به گزارش پارس به نقل از (ایسنا) ، این خواننده پاپ همچنین گفت: پس از انقلاب اسلامی که شاید موسیقی پاپ براساس یک سوء تفاهم خاموش شد، از سال ۷۲ به این فکر افتادم که باید این سوء تفاهم برطرف شود. آن زمان در دانشکده اقتصاد درس می خواندم و در آن سال ها رایزنی های زیادی با دوستانم، اساتید و مسؤولانی داشتم که در آن مقطع این کار را امکان ناپذیر می دانستند.

او ادامه داد: در آن سال ها اگر در اتومبیل تان یک کاست موسیقی پاپ داشتید برخورد بدی انجام می گرفت.

وی افزود: طبیعتا آن زمان روزهای سختی بود. از ۲۱ سالگی این موضوع را پیگیری می کردم و خانواده ام دائم سعی می کردند که مرا از این مسیر خارج کنند و یا می گفتند اگر خیلی به خوانندگی علاقه داری به خارج از کشور برو. اما من دوست داشتم این تحولات در موسیقی پاپ در کشور خودم رقم بخورد.

اعتمادی ادامه داد: روزگار برگشت و بالاخره با مسؤولان دلسوز مواجه شدم که آنها هم مثل من فکر می کردند. اواخر سال ۷۲ به مرکز موسیقی صدا و سیما مراجعه کردم و وقتی که آنها قطعاتم را شنیدند، گفتند چون صدایم شبیه یک خواننده لس آنجلسی است به من مجوز نمی دهند. حتی روی برگه ها می نوشتند به دلیل شباهت صدا با فلان خواننده مجوز داده نمی شود.

اعتمادی گفت: آن زمان محمد اصفهانی هم در مرکز موسیقی بود و یک بار از من دفاع کرد و گفت اگر صدایش شبیه صدای شجریان بود اشکالی نداشت؟ اما چون شبیه صدای فلان خواننده لس آنجلسی است اشکالی دارد؟ این خواننده روند فعالیت حرفه یی اش را این گونه توصیف کرد: در آن زمان شروع کردم به خواندن غزلی از حافظ با ملودی احمدعلی راغب که با تنظیم فواد حجازی همراه بود. این کار در نوروز سال ۷۴ پخش شد اما باز هم به خاطر این شباهت صدا تا سال ۷۶ ممنوع الکار شدم. اما برای من در این مدت فرصتی پیش آمد که با بابک بیات آشنا شوم و برای آلبوم « دلشوره» با او قرارداد بستم. در این راه اتومبیلم را نیز فروختم و برای این آلبوم حتی زیر بار قرض نیز رفتم.

او در بخش دیگری از سخنانش از روند ساخت انتشار آلبوم و مجوز سخن گفت و افزود: در زمانی که مشغول ضبط آلبوم بودم رابطه ام را با صدا و سیما قطع نکردم و آلبوم دلشوره اواخر سال ۷۵ تمام شد و به وزارت ارشاد عرضه شد. آن زمان همه فکر می کردند که می خواهم آلبوم را جمع کنم و از ایران بروم. اما حضور علی معلم دامغانی در سمت مدیریت مرکز موسیقی صدا و سیما همه چیز را تغییر داد چرا که او مشرف به شعر و موسیقی و فردی جسور بود. بنابراین اولین مجوزها اعطا شد و ترانه « آخرین منجی» از آلبوم دلشوره در اختیار صدا و سیما قرار گرفت.

این خواننده پاپ همچنین به جریان های موسیقی در سال ۷۷ اشاره کرد و افزود: افرادی مثل شادمهر عقیلی، ناصر عبدالهی و قاسم افشار در جریان موسیقی پاپ حرکت کردند.

این هنرمند در بخش دیگری از سخنانش به حضورش در جشنواره موسیقی بوسنی اشاره کرد که توانسته بود اجرای قابل قبولی را از خود ارائه دهد و گفت: برگشتنم از جشنواره بوسنی مصادف با جشنواره موسیقی فجر در ایران بود که به درخواست کامبیز روشن روان در این جشنواره همکاری کردم و نامه نگاری هایی هم با صفار هرندی وزیر ارشاد وقت داشتیم، توجیه مان هم این بود که موسیقی پاپ مخاطب زیادی دارد و می تواند بخشی از هزینه های جشنواره را تامین کند و سال بعد هم عضو هیات داوران این جشنواره بودم.

خشایار اعتمادی بخش دیگری از سخنانش را به روند انتشار آلبوم « تو محکومی به برگشتن» اختصاص داد که در آن با بهروز صفاریان همکاری کرده است.

او با بیان اینکه میکس و مستر این آلبوم ۲۵ ماه طول کشید و در سه استدیو ضبط شد افزود: در اشعار این آلبوم از روزبه بمانی و افشین مقدم همکاری گرفتم و ملودی های کار را علیرضا افکاری ساخت. آرون حسینی و سیروان خسروی هم در تنظیم این اثر مرا همراهی کردند. هرچند که یکی از قطعات این آلبوم هم در اینترنت منتشر شد و به ناچار مجبور شدیم آن قطعه را یک بار دیگر تنظیم کنیم. البوم وارد بازار شد و من رضایت نسبی داشتم از طرفی همکاری با رضا صادقی در این آلبوم تجربه خوبی برایم بود و از اجراهایم راضی تر بودم.

او با بیان اینکه همیشه آلبوم هایش را به دید یک منتقد می شنود اظهار کرد: از میزان فروش این آلبوم اطلاعی ندارم و رضایت عمومی برایم مهم تر است. اما برای تولید آلبوم « تو محکومی به برگشتن» ۸۰ میلیون تومان هزینه کردم. من در تولید یک البوم بی مهابا خرج می کنم و برای آلبوم دلشوره هم همین قدر هزینه کردم.

خشایار اعتمادی در عین حال تاکید کرد: من آواز خوان نیستم، مرثیه خوان دلم هستم. شغلم خوانندگی نیست بلکه خوانندگی عشق من است.

خواننده آلبوم « باید به تو برگردم» همچنین بیان کرد: ما نسل اولی ها حرف برای گفتن داشتیم اما صدا و سیما در برهه ای راه را به روی ما بست بنابراین شبکه های ماهواره ای الگویی برای نسل سوم شدند. ذوق و سلیقه به سمت کارهای غربی گرایش پیدا کرد و به زعم بنده در سیاست گذاری های کلان موسیقی اشتباهی رخ داد یعنی اولویت بندی ها اشتباه بودند.

این هنرمند در پاسخ به پرسش ایسنا در خصوص اینکه چرا سال هاست از اجرای صحنه ای فاصله گرفته، گفت: سه چهار سال است که روی صحنه نرفته ام. چرا که من وظیفه خوانندگی را در خودم احساس نمی کنم. من ۱۸۰ شب روی صحنه اجرا بودم و اولین کنسرتی که داشتم یازده هزار نفر مخاطب داشت. این کنسرت در ساری بود و وقتی جمعیت را دیدم حرف زدن یادم رفت.

او به کنسرت های پرمخاطبش در کرمان و شیراز هم اشاره کرد و گفت: احساسم این است که اگر بخواهم دوباره کنسرت بدهم باید من باشم و یک پیانو و یک شب مهتابی چرا که دیگر انگیزه ای برای این جریان ها ندارم. در حال حاضر به مخاطب خاص فکر می کنم در آن مقطع من و همکارانم مخاطب عام را آماده کردیم و شاید در حال حاضر هم کمی دچار تنبلی و بی انگیزگی شده ام.

این هنرمند در این باره که چرا روند پیشرفت موسیقی پاپ در سال های اخیر کند شده است، توضیح داد: موسیقی پاپ بعد از نوزایشش عملکرد خوبی داشت اما از ابتدای دهه ۸۰ دچار یک سیر نزولی شد که این موضوع فقط مربوط به موسیقی نبود، حتی نشریه های زرد هم در این زمان روی کار آمدند، اما در سه چهار سال اخیر اتفاقات خوبی را در زمینه موسیقی پاپ احساس می کنم. اما چند سال پیش به نوعی سیطره غیر حرفه ای ها بر حرفه ای ها بود. اما باید بگویم مخاطب غیر حرفه ای همیشه خطرناک تر است.

او درباره اینکه جریان های اخیر موسیقی پاپ تا چه حد او را دلسرد کرده است، گفت: من از چیزی ناراحت نیستم چرا که من عاشقم و عاشق هیچ وقت نمی برد، حتی اگر در جشنواره های موسیقی هم همکارانم به جای من روی صحنه می روند برای من شیرین است.

من و سایر خوانندگان دیگر نباید از این تحولات ناراحت باشیم، من خودم یک سال طنز تلویزیون بودم. چه کسی اندازه من انگ خورد اما بی انگیزگی من از مخاطب شروع شد. چرا که احساس کردم در دهه هفتاد توقعی که از مخاطب داشتم برآورده نشد. من با مخاطبی مواجه شدم که قطعاتی را هیت کرد که من سرخورده شدم. من با مخاطبم صادقم و می خواهم برای کسی تعظیم کنم که واقعا برای من دست می زند.