سرّ الگو بودن زنان نکونام در قرآن
«زنان نمونه در قرآن» نوشته سیدغضنفر موسوی از سوی انتشارات مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص) منتشر شد.
این کتاب بر آن است تا مقام و منزلت و شخصیتی را که قرآن برای زنان نمونه (چه نیک و چه بد) بیان میفرماید، نشان دهد. هرچند در کتب تفسیری و کتابهای پیرامون زن، این موضوع مورد بحث قرار گرفته، اما تحقیق و کتابی اساسی در زمینه معرفی بانوان نمونه بهطور خاص نوشته نشده و تنها در لابهلای کتب تفسیر با عنوان قصص قرآنی یا تاریخ انبیا بدانها اشاره شده است. با توجه به این خلأ و عدم پیشینه روشن برای این موضوع، درصدد برآمدیم تا اثری مختص این موضوع پدید آوریم.
* بخشی از یکی از فصلهای مهم کتاب
فصل دوم:
زنان نیکونام در قرآن
سرّ الگو بودن زنان نکونام در قرآن
همانگونه که پیشتر اشاره شد، قرآن گروهی از زنان را تمجید و تحسین کرده است. در این فصل به تبیین اوصاف ویژه زنان نیکونام طبق آیات قرآن میپردازیم. که در حقیقت این اوصاف پسندیده سرمشق برای دیگران خواهد بود و با وجود این ویژگیها میتوان پی به نمونه و الگو بودن آنها برد. سرّ الگو بودن زنان نکونام این است که قرآن چنین زنانی را تمجید نموده و قرآن از کسی ذکر خیر میکند که دارای اوصاف ویژه و شایستگی برای الگو شدن باشد.
حوّا همسر آدم(ع)
یکی از زنانی که قرآن از او به نیکی یاد کرده، حضرت حوا÷ همسر حضرت آدم و مادر انسانهاست: {یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ} در رابطه با آفرینش انسانها در سه جای قرآن خطاب آمده است که خداوند شما را «من نفس واحد» از نفسی واحد آفریده و همسرش را از وی پدید آورد:
ای انسانها! بپرهیزید از مخالفت پروردگارتان که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را نیز از جنس او خلق کرد و از آن دو مردان و زنان فراوانی را در روی زمین منتشر ساخت.
او خدایی است که همه شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا در کنارش بیاساید. سپس هنگامی که با او همبستر شد، حملی سبکی برداشت. پس از گذشت زمانی، چون سنگین شد، هر دو از خداوند خواستند فرزند صالحی به ما دهی.
او شما را از یک نفس آفرید و همسرش را از جنس او خلق کرد و برای شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد. او شما را در شکم مادرانتان، بعد از آفرینش دیگر در میان تاریکیهای سهگانه میآفریند.
با تحقیق و بررسی همه آنچه مفسران در ذیل آیه مربوط به خلقت حوّا گفتهاند، دو نظریه عمده بهدست میآید.
الف) عدهای معتقدند (با استناد به روایات غیرمعتبر در این زمینه) همسر آدم از بدن او آفریده شده است؛ چنانکه طبری در تفسیرش میگوید:
خداوند خواست از آدم خلقی همانند بیافریند؛ خوابی بر آدم غلبه کرد، سپس حوّا را از پهلوی چپ آدم بیافرید. آدم چشم باز کرد، دید حوا بر بالین او نشسته و جامه بهشتی پوشیده است. سؤال کرد: تو کیستی؟ گفت: من خلقی هستم همچون تو؛ خداوند مرا از پهلوی چپ تو آفرید که همجنس تو باشم و تو با من آرامگیری. پس جمله مخلوقات که در بهشت بودند، همه پیش آدم آمدند به تهنیت حوّا و اینکه حوا را جفتِ آدم کرد و این مرسوم شده که مردی چون زن بگیرد و عروس را به خانه ببرد، مردمان او را تهنیت گویند. ملائکه سؤال کردند: نامش چیست؟ آدم گفت: حوا و من حی ام و نام او حوا باشد.
امّ البشر
خداوند حضرت حوا را مفتخر به ام البشر بودن کرد و او را نخستین زنی از زنان پاک و نیک و برای شوهرش امتی واحده و نعمالقرین قرار داد.
ساره و هاجر، همسران ابراهیم(ع)
از جمله زنان نمونهای که در برابر سختترین حوادث روزگار مقاومت کردند، همسران ابراهیم(ع) به نام ساره و هاجر بودند. در اینجا شخصیت والای این دو بانوی نمونه را از دیدگاه قرآن، به بحث و بررسی میگذاریم.
حضرت ساره
ساره دخترعمو و دخترخاله حضرت ابراهیم(ع) بود. مادران ابراهیم و ساره دوقولو و دختر «لاحج» پیامبر بودند. پدر ابراهیم تارخ بن ناحور و عمویش بتوائیل بود که با این دو دختر ازدواج کردند.
مادر ساره قبل از بتوائیل با «هامان» برادر ابراهیم ازدواج کرده بود که ثمره این ازدواج جناب لوط پیامبر بود. بنابراین لوط هم برادرزاده و هم پسرخاله ابراهیم بود و ساره و لوط از طرف مادر برادر و خواهر بودند. پدران ابراهیم(ع) و ساره نیز برادر بودند و مادران آن دو هم خواهر بودند.
دوم: اولین ایمانآورنده
ساره اولین کسی بود که به ابراهیم ایمان آورد و نبوتش را تصدیق کرد. او همه اموالش را در اختیار همسرش گذاشت و از وی دفاع میکرد.
سوم: حسن و جمال
او از زیباترین زنان عالَم است و خداوند زیبایی خاصی به او بخشیده بود. «امام صادق(ع) میفرماید: خداوند ده چیز را به ده زن داده است؛ از جمله جمال را به ساره زن ابراهیم داد.
چهارم: عفت و پاکدامنی بینظیر
معمولاً صاحبان جمال به خودنمایی رو میآورند، اما ساره با وجود جمال کمنظیر به دلیل ایمان و تقوایش خود را همیشه پوشیده نگه میداشت و از ارتباط با بیگانگان پرهیز میکرد. حضرت ابراهیم نیز در این جهت به او کمک میکرد و کارهای بیرون از خانه را خود انجام میداد. وی نمیخواست همسرش در منظر بیگانگان باشد.
پنجم: پذیرایی از فرشتگان
حضرت ساره یاوری همراه برای همسرش ابراهیم(ع) بود و تاریخ نشان میدهد که در همه کارهای خیر در کنار خلیل الرحمن بود. یکی از نمونههای معروف همکاری وی در مهمانداری ابراهیم است. قرآن مجید میگوید: وقتی فرشتگان بر ابراهیم وارد شدند، همراه او ساره بهسرعت از آنها پذیرایی کرد و برای آنان گوساله بریان آورد! {جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ} و در آیه دیگری میفرماید: {فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِینٍ}. خداوند به کنایه مهمانپذیری ساره را ستوده است. امام صادق(ع) میفرماید: خداوند ده زن را بهکنایه نام برده و هرکدام را به یک خصوصیت یاد کرده است؛ از جمله ساره را که در جمله «وامرئته قائمة» از او یاد کرده و به مهمانداری ستوده است.
ششم: همردیف زنان بزرگ
هنگام ولادت زهرای مرضیه چهار زن بزرگوار به فرمان خدا بر خدیجه همسر رسول گرامی اسلام وارد شدند تا پرستاری و قابلگی وی را به عهده گیرند: مریم، کلثوم خواهر موسی(ع)، آسیه و ساره.
جالب اینجا است که در بین این چهار زن بزرگ ساره سخنگو بود. او به حضرت خدیجه گفت: اندوهگین مباش، ما فرستادگان الهی برای کمک به تو هستیم. من ساره همسر ابراهیم(ع) هستم، این آسیه دختر مزاحم و رفیق تو در بهشت است و این یکی مریم بنت عمران و این کلثوم خواهر موسی(ع) است.
هفتم: جزء اهلبیت ابراهیم
از جمله ویژگیهای حضرت ساره این است که جزء اهلبیت پیامبر زمان خود محسوب میشد و جزء خانوادهای که مورد رحمت و برکات الهی قرار گرفت: {... أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیکُمْ أَهْلَ الْبَیتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ ...}؛
گفتند: آیا از فرمان خدا تعجب میکنی؟! رحمت و برکات خدا بر شما خانواده است... اگر بخواهیم این آیه را با آیه «تطهیر» مقایسه کنیم، خواهیم دید که ساره در زمره اهلبیت حضرت ابراهیم است، ولی زنان پیامبر اسلام در شمار اهلبیت ایشان نبودند؛ زیرا در آیه تطهیر ابتدا خطاب متوجه زنان پیامبر| است، امّا یک باره لحن خطاب عوض میشود و میفرماید: {إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا}؛
خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهلبیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. بعد از این دوباره به همان لحن پیشین برمیگردد و از دقت در این آیات برمی آید که زنان پیامبر جزء اهلبیت نبودند. همچنین روایات بسیاری بر این مطلب دلالت دارند؛ از جمله روایت ام سلمه که با اینکه زنی بلندمرتبه بود، جزء اهل بیت نبود.
هشتم: سرپرست فرزندان مؤمنان
ساره در عالم برزخ سرپرستی فرزندان مؤمنان و شیعیان را بهعهده دارد و این ویژگی مخصوص اوست. از امام صادق(ع) نقل شده است که: انّ اللّه تبارک و تعالی یدفع الی و ساره اطفال المؤمنین یغذاونهم شجرة فی الجنة لها اخلاف کاخلاف البقر فی قصر من الدرّ ...؛
خداوند فرزندان مؤمنان (شیعیان) را به ابراهیم و ساره میدهد تا به آنها از درختی در بهشت که پستانهایی همچون پستانهای شتر دارد، غذا دهند. پیامبر اکرم| میفرماید: و اما علمت انّ الوالدان تحت عرش الرّحمن یستغفرون لآبائهم یحضّهم ابراهیم و تربیهم ساره فی جبل من مسک و عنبر و زعفران؛
آیا نمیدانی که اطفال شیعیان زیر عرش حق تعالی برای پدر و مادر خویش طلب آمرزش میکنند؟! آنها در دامان ابراهیم(ع) و تحت تربیت ساره هستند و اقامتگاه آنان در کوهی از مشک و عنبر و زعفران است.
هاجر
همان گونه که پیشتر اشاره شد، هاجر بهعنوان کمککار ساره وارد خانه او شد و یکی از سلاطین قبطی شام او را به ساره بخشید. هاجر پیوسته مشغول خدمت به ساره بود و چون ساره دید شوهرش در آرزوی فرزند است و او نیز بچهدار نمیشود، به ابراهیم پیشنهاد کرد که من هاجر را بهتو میبخشم و تو با او همبستر شو، شاید خداوند فرزندی به تو بدهد. میبینیم اراده خداوند بر این تعلق گرفته بود که ابراهیم از هاجر دارای فرزندی شود به نام اسماعیل و از این اسماعیل پس از قرنها پیامبر آخرالزمان و سپس امامان معصوم(ع) بهوجود آیند. بههرحال، ساره که محبت بسیاری به ابراهیم داشت و نمیخواست همسرش بیفرزند باشد، هاجر را به او بخشید. وقتی هاجر صاحب فرزند شد، دل ساره را که دوست داشت فرزند داشته باشد غم گرفت؛ چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: فلما ولد لابراهیم من هاجر اسماعیل اغتمت ساره من ذلک لانه یکن له منها ولد؛
وقتی اسماعیل از هاجر متولد شد، ساره از اینکه خودش فرزنددار نبود، غمگین شد.
طبیعی است که در چنین مواقعی نفس اماره و شیطان دخالت میکنند و میکوشند انسان را به انحراف بکشانند و او را به حسادت و دشمنی و کینهدوزی وادار میکنند، اما ازآنجاکه ساره تالی تلو معصوم و کسی است که رحمت الهی شامل حالش شده است، خود را حفظ کرد. هرچند نقل شده که روزی در اثر حسادت سوگند خورد که به هاجر تعرض کند و به بدن او ضرر برساند، ولی بهزودی متوجه اشتباه خود شد و توبه کرد و به همسرش پناه برد و از او چارهجویی کرد. ابراهیم نیز او را راهنمایی کرد: اخفضیها واثقبی فعلت ذلک فصارة سنة فی النساء؛
او را خفض کن و گوشش را سوراخ کن. پس ساره این کار را کرد و از آن به بعد خفض کردن گوش در زنان سنت و مستحب شد. خفض دختر و زن همانند ختنه کردن پسر است و این عمل مستحب است و او اولین زنی بود که ختنه کرد؛ یعنی گوشش را سوراخ کرد. مرد شامی از حضرت علی(ع) سؤالاتی پرسید؛ از جمله اینکه:
اولین کسی که از زنها خفض شد، کی بوده علی(ع) فرمود: هی هاجر ام اسماعیل خفضتها سارة لتخرج من یمینها.
به هر روی، ساره همیشه از خطایش اظهار پشیمانی میکرد و از خدا مغفرت میخواست: «اللّهم لا تؤاخذنی بما صنعت بهاجر»؛
خدایا! مرا درباره عملی که نسبت به هاجر مرتکب شدم مؤاخذه نکن. البته علمای اخلاق میگویند: حسد تا زمانیکه در عمل ظاهر نشود و به دستور باطن خود عمل نکرده باشد، مورد مؤاخذه نیست و کم افرادی هستند که از این صفت پاک باشند، لکن مؤمن به مقتضای این صفت عمل نمیکند.
مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص) ، زیر نظر معاونت پژوهشی جامعة المصطفی العالمیه، با هدف ترویج و گسترش معارف اسلامی و نشر کتابهای مورد نیاز داخل و خارج از کشور در حوزه علوم اسلامی و انسانی، از سال 1379 آغاز به کار نموده و مفتخر است تاکنون 1276 عنوان کتاب چاپ اول در 27 زبان و 25 موضوع منتشر کرده است که بعضی از آنها به چاپ 12 نیز رسیده است. 340 عنوان از این آثار آموزشی و 936 عنوان آن پژوهشی است.
ارسال نظر