گپی بامستربین ایران؛ از اجرای طنز تا وصیت پدر
" من چندی پیش در یکی از روزنامهها خواندم که ایران مقام ۹۸ شادی در جهان را در بین ۱۶۳ کشور دارد متأسفانه این مقام پایین است. به نظر من راهحل باید بنیادی باشد، حتی افرادی که با شادی و خنده مخالف هستند باید با یک راهکار این مسئله را بپذیرند. گرانی و تحریم هم مزید بر علت شده است. "
به گزارش پارس ، به نقل ازباشگاه خبرنگاران، خیلی ها او را مستربین ایران می دانند و خیلی های دیگر به نوعی صاحب سبکی ویژه در گفتن لطیفه هایی به شیوه جدیدکه در جامعه ما مخاطبان بسیاری دارد، می دانند چیزی شبیه لطیفه هایی که از طریق پیامک تلفن همراه به گوش ما می رسد و لبخندی را بر لبان ما می نشاند.
اما باید دید که عمر ماندگاری این شادی در وجود ما چقدر است، شادی که از فرد فرد ما سرچشمه می گیرد و در جامعه خودنمایی می کند، قطعا جامعه شاد و با روحیه، بسیار بهتر از جامعه غمگین است، در چند سال گذشته حمید ماهی صفت توانسته ساعات خوشی را در میان مردم رقم بزند. هنرمند خاص کشور در گفت وگویی اختصاصی با خورشید از راز موفقیت ها، و مشکلاتش در طول این سال ها می گوید.
به نظر می رسد مدتی است کم کار شده اید، چرا؟
خیر، اجراهای من کم نشده، اما بیشتر آنها در فاز خصوصی اجرا می شود و رسانه ای نیست البته من در مسیر تولید و پخش رایگان کتاب های آموزشی نماز فعالیت دارم. این کار فرهنگی سر ما را شلوغ کرده چون آن کتاب های دینی رایگان هستند.
باید بگویم که این مسئله طرفدار زیادی پیدا کرده است. اما هدف من تبلیغ نیست این کتاب توسط خود من چاپ می شود و توزیع آن وصیت پدرم بود. که در آن بر اشاعه فرهنگ نماز، تایید شده است نکته بعدی این که من دیدم که فوتبالیست ها و هنرپیشه ها بیشتر وسیله تبلیغ کالایی شده اند و وجه اشتراک همه آنها امکانات دنیوی است، اما وسیله ما ارزشی است و برای ما هزینه هم دارد پس این عوامل کمی سر ما را شلوغ کرده است.
ا ز کجا حمید ماهی صفت این ظرفیت را در خود کشف کرد که می تواند مردم را بخنداند؟
من از بچگی ادا درآوردن را دوست داشتم، در گذشته خیلی چیزها مانند آب و نفت توسط دستفروشان در کوچه ها فروخته می شد، آنها زمانی که فریاد می زدند من ادای آنها را درمی آوردم. بعد در مدرسه ادای همکلاسی ها را می در آوردم، پس از ازدواجم در محیط کار در میان همکارانم به شوخ طبعی معروف بودم.
اما اجرایی که در سال ۱۳۷۵ در سفره خانه شبستان (مربوط به حوزه هنری و سازمان تبلیغات اسلامی) داشتم باعث پیشرفت و جهش در هنرم شد و از آن پس سعی کردم که این حاشیه را به شغل تبدیل کنم و دیگر تولیدی پوشاک و محل آن را اجاره دادم.
شما می دانید که بیشتر دعوت های ما از طریق ارگان ها و سازمان های مختلف صورت می گیرد. زمانی که تصمیم گرفتید به این هنر به دید حرفه ای نگاه کنید چه سازوکاری را برای خود تعریف کردید؟
این کاملا بحث عرضه و تقاضا بود و مشابه من هم که نبود به این دلیل سر من شلوغ شد چون مردم از من خواستند.
آیا کمبود فضای شاد در جامعه باعث شد که به این سمت بروید؟
بله اول به خاطر اینکه مردم به من مراجعه می کردند و دلیل دوم برخوردهای مردم با من مهم ترین عامل بود که بمانم، تشکرهای مردم، دعاهای مردم و… مبنی بر این بود که چقدر خوب است که شما مردم را می خندانید. همین باعث شد این کار را ادامه دهم به طوری که در روز فوت پدرم سه اجرا داشتم و این سه اجرا را بهتر از روزهای معمولی اجرا کردم.
چه عاملی را در موفقیت خود موثر می دانید؟
کار من یکی به نعل یکی به میخ زدن است و نکته مهم این است که راجع به هر شهری که لطیفه ام را شروع می کنم اول از آن شعر تعریف می کنم سپس از آنها اجازه می گیرم البته باید گفت در لطیفه های من بحث تحقیر و تمسخر وجود ندارد. اما ما نباید فراموش کنیم که مردم بسیار باشعور و فهیم هستند آنها حمید ماهی صفت را اینطور شناختند که من نیتم خنداندن و شادی است و غرض خاص و لایه داری در کارهایم نیست. هدف من این است که دور هم بخندیم.
این لطیفه ها را چگونه می سازید؟ آیا نویسنده طنز و لطیفه دارید؟
خیر، از مردم کوچه و بازار، البته پیامک هم بسیار ثمربخش است. من همین لطیفه ها را ویرایش و طبقه بندی می کنم و با توجه به فضای سالن ها و مخاطبان آنها را تعریف می کنم. در روزهایی که مردم مشکلات اقتصادی متعددی دارند به نظر می رسد جای شادی در جامعه ما باید بیش از پیش ارج نهاده شود.
شما برای خودتان چنین رسالتی قائل هستید؟
باید قبول کنیم که من یک نفر هستم. ای کاش من رقیبی داشتم و صد نفرمانند حمید ماهی صفت بودند، اگر به اندازه ۱۰ نفر هم فعالیت داشته باشم باز هم کم است. امیدوارم باور مسئولان ما این باشد. شادی فشارهای جامعه را کم، تحمل مردم را بیشتر می کند. مردم شاد، حرف پذیرتر هستند و راحت تر با مشکلات کنار می آیند.
من چندی پیش در یکی از روزنامه ها خواندم که ایران مقام ۹۸ شادی در جهان را در بین۱۶۳ کشور دارد متأسفانه این مقام پایین است. به نظر من راه حل باید بنیادی باشد، حتی افرادی که با شادی و خنده مخالف هستند باید با یک راهکار این مسئله را بپذیرند. گرانی و تحریم هم مزید بر علت شده است.
فکر می کنم داروی این مشکلات شادی مردم است. دنیا به این نتیجه رسیده شادی کلید و فرمول بالا رفتن راندمان کاری است. آنها به شادی نگاه جدی دارند. این باور باید در جامعه ما هم زیاد شود.
برای اینکه چنین چیزی محقق شود چه پیشنهادی دارید؟
باید نگاه کنیم که ضعف ما کجاست بنا به فرمایشات مقام معظم رهبری که می گویند: دشمن می آید و از ضعف های ما استفاده می کند. پس ما در ایجاد شادی ضعف داریم در کشور چین وقت و بی وقت کارناوال های شادی در خیابان راه می اندازند این به آن معناست که دولت بودجه شادی اختصاص می دهد.
اما در ایران یک چهارشنبه سوری، سیزده روز عید، چند روز هم میلاد ائمه داریم و چند عید سعید مسلمانان اما اینها ۳۶۵ روز نشد. در جامعه ما باید ۳۰۰ روز در سال شادی و جشن وجود داشته باشد. اشاعه شادی هزینه نیست بلکه سرمایه گذاری است.
آیا به هنگام اجرای برنامه موردی هم بوده که نتوانید برنامه تان را به خوبی اجرا کنید؟
عمدتا خیر. اما اجراهای ما منوط به نظر شورای تأمین هر شهری است که این مسئله اگر با آن نیز مخالفت شود موجه است. اما گاها سلیقه ای برخورد می شود و آن دیدگاه صحیح به شادی وجود ندارد. در قضیه مشهد آن گروهی که برنامه ما را بر هم زدند از آنجا که خواست خدا بود دادستان مشهد با خانواده اش در سالن حضور داشت، اما کسی نمی دانست، همین امر باعث شد بزرگ ترین و قانونی ترین شاهد بر ماجرا خود دادستان باشد.
بنابراین آن افراد را دستگیر و روانه زندان کردند آن هم به جرم بر هم زدن نظم عمومی. جناب دادستان می گفت ما مشکلی در برنامه او ندیدم و حالا هم بیشتر اجراهای من در استان خراسان است.
به نظر خودتان بهترین لطیفه ای که گفتید چه بود؟
خیلی لطیفه وجود دارد، اما سال هاست که خود مردم از من لطیفه آن خانمی را که با تلفن همراهش شوهرش را سر کار می گذارد، می خواهند. این لطیفه تکراری است اما خود مردم می خواهند تکرار شود. با این حال برخی لطیفه ها هست که موضوع داغ روز است. برخی دیگر عمر طولانی تری دارد مثلا راجع به قناعت یزدی ها، یا خوش قلبی قوم لر، یا پهلوان صفتی کردها، این لطیفه ها همیشه هست اما برخی خاطرات است که این لطیفه ها را پررنگ می کند که واقعیت هم دارد و نکته خلاف شرع هم در آن نیست.
معمولا بیشتر هنرمندان الگویی در کار خود دارند الگوی شما چه کسی است؟
من خیلی در کارم جست وجو و پژوهش کردم وبه تاریخ نه چندان دور مراجعه کردم ولی به این شیوه نبود ولی با این حال برخی لطف دارند و می گویند من صاحب سبک جدید هستم. اما من در کنار خنده مردم مسائل اعتقادی و دینی را مطرح می کنم. پس الگویی نداشتم چون پیدا نکردم.
در گذشته مثلا سید کریم بود که جوک می گفته و گاها هم شاهد هستیم که برخی سخنوران هم حتی در صحبت هایشان به نکات طنزی اشاره دارند من وسط این دو هستم.
حرف دیگری که فکر می کنید گفتنش لازم است را بگویید؟
باید بگویم که ایراد و اشکالی که در نبود شادی وجود دارد من را به یاد سخنی از چارلی چاپلین می اندازد که می گوید: بیدار کردن کسی که خواب است راحت تر از بیدار کردن کسی است که خود را به خواب زده است. اراده و خواست خود مردم هم مهم است. امیدوارم مخاطبانم از این صحبت برداشت خاصی نکنند اما باید بگویم که مردمی را که بیشتر در ارتباط با خدا دیدم، آن مردم شادتر بودند.
اگر در انسان توکل وجود داشته باشد شادی و نشاط بیشتر است و اگر نباشد نارضایتی هست و سکته قلبی، دعوا، حرص و طمع خودنمایی می کند. صحبت من با هموطنانمان این است که خیلی چیزها برخلاف عقیده و میل انسان است اما بد نیست. در پس هر گریه، خنده ای است. اگر نگرش انسان ها مثبت شود شادی هم بیشتر می شود.
ارسال نظر