حدود ساعت 23 بیستم اسفند 85 مسئولان بیمارستان سوم شعبان خبر قتل مرد چهل ساله‌ افغانستانی‌ را به مأموران کلانتری 159 بیسیم اعلام کردند.

با حضور مأموران در بیمارستان مشخص شد مقتول پس از نزاع خونین به این بیمارستان منتقل شده و به علت شدت جراحات جان خود را از دست داده است.

پس از اعلام مراتب این قتل به بازپرس کشیک قتل پایتخت، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری ضارب این پرونده آغاز شد و کارآگاهان در گام ابتدایی به سراغ پسر مقتول رفتند.

پسر مقتول در اظهاراتش به بازپرس گفت: بعدازظهر با پسر دایی‌ام نادر مقابل منزلمان و در داخل خودروی پدرم نشسته بودیم که ناگهان نادر از داخل جیب شلوارش یک مار آبی درآورد و قصد ترساندنم را داشت، من از خودرو پیاده شدم و با او جر و بحث کردم که متوجه شدم نادر مار آبی را به داخل خودرو انداخته است، در این لحظه پدرم صدای جر و بحثمان را شنید و از خانه بیرون آمد، زمانیکه متوجه قضیه شد با دایی‌ام تماس گرفت و از رفتارهای نادر به او شکایت کرد.

وی ادامه داد: نادر با فهمیدن تماس پدرم با پدرش از این موضوع عصبانی شد و با پدرم جر و بحث کرد که لحظاتی بعد دعوای آنها بالا گرفت و ناگهان نادر چاقویی از داخل جیبش بیرون آورد و پدرم را مورد اصابت ضربات چاقو قرار داد.

با به دست آمدن این سرنخ نادر نیز که اتباع افغانستان بود، دستگیر شد.

با اتمام جلسات بازپرسی از نادر و صدور کیفرخواست برای وی، او در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و بنا به درخواست اولیای دم مقتول، به قصاص نفس محکوم شد.

پس از تأیید حکم قصاص نادر، پرونده وی برای سیر مقدمات اجرایی به شعبه چهارم دادیاری اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد.

دادیار رمضانی؛ دادیار شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران پس از مطالعه پرونده متوجه سن کم نادر و در تحقیقات از وی مشخص شد سن نادر کم است، شناسنامه ندارد و نمی‌داند در حال حاضر چند سال سن دارد.

نادر در این مرحله از تحقیقات به دادیار پرونده گفت: تنها مدرکی که خانواده‌ام از من دارند، برگه اقامتم است و گمان می‌کنم در زمان قتل شوهر عمه‌ام شانزده سال سن داشته‌ام.

پس از اظهارات نادر و بررسی‌های جدید مشخص شد وی در زمان ارتکاب جنایت 16 سال سن داشته و با توجه به ماده 91 قانون جدید مجازات اسلامی نادر باید به پرداخت دیه و زندان محکوم شود که مجدداً پرونده این قتل در دادگاه کیفری استان تهران مورد بررسی قرار گرفت و نادر از قصاص رهایی یافت و به پرداخت دیه محکوم شد.

در این مرحله دادیار شعبه چهارم دادیاری اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران با توجه به اینکه نادر قادر به پرداخت دیه نیست، از خیران خواست تا برای کمک به نادر و پرداخت دیه وی به دادسرای امور جنایی تهران واقع در سه راه آذری، خیابان سبحانی، خیابان شهید گرکانی، جنب کارخانه آرد مراجعه کنند.