردم دارای شخصیت کاریزماتیک است.
مجری خوب کسی است که مردم به خاطرش تلویزیون را روشن می کنند. هرچند مجریان نیز مانند دیگر صاحبان مشاغل و هنر ویژگی های خاص خود را دارند ولی در یک ویژگی مشترک هستند و آن ویژگی باهوش بودن است. و اما در مورد صدا نکته ای را لازم می دانم ذکر کنم و آن نکته این است که دوره صداهای آنچنانی برای رادیو و تلویزیون گذشته و امروزه مردم صدای صمیمی تری می خواهند که مثل خودشان باشد. اگر کسی با داشتن استعداد، علاقه و فیزیک متناسب صدای قابل تحملی نیز داشته باشد، با آموزش و تربیت صدا و فن بیان می تواند مجری خوبی شود.
* آقای کرمی با توجه به این مسأله که شما به علاقمندان آموزش فن بیان می دهید، مهم ترین نکاتی که در فن بیان مدنظر قرار می دهید چیست و اصولاً اهمیت فن بیان را علاوه بر صحنه اجرا مختص زندگی روزمره در جامعه انسانی نیز می دانید؟
- من با وجود میکائیل شهرستانی که استاد مسلم فن بیان هستند، به خودم اجازه نمی دهم در این زمینه اظهارنظر تخصصی کنم و در مقام پاسخگو به پرسش شما به ذکر چند مولفه بسنده می کنم. در فن بیان به مولفه هایی چون فن بیان مقدماتی، اجرا، متن خوانی، بداهه و به عبارت بهتر نکاتی که در بداهه به کار می آید و نیز گویش درست می توان اشاره کرد. کسی که روی این مولفه ها کار کند، می تواند گوینده خوبی باشد. مشکل ما این است که درست حرف نمی زنیم و این مشکل نه تنها در اجرا بلکه در زندگی روزمره مان نیز نمود دارد. دلیل اصلی بروز مشکلات در تعاملات و انتقال پیام، عدم گویش و بیان درست است.
* مخاطبان رادیو طیف وسیعی هستند از نخبگان علمی و هنری گرفته تا مردم عادی کوچه و بازار. در نظر گرفتن طیف های مختلف مخاطب و به کار گرفتن ادبیاتی که پوشش دهنده تمامی سلیقه ها باشد و در عین حال به تمامی آن ها نیز نظر کند از سختی های اجرای رادیویی است. شما چگونه این تناسب را در نظر می گیرید؟
- چگونگی رعایت این تناسب به این برمی گردد که شما چقدر از جامعه تان شناخت دارید. برای من که عصرها برنامه اجرا می کنم به یاد داشتن این نکته مهم است که در این ساعت از روز مردم در حال بازگشت از کار روزانه هستند و دیگر انرژی زیادی ندارند. رسالت من این است که اوقات مفرحی برایشان فراهم کنم و حرف دلشان را بزنم و کاری کنم که بخندند. شناخت مجری از جامعه در متن جامعه اتفاق می افتد، این که در متن جامعه حشر و نشر داشته باشی، خبرها را بخوانی و بدانی مردم از چه چیزهایی ناراحت هستند.
باید حرف دل مردم در رسانه زده شود. در برخی برنامه ها حرف های مجری به قدری از انتظارات عموم مردم دور است که گویی مجری و برنامه اش از یک کره دیگر هستند و مخاطب نیز ساکن کره دیگری. من خودم بارها از این جهت که حرف دل مردم را می زنم بسیار تحت فشار بوده ام که خوشبختانه این فشارها از بیرون سازمان بوده است. البته این فشارها باعث نشده که من تغییر رویه بدهم و حرفی بزنم که حرف مردم نیست. چون معتقدم در صورتی که حرفت، حرف مردم باشد دیگر کار سخت نمی شود و مخاطبان خودشان تو را راهنمایی می کنند.
* با این توضیحات، شما مدام با مخاطب در تعامل هستید و از آنها ایده می گیرید.
- بله. من با مخاطبان تعامل دارم و از خود مردم ایده می گیرم. من در برنامه هایم درباره مشکلات فرهنگی صحبت می کنم. همیشه مشکلات، مشکلات سیاسی و اقتصادی نیست. همه ما با یکسری مشکلات فرهنگی مواجه هستیم که یا ایجادکننده آن هستیم یا تحت فشار آن بوده و عذاب می کشیم. رادیو بهتر از هر کسی می تواند به مشکلات فرهنگی بپردازد با صرف کمی وقت، ظرافت، هوشمندی و البته نگاه ویژه.
*از نوع و نحوه به کار بردن درست کلمات که از ویژگی های شماست، چنین برمی آید که به" معجزه کلام" قائل هستید. نظرتان درباره قدرت و نفوذ کلمات چیست؟
- معجزه کلام منوط به رعایت دو نکته است: نخست آن که کلام در بهترین زمان و در جایگاه خودش ادا شود. دیگر آن که با یک حس درونی توأم باشد، یعنی گوینده کلام به آنچه که می گوید معتقد باشد. من تا به حال در رادیو و تلویزیون حرفی نزده ام که با اعتقاد شخصی ام هماهنگی نداشته باشد. چون معتقدم در غیر این صورت، گفتارم در شنونده اثرگذار نخواهد بود، معتقدم در صورتی که به گفتار خودم معتقد باشم حتی اگر مخاطب به آن معتقد نباشد به دلیل رعایت هر دو مولفه مذکور حرفم را می پذیرد. این گونه است که کلام معجزه می کند.
ارسال نظر