پشت صحنه یکی از برنامههای شبکه نسیم +عکس
برنامه «کتاب باز» که از شبکه نسیم پخش می شود استودیویی دارد که بیشتر آن را پاتوق می نامند و هر جمعه میزبان کتاب بازها می شود.
کتاب باز!.... این از همان جملات معروف «بخشش لازم نیست اعدامش کنید» است با این تفاوت که عنوان برنامه تلویزیونی «کتاب باز» را هر جور بخوانید یک معنا می دهد یا مثل یک رفیق باز باید به سمتش بروید و کتابباز شوید یا باید کتاب هایتان را باز کنید و یا باید باز به سراغ کتاب بروید. خروجی همه معناهای این عبارت که به قول امیرحسین صدیق مجری این برنامه سه پهلو دارد، باز هم به تعبیر خودش همان حال خوشی است که قرار است در نهایت با «کتاب» عایدتان شود.
ساعت ۳ ظهر یک جمعه داغ مردادی است که به پاتوق برنامه «کتاب باز» رو به روی پارک خانه هنرمندان در خیابان ۱۵ خرداد می رسم؛ برنامه ای که هر شب از شبکه نسیم پخش می شود و درباره کتاب گپ می زند. از یک در کوچک قهوه ای رنگ وارد راهرویی می شوم که همان ابتدا روی دیوارش عنوان برنامه نوشته شده است و بعد به سالن بزرگی می رسم که استودیوی «کتاب باز» آنجا قرار دارد. سالن چند اتاق دارد و دکورهای خوش رنگ برنامه، کتاب ها، کتابخانه، تندیس های شاعران که به مهمانان اهدا می شود و عکس هایی که مجری به صورت سلفی گرفته است اولین المان هایی هستند که به چشم می آیند. دوست دارید میان کتاب ها سرک بکشید و مجسمه های شاعر را که از دور چشمک می زنند از نزدیک تر نگاه کنید اما صدیق در حال تمرین کردن پلاتوست و از فاصله دور متوجه حضور مهمان ها و رفت و آمدها نمی شود.
علی دهکردی به عنوان مهمان کنونی وی در پاتوق «کتاب باز» حضور دارد و قرار است با هم درباره ارتباط ادبیات و ایفای نقش گفتگو کنند. چهار دوربین در صحنه وجود دارد. محمدرضا رضائیان کارگردان و تهیه کننده برنامه، افشین صادقی زاده سردبیر و حامد حامدیخواه کارگردان تلویزیونی در صحنه در رفت و آمد هستند. غیر از آنها عوامل دیگری هم هستند که به اقتضای نیاز در استودیو حضور دارند.
دهکردی گریم شده و وارد استودیو می شود تا گفتگو با صدیق شکل بگیرد. ابتدا کمی خوش و بش می کنند و امیر حسین صدیق از دهکردی تعریف می کند که «عجب مهمانی داریم امشب» می گوید امشب چراکه بینندگان «کتاب باز» آن را شب ها می بینند اما بعدا می فهمید که این جمله را برای همه مهمانانش تکرار و از همه شان به نوعی تعریف و تمجید می کند. خودش معتقد است که سعی می کند با آنها خوش و بش کند تا بتواند برنامه را راحت تر پیش ببرد.
صدیق ابتدا از دهکردی می پرسد که ایستاده راحت تر است حرف بزنند یا ترجیح می دهد بنشیند و دهکردی ترجیح می دهد بایستند. سه دوربین را یک به یک به دهکردی نشان می دهد و توضیح می دهد که کدام یک برای چه کسی است و درنهایت می گوید «علی جان راحت باش، چیزی را که دوست داری مردم از دهکردی ببینند، بگو» و بعد هم اطمینان خاطر می دهد که این برنامه قرار نیست مثل بعضی از برنامه های تلویزیون چالشی باشد و سوالاتی ناگهانی از سن فرد، میزان مطالعه و آخرین کتابی که خوانده است، بپرسد، اسم هم می برد که تهیه کننده به او گوشزد می کند که یک نفر در حال نوشتن است و او هم به شوخی می گوید که قبلا از دوربین ها فرار می کردیم حالا...
«سه، دو، یک... بخش اول گفتگوی علی دهکردی عزیز» کارگردان برنامه این بخش را اعلام می کند و وارد ضبط می شوند. صدیق در یک جمله توضیح می دهد که مهمان امشب علی دهکردی است و از او می پرسد که دمنوش میل دارد یا چای یا شربت و بعد به درخواست دهکردی دو لیوان دمنوش را که از قبل در هماهنگی ها هم از او پرسیده و تاییدش را گرفته است، آماده می کند. دمنوش هایی که کلی تعریفشان را می کند و تا شب مجبور است همراه با دیگر مهمانانش چند لیوان دیگر بنوشد تا به قول خودش آداب میزبانی را رعایت کرده باشد و آنها تنها نباشند.
گفتگویشان با سوال صدیق درباره ایفای نقش آیت الله طالقانی توسط دهکردی در سریال «معمای شاه» آغاز می شود و اینکه طالقانی یکی از شخصیت های کتابخوان تاریخ معاصر بوده است.
دهکردی نیز از شخصیت آیت الله طالقانی و مطلعات و سلطه اش بر علوم معاصر با توجه به گسترش تفکرات مارکسیستی و ماتریالیستی در زمان وی سخن می گوید. در حین توضیحاتش پای یکی از عوامل به چهارپایه ای می خورد و دوباره همین قسمت را ضبط می کنند. دهکردی در ادامه ضبط، آیت الله طالقانی را شخصیت محبوب و فوق العاده هم نسلانش می نامد و درباره آشنایی خود با فرزند آیت الله طالقانی در طول ایفای این نقش توضیح می دهد و اینکه در تمام جلسات تصویربرداری شخصیت پدرش حضور داشته است.
در ادامه درباره این نکته گفتگو می کنند که چرا به اندازه شخصیت های تاریخی فیلم و سریالی ساخته نشده است. چرا درباره حافظ تاکنون سریالی ساخته نشده است؟ و باز باید منتظر ماند تا فیلمسازی از کشوری دیگر اثری بسازد و بعد توسط ما نقد شود.
گفتگو به این سوال می رسد که صدیق این روزها در حال خواندن چه کتابی است و ادیب مورد علاقه اش در میان ایرانی ها و خارجی ها چه کسانی هستند؟ دهکردی نیز توضیح می دهد که یک کتاب علمی درباره راز اعداد می خواند که با مطالعه آن می توان مباحث مرتبط با خرافات در حوزه اعداد را کنار گذاشت. وی همچنین از جلال آل احمد در ایران و گابریل گارسیا مارکز یاد می کند که کتاب «صد سال تنهایی» وی را در مقاطع مختلفی از زندگی اش خوانده است.
آخرین سوال از دهکردی درباره این است که دوست دارد نقش کدام ادیب را بازی کند و او جواب می دهد که دهخدا و دکتر معین را ترجیح می دهد.
در پایان این گفتگو هم قرار می شود به رسم همیشگی یکی از همان مجسمه های شاعر را به او اهدا کنند که دهکردی رودکی را انتخاب می کند و می گوید یکی از فجایع تاریخ ادبیات ما این است که همه آثار و کتاب های رودکی از بین رفت.
با گفتن «اینجا پاتوق کتاب بازه» توسط صدیق گفتگوی وی با مهمانش به پایان می رسد، کارگردان کات می دهد و همه برای این دو دست می زنند.
امیرحسین صدیق بعد از گفتگو با مهمانش پلاتوهای اول و آخر برنامه اش را ضبط می کند و آنجا درباره مهمان و موضوع برنامه توضیح می دهد. در حین ضبط است که محمد سلوکی مهمان بعدی از راه می رسد و بعد از یک نوشیدنی سرد آماده می شود که مهمان برنامه باشد.
سلوکی که قاعدتا مهمان جوان تری است همان ابتدا درباره حضورش در این برنامه به صدیق می گوید که از کودکی خود با وی خاطره دارد و او هم با دست جواب می دهد که «تو هم وقتی اینقدری بودی زی زی گولو نگاه می کردی»
گفتگوی سلوکی با شیوه و سوالات دیگری پیش می رود. این سوالات را افشین صادقی زاده روزنامه نگار و نویسنده طراحی می کند و درباره آنها با مهمان و صدیق هر دو گفتگو می کند تا آمادگی های لازم را داشته باشند. خودش هم در حین ضبط گفتگوها حضور دارد و گاهی او و رضائیان کارگردان برنامه از پشت دوربین به صدیق اشاراتی می کنند.
هنوز گفتگوی سلوکی و صدیق به پایان نرسیده که میرطاهر مظلومی به عنوان مهمان بعدی از راه می رسد و صدیق باید بلافاصله بعد از گقتن پلاتوهای شروع و پایان برنامه قبلی، گفتگو با مظلومی را آغاز کند. ضبط این برنامه به دلیل فیلم سینمایی که صدیق در جنوب کشور بازی می کند فقط جمعه ها انجام می شود و هر جمعه هر دو تا سه ساعت یک برنامه ضبط می کنند که حدود پنج تا شش برنامه می شود و به همین دلیل کار یک هفته در یک روز انجام می گیرد.
میرطاهر مظلومی غیر از بازیگری دوبلور و گوینده است و شاید مخاطبان بسیاری صدایش را بشناسند. در این برنامه هم از این قابلیت مظلومی بهره گرفته می شود و موقعیت جالبی را رقم می زنند. در قابی از دوربین دو مجسمه سهراب سپهری و باباطاهر عریان دو شاعر نامدار کشور نمایش داده می شود و بعد مظلومی و صدیق به نمایندگی از این دو، مشاعره می کنند. اولین بیت ها را مظلومی می خواند: «دست جادویی شب/ در به روی من و غم می بندد/ می کنم هرچه تلاش/ او به من می خندد» و در ادامه صدیق با لهجه ای نیشابوری که خودش هم اهل همان دیار است با شروع بیتی با دال، می گوید: «درخت غم به جانم کرده ریشه/ به درگاه خدا نالم همیشه/ رفیقان قدر یکدیگر بدانید/ اجل سنگست و آدم مثل شیشه»
گفتگویشان که آغاز می شود مظلومی از کتابخانه اش می گوید که ۱۱ هزار ۸۰۰ کتاب دارد و در پاسخ به این پرسش صدیق که اگر قرار باشد روزی به یک جزیره برود و تنها اجازه داشته باشد یک کتاب را انتخاب کند کدام را برمی دارد، «تذکره الاولیا» را انتخاب می کند.
صدیق آخر شب که از فرط خستگی به دنبال گوشه ای می گردد تا کمی استراحت کند، رمق نداشتنش را با شوخی به دمنوش هایی نسبت می دهد که از صبح با مهمانانش نوشیده است و درباره اجبار برای این همراهی می گوید: اگر من همراه با مهمانان نخورم زشت است همانطوی که مادرها در مهمانی ها خود را سرگرم غذا نگه می دارند تا مهمان رویش بشود که دوباره بشقاب غذای خود را پر کند. من هم به عنوان میزبان یاد گرفتم مهمانان را همراهی کنم چون بسیار فرد مبادی آدابی هستم. (می خندد)
وی در قسمتی از این گفتگو به دلیل این که قرار است پلاتوی دیگری را ضبط کنند و علامت سکوت می دهند، رکوردر را به دست می گیرد و شرح لحظه به لحظه می دهد که در حال بیرون رفتن از استودیو است و بعد درباره ارتباط صمیمانه خود با مهمانان تیز توضیح می دهد: من میرطاهر مظلومی را برای اولین بار دیدم ولی سعی می کنم با مهمان دوست شوم و آنچه را که در مهمان نوازی فرهنگ ما ایرانی هاست در پاتوق «کتاب باز» رعایت کنم. بعضی از مهمان ها البته همراهی نمی کنند که از من انرژی زیادی می گیرند و من باز هم مجبور هستم لبخند بزنم و تعجب می کنم که چرا اینقدر انرژی صرف می کنم تاثیر نمی گذارد.
رضائیان کارگردان برنامه «کتاب باز» نیز درباره برنامه «کتاب باز» و اتاق فکر آن عنوان می کند: من دغدغه ای داشتم که زیرساخت های مهیا برای دغدغه مرا حسین کرمی مدیر شبکه نسیم به عنوان ضلع دوم یک مثلث فراهم کرد. سومین ضلع دغدغه مند شورای کتاب شبکه نسیم است که به برنامه ها و مسابقاتی که در حوزه کتاب هستند، کمک می کند. بنابراین ما سه ضلع مثلث دغدغه مند حوزه کتاب را تشکیل دادیم که اتاق فکر برنامه را هم شامل شد و بعد از آن تصمیم گرفته شد که برنامه «کتاب باز» با زیر ساخت شبکه نسیم جلو برود.
وی با اشاره به فضای «کتاب باز» توضیح می دهد: ما در این برنامه به هیچ عنوان به آسیب شناسی حوزه کتاب کاری نداریم و قرار نیست معضلات این حوزه را مثل پتک دایم بر سر مردم بکوبیم. قرار نیست مردم با مشکلاتی از قبیل اینکه کاغذ گران است و یا مسایل حوزه چاپ و نشر مواجه شوند. ما سعی کردیم بیشتر در فضای ایجابی فعالیت کنیم و می خواهیم به این سوال برسیم که چرا مردم از کتاب دور شده اند و چطور می توان دوباره آنها را به کتاب نزدیک کرد.
صحبت های مجری و کارگردان «کتاب باز» به پایان می رسد و در عین حال مهمان بعدی که یک شاعر، نویسنده و طنزپرداز است به استودیو می آید و صدیق باید برای ضبط و احتمالا دمنوش بعدی آماده شود.
ارسال نظر