شاید تا چند سال گذشته، حوزه هنری هیچ اشراف و تسلطی بر سینماهایش نداشت. سینماهایی که صرفا هر فیلمی اکران میشد را بدون هیچ مراقبت و بیهیچ انتخابی روانه اکران میکرد. خواه آن فیلم پر از صحنههای مبتذل باشد، خواه کمدی جلف و خواه....
20 خرداد سال 95 آقای خاموشی رییس سازمان تبلیغات اسلامی در حکم ابقای محسن مومنی بهعنوان رییس حوزه هنری اظهار امیدواری کرده بود که حوزه، با الهام از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظلّه العالی) حفظ مواضع اصولی خود در حمایت از فیلمهای ارزشی و نیز خودداری از ترویج فیلمهای مغایر با ارزشهای خانواده و نظام اسلامی را انجام دهد.
موردی که محسن مومنی بارها به آن اشاره کرد و نشان داد که دوره عدم انتخاب فیلم و نمایش در سینماها به سر آمده است.
مومنی تصریح کرده بود این نهاد انقلابی فیلمهایی که موجب تزلزل در خانوادهها باشد یا از خط قرمزها عبور کند در سینماهایش اکران نمیکند: «ما فیلمهایی که موجب تزلزل در خانوادهها باشد یا از خط قرمزها عبور کرده باشد برای سینمای خود انتخاب نمیکنیم و همچنین فیلم هایی را که مخالف آرمانهای انقلاب هستند در سینماهای خود نمایش نمیدهیم بلکه فیلم های مورد نظر ما باید وفادار به آرمانهای انقلاب باشند و تا زمانیکه این وفاداری در این فیلمها وجود داشته آنها را نمایش داده ایم.»
با این انتخاب فیلم و با توجه به سینماهای خوبی که در اختیار حوزه هنری است (و با تلاش حوزه هنری به جایگاه کنونی رسیدهاند) طبیعی بود که فیلمهای انتخاب نشده به شدت عصبانی و ناراحت میشدند و اکران فیلمهایشان در سینماهای حوزه را حق خود میدانستند. فیلمهای زرد، مبتذل یا با نگاههای سیاسی تند و توصیفات نهچندان اخلاقی و ...
اما حربه تهیه کنندگان و پخش کنندههایی که حوزه فیلمشان را اکران نکرده بود مظلوم نمایی بود. مظلوم نمایی میتوانست دست کم بخشی از زیان آنها را جبران کند. کلیدواژهای که آنها یافته بودن «تحریم» بود.
تحریم باعث میشد تا گروهی کنجکاو شوند و با همین ترفند جمعیتی به سالن سینما کشانده شوند. انتخاب نشدهها که به شدت ناراحت بودند تلاش میکردند تا لبخند بزنند و بگویند: «چه خوب شد که اکران نشدیم... همین باعث شد فروش بیشتری کنیم»؛ شوخی لوسی که خودشان هم میدانستند نتیجهای جز شکست برایشان نخواهد داشت.
حالا دوباره به دنبال عدم انتخاب فیلم «لانتوری» و احتمال عدم انتخاب یک فیلم دیگر «فروشنده» از سوی حوزه هنری جنجالها و هوچیگریها شروع شده است.
گروهی سعی دارند این حق مسلم حوزه هنری (که تاکنون هم به شدت با آن برخورد سهلگیرانه و حمایتی داشته است و اگر جز این بود، از ابتدای امسال دست کم 6 فیلم انتخاب نمیشدند) را از او بگیرند در حالیکه خود، چنین امکانی در اختیار دارند و انتخابشان را میکنند و هیچکس هم به آنها نمیگوید بالای چشمتان ابروست. نمونه اخیرش هم فیلم حکایت عاشقی که مضمونی دفاع مقدسی داشت و به بدترین شکل با آن برخورد شد. یا برخوردی که با بعضی فیلمها در پردیس کوروش و ...میشود و در سانس مربوط به فلان فیلم، فیلمهای مورد علاقه خود مثل 50 کیلو آلبالو و ... را پخش میکنند.
جالب اینجاست که حالا چنان نسبت به حوزه طلبکار شده اند که در برابر احتمال عدم انتخاب حوزه برای نمایش در سینماها هم اعتراض میکنند و بیانیه میدهند و ...
مثل یکی از خانمهای کارگردان که روز گذشته در مورد احتمال عدم انتخاب «فروشنده» گفته بود:
« مگر با "قصهها”ی من این کار را نکردند؟ مگر دفعه اول است؟ سالن سینما، حق فیلمساز و مخاطب است و حوزه هنری دارد حق همه ما را تضییع میکند. در شرایطی که حتی آگهی فیلممان هم از تلویزیون خودمان پخش نمیشود و از هر لحاظ تحت فشار هستیم، باز هم به این ناسازگاریها عادت نمیکنیم! »
احتمالا اگر با همین رویه پیش برود و به این روحیه طلبکارانه و کاسبکارانه جماعت معترض به حوزه هنری پاسخی درخور داده نشود تا چند وقت دیگر برای تصمیمگیران حوزه هنری تقاضای 74 ضربه شلاق هم خواهند کرد!
به هر روی تصمیم حوزه هنری در مورد عدم انتخاب یک فیلم (به درست یا غلط بودن فیلم انتخاب نشده که لانتوری بود کاری ندارم) نشان داد که محسن مومنی شریف- رییس حوزه هنری همچنان روی اصول انقلاب ایستاده است و با حرکت در مسیر رهنمودهای مقام معظم رهبری، به هر فیلمی که در تعارض با بنیان خانواده یا دستورات دینی و مذهبی و رویکردهای اسلامی بوده یا درصدد ترویج روحیه روشنفکری و غربیگرایی باشد امکان نمایش در سینماهای حوزه هنری را نخواهند داد.
ارسال نظر