یادداشت یوزف کوچک جنگلی برای مفتش هزاردستان
داوود رشیدی، از جمله نوادر هنر نمایش ما بود که تحصیلات عالیه داشت و در یک خانواده معتبر فرهنگی رشد یافته بود. در آن زمان تحصیلات در فرنگ خاص خواص بود، خواصی که بسیار کم بودند و داوود رشیدی یکی از این خواص بود.
جمشید گرگین می نویسد: انگار دیروز بود، دهه 50 را میگویم، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، سالن تئاتر این دانشکده و امتحان بازیگری دانشجویان قبول شده.
در امتحانات کتبی، آقایان داوود رشیدی، حمید سمندریان، بهرام بیضایی و... بهعنوان داوران، آماده امتحان گرفتن و من به عنوان دانشجوی رشته تئاتر، آماده امتحان دادن هستم. آقای رشیدی با اساتید دیگر آهسته صحبت میکند و به من میگوید آماده دیدن و شنیدن اجرایت هستیم. من روی صحنه میروم و یک مونولوگ (تک گویی) از هملت ویلیام شکسپیر را اجرا میکنم و بعد از آن با خودم خدا خدا میکنم که مورد تائید و قبول این داوران قرار گرفته باشد.
اساتید از من تشکر میکنند و میگویند کارت تمام شده و میتوانی بروی. آن زمان هنوزنمیدانستم قبول شدهام یا نه ولی بعد از چند روز در نشریات آن روز تهران، خبر قبولی خود را دیدم.
از آن زمان به بعد این آقای تمام عیار، این هنرمند ارزشمند، «داوود رشیدی» را میگویم، بهتر میشناسم. البته قبل از آن هم، با کارهای ارزندهاش در زمینه تئاتر ایران و غرب آشنا بودم ولی شاگردیاش، مرا بیشتر با هنر و خلق و خو و منش بینظیرش آشنا کرد.
داوود رشیدی، از جمله نوادر هنر نمایش ما بود که تحصیلات عالیه داشت و در یک خانواده معتبر فرهنگی رشد یافته بود. در آن زمان تحصیلات در فرنگ خاص خواص بود، خواصی که بسیار کم بودند و داوود رشیدی یکی از این خواص بود.
شاگردی کردن در دانشکده هنرهای زیبا در محضر او و بعد تهیهکنندگی و مسئولیت در واحد نمایش رادیو تلویزیون آن زمان که او عهدهدار ریاستش بود و همینطور ریاستش بر انجمن بازیگران سینمای ایران، دلبستگی من را به این مرد خاص بسیار زیاد کرد، بهطوریکه همیشه او را مانند برادر دوست میداشتم.
داوود رشیدی آدم بینظیری بود. انسانی چند وجهی که همه او را دوست داشتند و برایش احترام بسیار قائل بودند و او برای تکمیل این احترام، احترام دیگری را بهعنوان شریک زندگی اش انتخاب کرد که تا پایان زندگی شریفش، شریک غمها و شادیهای این بزرگوار بود و برای او زحمات بسیار کشید.
ببینید در این چند روز، مردم از کوچک و بزرگ و رسانهها در سوگ از دست رفتن او چه کردند و اینها همگی از احترامی است که جامعه برای این مرد بزرگ قائل است.
گفته میشود که آدمهای بزرگ به دنیا میآیند، ولی هیچوقت از دنیا نمیروند، چون همیشه آثار، اندیشهها و منشهای کمنظیرشان ماندگار و در دسترس عموم قرار دارد و زنده یاد استاد عزیزم، جناب آقای داوود رشیدی اینچنین بود.
کارهایی که او روی صحنه نمایش برد، کم نظیر بودند، چون: میخواهید با من بازی کنید،کاپیتان قراگز، دیکته و زاویه و شاهکارش در انتظار گودو که هرگز فراموش نخواهد شد.
مرد دوست داشتنی هنر نمایش ایران زمین روانت شاد و نامت بلندآوازه.
ارسال نظر