به گزارش پارس ، وی در نشست با اساتید بسیجی شیراز ضمن اشاره به ریزش گسترده آرای اصلاح طلبان پس از فتنه سال ۸۸ و قیام نهم دی گفته است: به زیباکلام گفتم همان احمدی نژادی که ما خود به او نقد داریم اگر رئیس دفترش بیاید ۱۵ میلیون رای خواهد داشت؛ آن وقت چطور در جریان شما چند نفر وجود ندارند که اگر خاتمی نیاید فاتحه این جریان خوانده است.
به گزارش شبکه خبر دانشجو این فعال سیاسی همچنین گفت: جریان حامیان دولت نیز به عنوان قطب بعدی این انتخابات قرار دارد. آنها با میتینگ انتخاباتی و کاملا تبلیغاتی و با هزینه ای بالای ۵۰ میلیارد تومان عملا وارد انتخابات شده اند و جریان انحرافی قائم به شخص است. رای متشخص این جریان مشایی است و انتصاب وی به سمت های بین المللی برای تعریف وی به عنوان رجل سیاسی بوده است.
آقای ذوالنور توضیح نداده که براساس کدام مبنا و در حالی که حلقه انحرافی کمترین عقبه اجتماعی ندارد، اقدام به تخمین زدن آرای آقای مشایی کرده؛ هر چند که شاید طرف گفت و گوی آقای زیباکلام بودن در این زمینه بی تاثیر نبوده است. آقای ذوالنور البته به درستی گفته اند که کسانی با هزینه های هنگفت و صدور برخی احکام، درصدد رجل سیاسی ساختن از مشایی- که فعلا فاقد این عنوان و جایگاه است- می باشند، بنابراین در همین فضا بزرگ نمایی نامبرده نیز در دستور کار مشترک فتنه گران و حلقه انحرافی قرار دارد و تعجب از این است که چگونه آقای ذوالنور غفلت کرده و سخنی فاقد مبنا درباره میزان آرای آقای مشایی گفته که با ذوق زدگی قابل فهم تبدیل به تیتر صفحه اول روزنامه زنجیره ای شرق شده - و لابد ایضاً باعث ذوق مرگی اعضای حلقه انحراف بشود! - همچنین می توان پرسید در حالی که عناصر ساختارشکنی چون معین و کروبی و… با یک عقبه گسترده سیاسی در انتخابات مختلف نتوانستند از چند صد هزار تا نهایتا دو سه میلیون رای کسب کنند، جناب ذوالنور با چه برآوردی چنان تهمتی! به آقای مشایی زده است؟ اگر هم صحبت توزیع پول باشد که آقای کروبی با همه سوابقش پیشمرگ همچو تله ای شد وناکام ماند. اما اگر بحث انتقال آرای احمدی نژاد به مشایی باشد قطعاً شعار ساده زیستی دولت با رد پای امثال آقای مشایی در ریخت و پاش های بیت المال تنافر و تضاد دارد.
اما صرف نظر از فقدان کمترین شرایط در آقای مشایی در زمینه رجلیت سیاسی و مذهبی، مدیر و مدبر بودن و حسن سابقه و امانت و تقوا (شرایط نامزدها در اصل ۱۱۵ قانون اساسی) ، ماجرای پنج شنبه گذشته استادیوم آزادی وزن کشی واقعی جریان حامی آقای مشایی بود که از یک اردوکشی اعلام شده یکصدهزار نفری - بنابر اعلام قبلی آقای ملک زاده- آن هم با به صحنه آوردن کارمندان از ارگان ها و شهرهای مختلف سراسر کشور، جمعیتی کمتر از ۳۰ هزار نفر به این استادیوم آمدند و در میانه راه نیز موضوع توزیع ناهار و ساندویچ و بلاتکلیفی موضوع پذیرایی از حضار، همان جمعیت نصفه و نیمه را به خارج از ورزشگاه پراکنده کرد. بنابراین عجیب نبود آقای زنده باد بهار از جوار استادیوم راه خود را به سوی قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) کج کند!
با این اوصاف باید محاسبه کرد که حتی اگر این ۳۰ هزار نفر را پایگاه اجتماعی جریان مذکور فرض کنیم که خیلی از آنها قطعا نیستند باید این رقم را ۵۰۰ برابر کنیم تا به هر طریقی هست رقم ۱۵ میلیون نفر را جفت و جور کرده باشیم!
به نظر می رسد تحلیل گران مسائل سیاسی باید دقت بیشتری در ارائه تحلیل و تخمین های سیاسی لحاظ کنند تا در امر تحلیل نقض غرض نکرده باشند.