هویتهای متکثر کاربر در بستر فضای مجازی
در برخی موارد، بهویژه با پیگیری مداوم یک فرد در چندین رسانه اجتماعی آنلاین، احساس میکنیم او در هر یک از این بسترها شخصیتی متفاوت به نمایش میگذارد؛ یکجا با آدم غمگین و افسردهای سروکار داریم که از همهچیز مینالد، جای دیگر عمدتاً شاهد سرخوشیهای زندگی روزمرهاش هستیم و در قلمرو سوم گویا با یک متفکر باحوصله و دغدغهمند اجتماعی روبهروییم.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد معماریان- یک نفر در حساب عمومی اینستاگرام عکسهای شاد و خوش و آب رنگ میگذارد، ولی حال و هوای حساب خصوصی توییترش غمگین است. دیگری با آنکه پستهای فیسبوکاش تندخو یا حتی پرخاشجو به نظر میآیند، از نزدیک دوستانه و خوشبرخورد رفتار میکند. سومی بهرغم بحثهای منطقی و مستدل و خشکش در گوگلپلاس، یک وبلاگ احساسی و رمانتیک دارد و چهارمی در گروههای سیاسی عمومی تلگرام تند و بیمهابا به همصحبتانش حمله میکند اما در جمعهای خصوصی حتی با رفقای طیفهای سیاسی مقابلش نرم و صمیمی است. یک نفر چگونه میتواند این رفتارهای متفاوت را گاه حتی همزمان با یکدیگر داشته باشد؟ چنانکه مخاطبانش نتوانند روی یک هویت مشخص دست بگذارند و بگویند «این تویی»؟
میدانیم که پشت همه حسابهای کاربری فرد در رسانههای اجتماعی متفاوت، یک نفر نشسته است. پس شاید بتوان توضیحاتی یافت که بدون چندپاره کردن او، این تفاوتهای ظاهری را توضیح دهند. اول آنکه شاید این تفاوت ناشی از نگاه و برداشت خواننده و بیننده باشد، بهویژه اینکه هر فناوری بخشی از وجود کاربر خود را فیلتر میکند تا قطعهای خاص از آن را به نمایش بگذارد که زمینهساز برداشتهایی متفاوت با منظور مؤلفشان میشود. دوم آنکه شاید قدری از این تفاوتها را بتوان به بروزهای لحظهای احساسات و اندیشههای فرد در هر یک از آن بسترها نسبت داد. سوم آنکه هر یک از این بسترها، بنا به مختصات فناورانه خود و تا حدی هم فرهنگ رایج کاربریشان، امکان نوع خاصی از کنشها را فراهم میکند که گاه کاربر را هم به تقسیمبندی نوع بروزهایش وامیدارند؛ مثلاً فرد ترجیح میدهد یا عادت میکند ذائقه هنریاش را در اینستاگرام به نمایش بگذارد و بیان افکار سیاسیاش را به فیسبوک محدود کند. چهارم آنکه اطرافیان فرد در هر یک از قلمروهای فعالیت مجازی ممکن است متفاوت باشند و او به تناسب جمع، نوع برخوردش را مشخص کند و پنجم آنکه فرد در بخشی از بستر ارتباطات مجازی در پی منفعتی باشد که نیازمند نمایش چهرهای خاص از خود است و خواه خودآگاه یا ناخودآگاه این نیاز را برآورده کند. با ملاحظاتی از این قبیل، در برخی میتوان رفتارهای متفاوت مجازی از یک فرد را مشابه با مشاهده برخوردهای متفاوت یک شخص در فضای حقیقی دانست که تابع شرایطاند بی آنکه در شناخت ما از یکپارچگی شخصیت او خدشهای وارد کنند؛ یا به عبارت دیگر، تعبیر «این منم» حداقل برای خود شخص معنای روشنی دارد.
اما در برخی موارد، بهویژه با پیگیری مداوم یک فرد در چندین رسانه اجتماعی آنلاین، احساس میکنیم او در هر یک از این بسترها شخصیتی متفاوت به نمایش میگذارد؛ یکجا با آدم غمگین و افسردهای سروکار داریم که از همهچیز مینالد، جای دیگر عمدتاً شاهد سرخوشیهای زندگی روزمرهاش هستیم و در قلمرو سوم گویا با یک متفکر باحوصله و دغدغهمند اجتماعی روبهروییم. اگر آشنایی غیرمجازی هم با او داشته باشیم، شاید یک نمای دیگر از او را هم به قوت تکتک نماهای مجازیاش، به پازل چندتکهای که از کیستی او در ذهن داریم اضافه کنیم.
پژوهشهای تجربی نشان دادهاند که این برداشت از شخصیتهای متفاوت و چندپاره چندان هم بیراه نیست چون گاهی اوقات کاربران با کل یا جزئی از فضای مجازی به مثابه یک «کارگاه هویت» برخورد میکنند تا هویت دلخواهشان را در آن تجربه کرده و به نمایش بگذارند. این کارگاههای هویت معمولاً قلمرو امنی برای تجربهگری هویت محسوب میشوند تا بتوان آنچه را در زندگی غیرمجازی به سادگی دستیافتنی نیست آزمود؛ کاربر در نقش یک خود دیگر فرو میرود، نقشی که شاید در زندگی عادی نتواند ایفا کند یا اجرای آن به خطراتش نیارزد و بدینترتیب، با این نوع بازی، واکنشهای دیگران را سنجیده و لذات و دردهای احتمالی این نقش متفاوت را میآزماید.
فارغ از دردسرهای ارتباطی و مخاطرههای جانبی که این نقشآفرینی ممکن است برای کاربر رقم بزند، چنین استفادهای از فضای مجازی تا جایی که فرد را دچار بحران هویت نکند، احتمالاً فینفسه ایرادی ندارد و برای «خود» فرد مسألهساز نیست؛ اما اگر فرد چنان در فضای مجازی غوطهور شود که تشخیص هویت اصلی از وانمودهای هویتی چندپاره برایش دشوار شود و عناصر اصلی هویتیاش برای او مبهم شوند، این بازی پرخطر شده است چون او هریک از بروزهای شخصیتیاش را میبیند و به خود میگوید: «این نه منم!»
ارسال نظر