پارس؛
معادلات قدرت درون هیأت حاکم بر آل سعود/ مهمترین گزینه برای اداره شجره ملعونه
با کمک پدرش بهتدریج از قدرت رقیبان و مدعیان میکاهد و افراد کاملاً همسو و بعضاً خارج از خاندان را در امور قرار میدهد به نظر میرسد برکناری شاهزاده سعود الفیصل و جایگزینی عادل الجبیر و همینطور برکناری شاهزاده بندر بن سلطان و جایگزینی یوسف الادریسی در این راستا باشد.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- دکتر حسین آجورلو(کارشناس مسائل منطقهای)- شاهزاده محمد بن سلمان برای فائق آمدن به بحران اقتصادی عربستان سعودی طرح اقتصادی موسوم به «چشمانداز 2030» را ارائه داده است، وی بااینکه وزارت دفاع عربستان را به عهده دارد و در این زمینه هم با توجه شرایط کنونی نظامی و امنیتی عربستان سعودی، ناموفق بوده است سعی دارد در حوزه اقتصادی اقدام مهمی در عربستان انجام دهد.
به همین منظور بن سلمان در چند ماه اخیر تحرکات خود در امور اقتصادی را افزایش داده و طی سفر به ایالاتمتحده آمریکا، روسیه و همچنین شرکت در اجلاس اقتصادی سران گروه 20 بهعنوان نماینده پادشاه عربستان، تلاشهای گسترده اقتصادی داشته و حال سؤالی که ایجاد میشود این است که هدف شاهزاده محمد بن سلمان از این تحرکات در حوزههای گوناگون نظامی و اقتصادی چیست؟ در پاسخ میتوان گفت که شاهزاده محمد بن سلمان در پی تثبیت و افزایش قدرت خود در داخل و خارج عربستان سعودی است که به نظر میرسد هدف نهاییاش رسیدن به مقام پادشاهی است.
رقابت، ضعف اصلی دربار سعودی
یکی از ضعفهای عمده حکومتهای سلطنتی رقابت بین شاهزادگان برای رسیدن به قدرت است بهطوری که این رقابتها زمینهساز ایجاد بحران برای خود کشور یا بروز جنگهای منطقهای و بینالمللی شده است که تاریخ مؤید این نظر است. البته در دوران معاصر به دلیل تدوین قوانین اساسی و مشروط کردن پادشاهان و شاهزادگان تأثیرات منفی آن در عرصه داخلی و خارجی کمتر شده است. عربستان سعودی و بیشتر شیخنشینهای حوزه خلیجفارس به دلیل عدم توسعه سیاسی همچنان دارای پادشاهیهای سنتی و فاقد قوانین اساسی مدرن هستند و به دلیل قدرت فراقانونی خاندانهای سلطنتی بحرانهای جانشینی جدی را برای کشور خود و منطقه ایجاد میکنند. بعد از مرگ ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی، ملک سلمان به قدرت رسید، به دلیل مرگ اکثر فرزندان پرنفوذ ملک عبدالعزیز که بر اساس سنت به پادشاهی عربستان میرسیدند زمینه برای به قدرت رسیدن نسل دوم خاندان عبدالعزیز فراهم شد. ملک سلمان با برکناری شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز و جایگزین کردن شاهزاده محمد بن نایف در تلاش است فرزند پرنفوذش شاهزاده محمد بن سلمان را بهعنوان جانشین ولیعهد به قدرت برساند؛ اما شاهزاده محمد بن سلمان در عمل اکثر قدرت را در اختیار دارد و به همین منظور برای مشروعیت بخشی برای خود در داخل و خارج اقدامات گستردهای را آغاز کرده است بهطوریکه شاهزاده محمد بن نایف ولیعهد را عملاً به حاشیه رانده است و در حقیقت زمینهسازی برای جانشینی شاهزاده محمد بن سلمان است زیرا اقدامات اینچنینی در حوزههای اقتصادی، سیاسی و دفاعی که عموماً از شئون پادشاه و یا ولیعهد عربستان است، نشان از آن دارد که ملک سلمان و شاهزاده محمد بن سلمان در پی انتقال قدرت از خاندان به خانواده ملک سلمان هستند؛ اما جانشینی شاهزاده محمد بن سلمان با موانع جدی در داخل و خارج از عربستان سعودی روبهرو است
عدم موفقیت در برنامهها: یکی از موانع جدی جانشینی شاهزاده محمد بن سلمان عدم موفقیت وی در انجام برنامههای تحت مدیریتش است. وی که از زمان روی کار آمدن پدرش مسوولیت وزارت دفاع را پذیرفت، برای کاهش نفوذ جمهوری اسلامی ایران، از یکسو عربستان سعودی را وارد جنگ یمن کرد که بعد از گذشت یک و سال نیم هنوز هیچ تغییر محسوسی به سود عربستان سعودی در صحنه یمن ایجاد نشده است، از سوی دیگر با تقویت بیشتر گروههای تروریستی در سوریه و عراق در پی تغییر جهتگیری در این کشورها بود ولی با پیروزهای جبهه مقاومت فقط هزینههای دفاعی و امنیتی برای این کشور افزایش پیدا کرد. حال که در حوزه نظامی و دفاعی نتوانسته موفقیتی را به دست آورد اقدام به ورود به حوزه اقتصاد کرده و با ارائه برنامه چشمانداز 2030 و امضای تفاهمنامههای اقتصادی با کشورهای گوناگون در تلاش است در این زمینه خود را اثبات برساند اگر شاهزاده محمد بن سلمان نتواند در یکی، دو سال آینده اقتصاد بحرانی عربستان سعودی را که محصول ماجراجوییهای خودش در یمن، سوریه و عراق است نجات دهد جانشینیاش با چالش جدی روبهرو میشود.
معادلات قدرت درون هیأت حاکم:
اگرچه پادشاه عربستان سعودی از اختیارات زیادی برخوردار است ولی موضوع جانشینی تا حدودی از اختیار پادشاه خارج است و ساختار تقسیم قدرت و لابیهای درون خاندانی در این موضوع از اهمیت زیادی برخوردارند بهطوریکه با مطالعه تاریخ عربستان سعودی میتوان دریافت که این لابیهای قدرت در صورت اتخاذ تصمیم خلاف خواستههایشان توسط پادشاه تا برکناری پادشاه همچون ملک سعود و ترور پادشاه همچون ملک فیصل پیشرفتهاند. حکومت عربستان سعودی از یک تقسیم قدرت پیچیده برخوردار است بهگونهای که هریک از اعضای آن با توجه به جایگاه خود و یا جایگاه پدرانشان دارای قدرت و لابی خاصی هستند برای مثال شاهزاده محمد بن نایف در وزارت کشور، شاهزادگان خالد بن سلطان و سلمان بن سلطان در ارتش و نیروهای مسلح، شاهزاده متعب بن عبدالله در گارد ملی، شاهزادگان بندر بن سلطان و ترکی الفیصل در سازمان امنیت، خاندان آل شیخ در امور دینی و شاهزاده ولید بن طلال در امور اقتصادی دارای نفوذ بسیاری هستند. شاهزاده محمد بن سلمان برای رسیدن به پادشاهی میبایست ضمن متوازن کردن قدرت این اشخاص و لابیها، خود را در این ساختار تثبیت کند به همین دلیل با کمک پدرش بهتدریج از قدرت رقیبان و مدعیان میکاهد و افراد کاملاً همسو و بعضاً خارج از خاندان را در امور قرار میدهد به نظر میرسد برکناری شاهزاده سعود الفیصل و جایگزینی عادل الجبیر و همینطور برکناری شاهزاده بندر بن سلطان و جایگزینی یوسف الادریسی در این راستا باشد.
تمایل ایالاتمتحده آمریکا:
بعد از استقرار حکومت آلسعود در کشور عربستان سعودی و کشف نفت در این کشور، خاندان آل سعود روابط ویژهای را با انگلستان برقرار کردد. بعد از جنگ جهانی دوم و ایجاد فضای دوقطبی غرب و شرق، عربستان سعودی به بلوک غرب متمایل شد. به همین دلیل در راستای سیاستهای غربی عمل میکند و یکی از شرکای راهبردی آن محسوب میشود. نقش قدرتهای بزرگ بهویژه ایالاتمتحده آمریکا در تعیین جانشین پادشاه عربستان قابلچشمپوشی نیست. عربستان سعودی بهعنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان انرژی در جهان از اهمیت زیادی برای قدرتهای بزرگ برخوردار است و هر تغییر سیاسی در این کشور به گونه باید مورد رضایت این قدرتها باشد. شاهزادگان مدعی نیز با درک این موضوع در تلاشاند بهنوعی با قدرتنمایی و کسب مشروعیت بینالمللی این قدرتها را راضی کنند. شاهزادگان نزدیک به ایالاتمتحده آمریکا همچون محمد بن نایف ولیعهد (سابقه خوبی در سرکوب اسلامگرایان) و بندر بن سلطان (رابطه نزدیک با لابی قدرت در آمریکا به دلیل دارا بودن پست سفارت در آمریکا) کم نیستند و شاهزاده محمد بن سلمان باید خود را میان ایشان لایقتر و مناسبتر نشان دهد ولی به نظر میرسد آمریکاییها به مدیریت این شاهزاده اطمینان ندارند زیرا به نظر آنها او در پرونده سوریه و یمن موفق عمل نکرده است و نتوانسته است جلوی نفوذ روزافزون جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا را بگیرد، به همین دلیل شاهزاده محمد بن سلمان با سفرهای متعدد و برقراری تماس با رهبران جهان در پی مشروعیت بخشی و اثبات خود به ایالاتمتحده آمریکاست.
مخالفت مستقیم با جمهوری اسلامی
لازم به ذکر است عربستان سعودی اکنون چه بهصورت مستقیم و غیرمستقیم (نیابتی توسط گروههای تروریستی) به منافع جمهوری اسلامی ایران در کل منطقه غرب آسیا حمله میکند و در عرصه اقتصادی نیز تلاش زیادی در ایجاد محدودیت و تحریم برای این کشور میکند. شاهزاده محمد بن سلمان که هماکنون قدرت اصلی را در دست دارد یکی از ضد ایرانیترین افراد خاندان آل سعود است که تاکنون در این خاندان به قدرت رسیده است و برای کاهش نفوذ جمهوری اسلامی ایران از هیچ اقدامی دریغ نمیکند که این موضوع را در سیاستهای ضد ایرانی بیسابقه عربستان سعودی شاهد هستیم. در جمعبندی مباحث فوق به نظر میرسد اقدامات شاهزاده محمد بن سلمان در حوزههای دفاعی و اقتصادی در جهت به دست آوردن جانشینی پدرش میباشد ولی در این راه با موانع جدی داخلی و خارجی روبرو است. در این میان جمهوری اسلامی ایران میبایست با رصد دقیق تحولات عربستان سعودی و مسائل مربوط به جانشینی آن یک تصمیم صحیح و منطبق بر منافع ملی درباره تحولات پیش رو اتخاذ کند.
ارسال نظر