سینمای ایران در چند سال اخیر با یک رکود عظیم محتوایی، فرمی، فکری و اندیشه‌ای و متاسفانه نسبت به دهه شصت با یک سقوط چند هزار پله ای مواجه بوده است. اما چگونه سینمای در رخوت و رکود همچنان خودش را سرپا نگاه داشته است؟ پر واضح است که  اهالی سینما با شگردهای مختلفی، اعم از شگردهای سیاسی، رسانه‌ای، برجسته سازی حواشی، حرکت بر مدار جشنواره‌های خارجی، آگراندیسمان جوایز، تقدیرهای فرنگی و اتخاذ رویکردهای سیاسی فرامتنی توسط اصناف سینمایی، اجازه نداده که این افول تاریخی متنی  بزرگ در نظر جامعه نخبگان جلوه کند.

به همین دلیل آنقدر حاشیه بر متن سینمای ایران غالب شده که پیکره سینمای ایران در مرداب قهقرایی رفته است و این پیکره به تدریج کاملا فاسد شده و دامنه این فساد هر روز گسترده‌تر می‌شود. اما البته استفاده از واژه فساد به هیچ وجه اشاره به فساد اخلاقی فرد یا افراد خاصی  از سینماگران ندارد و اشاره این یادداشت دایره وسیع تری از مفهوم فساد را در بر می‌گیرد. 

وقتی پیکره سینما از جنبه‌های مختلفی فاسد شد، چگونه می توان ابعاد این فساد را ارزیابی و تبیین کرد؟! مشی فاسد سینما در شرایط کنونی کاملا سیستماتیک شده و در چند سر فصل متفاوت قصد داریم ابعاد این فساد را بررسی کنیم تا برای نخستین بار بدون هیچ پرده دری، بابی گشوده شود برای حل مشکلات. «فساد» در سینمای کنونی ایران چند قِسم مختلف دارد. که عبارتند از: 
 

چرا سینمای ایران فاسد است؟!
 

1-  فساد مدیریتی : بهروز افخمی در برخی موارد جمله زیبایی را در برنامه هفت به زبان می آورد. او اشاره می کند که دولت باید دست از تولید فیلم بردارد تا بازار سینمای ایران شکل طبیعی خودش را پیدا کند. تا یک دوره زمانی خاص تنها نهاد سرمایه گذار بنیاد سینمایی فارابی بود و در دهه هفتاد تلویزیون و حوزه هنری به مجموعه تولیدگان کنندگان دولتی پیوستند و در شرایط کنونی صدها تولیدکننده دولتی توسط فرد یا افراد در فیلم های سینمایی سرمایه گذاری می‌کنند. طبیعی است وقتی در مواجهه با فیلمساز و پیشنهاداتش مدیر دولتی روی کرسی خاص نشسته باشد، ممکن است هزار ماجراجویی از او سر بزند. باور کردنی نیست اما باید باور کرد بسیاری از مدیران دولتی غیر مرتبط با سینما به انگیزه ماجراجویی‌ و جاذبه‌های جنسی و مالی وارد این حوزه می‌شوند و عدم تمرکزگرایی بنیادین در حوزه سرمایه‌گذاری سینمایی، موجب به‌وجود آمدن مفسده های فراوان می‌شود.

مثلا در فلان بخش سفارش‌دهنده فیلم یک نهاد، مدیر دولتی ایکس علاقه خاصی به فلان بازیگر زن سینما دارد و می‌خواهد با فلان خانم ارتباط داشته باشد. این اتفاق در شرایطی رخ می‌دهد که مدیر مورد نظر از ارتباطات کارگردان و بازیگر اطلاع دارد، لذا پیشنهاد خود را به فیلمساز عرضه می‌کند تا مقدمات ماجراجویی‌های مدیرِ سرمایه‌گذار فراهم شود. بدین ترتیب پس از چهار ماه و نیم مدیر دولتی حاضر می‌شود فیلمنامه کارگردان سینما را در مورد هرچیزی که باشد! بخواند. بدین ترتیب، بازیگر زن به حلقه وصل میان فیلمساز و سفارش‌دهنده بدل می شود. البته دامنه این ارتباطات غیراخلاقی به حدی است که در این فضا و جهت حفظ عفت عمومی بیش از این امکان پرداختن به آن نیست.

اما فساد مالی و بده بستان‌های مدیران دامنه گسترده‌تری دارد. به عنوان مثال چند پروژه بزرگ سینمایی کشور که بودجه‌‌ آن‌ها بین سال‌های 88 تا 89 مصوب شد، تهیه کنندگانشان اصرار داشتند بودجه فیلم را قبل از تولید بگیرند و از فضا همه بودجه را هم می‌خواستند. دلار در زمانی که بودجه فیلم‌ها اعطا می‌شد تقریبا 1300 تومان بود و مدیران تولید و تهیه کنندگان فیلم‌هایی که بودجه‌شان مصوب شد، سریعا ریال‌ها را به دلار 1300 تومانی تبدیل و چند سال بعد فیلمبرداری را آغاز کردند؛ زمانی که قیمت دلار از 4000 تومان گذشته بود. طبیعی است که مدیر دولتی که هزینه تولید فیلم را شارژ کرده است سی درصد از سود خرید و فروش دلارش نصیبش شده است! (اسامی و اسناد نزد مشرق محفوظ است)


یک نمونه دیگر:  یکی از نهاد هایی که مدیرانش در بحبوحه سال 1388 تغییر کرده بودند و می خواستند خودی نشان بدهند  با یک تهیه کننده مشخص که با نهادهای مختلفی همکاری دارد قرار ساخت چند فیلم را بستند. فیلم هایی که هزینه تولیدش از 200 میلیون تجاوز نمی کرد اما فاکتور های ثبت شده اش بیش از یک میلیارد شد. برای اینکه این نهاد مدعی شود که در کارنامه اش فیلم خوب دارد. درنهایت، طی زد و بند معاون این بخش مشخص فیلمسازی و در مدت چند سال همکاری با این تهیه کننده خاص چه درصدهای کلانی که به حسابش واریز نشد. حالا این تهیه کننده محترم برای سود بیشتر مثلا فیلمی را با پول صد درصد این نهاد تهیه می کرد و بعد در اقدامی زیرکانه 50 درصد مالکیت حق فیلم را به اداره دیگری می فروخت. (اسامی و اسناد نزد مشرق محفوظ است)

شاید ریشه دارترین فساد موجود در عرصه سینما، همین فساد مدیریتی باشد . دامنه این فساد سال‌هاست که گریبان سینمای ایران رها نمی‌کند مدیران مختلفی که برای هدایت و نظارت چرخه سینما در طول سالیان گذشته انتخاب شده‌اند، خود عامل رکود اصلی در چرخه اندیشه بوده‌اند.

تصور کنید شاخص ترین بازیگر زن سینما در اواخر دهه شصت و هفتاد ناگهان ممنوع الکار می شود. چون این بازیگر، «زن» است طعنه های و حرف و حدیث های فراوانی شکل می گیرد. غافل از اینکه این بازیگر محترم زن صرف اینکه حاضر نشده به خواسته مدیر محترم تن بدهد، ممنوع الکار می‌شود و موج شایعات باعث می شود این بازیگر برای همیشه از سینما کناره بگیرد. (اسامی و اسناد نزد مشرق محفوظ است)

البته نکته ای که نباید فراموش کرد این است که در مجموعه ها و زیر مجموعه های سازمان سینمایی در ادوار مختلف اختلاس های مالی فراوانی رخ می دهد، اما به سادگی ماست مالی می شوند. بدون اینکه به دوره مدیریتی خاصی در یک دولت خاص اشاره کنیم اختلاس های مالی را مرور کنیم. نکته جالب در میان اختلاس های فراوان سازمان سینمایی این است که در یک دوره مدیریتی پر التهاب، یک منشی ساده سازمان سینمایی می تواند به سادگی یکی دو میلیاردی اختلاس کند و از کشور خارج شود یا آنکه خزانه دار مدیر نمایی در مجموعه سازمان سینمایی چنان رسوایی مالی فاجعه باری  را رقم زند که می‌تواند در کتاب رکوردهای گینس ثبت شود. یا در دوره دیگری، موسیقیدانی که در سازمان سینمایی فعالیت می کرد و خود را کارشناس برجسته حوزه بین الملل سینما می‌داند، میلیارد ها تومان اختلاس می کند و در فرانسه برای خود دفتر پخش اختصاصی تاسیس کند. 

البته آنچه در سازمان سینمایی در ادوار گذشته رخ داده فقط ماجراجویی های مالی نبوده است. در یکی از دوره های پیشین، عضو ناظر این سازمان با وعده تهیه کنندگی به خانمی، در جشنواره کودک اصفهان رسوایی به بار می‌آورد و سپس توسط برگزار کنندگان گرفتار و سریعا مجبور به استعفا می‌شود. یا مثلا مدیر دیگری با یک بازیگر نقش چندم زن ارتباط برقرارمی کند و او را در مقام تهیه کننده به سینمای ایران معرفی می‌کند. 

 

چرا سینمای ایران فاسد است؟!
 
آنچه در مورد زیر مجموعه سازمان سینمایی مطرح شد به هیچ عنوان به یک دوره خاص مربوط نمی‌شود و مجموعه رویدادهایی است که در ادوار مختلف اتفاق افتاده است. حالا در این کشاکش استقلال – پرسپولیسی مدیران سابق و مدیران فعلی که به فیش گیت منجر می شود، در یک اقدام بی‌سابقه آبروی آبرومند‌ترین مدیر مجموعه سازمان سینمایی را می‌برند. محمدرضا عباسیان به شهادت بی‌شمار افرادی که با او همکاری کردند، مدیر برگزیده و پاک دستی بود و همچنان هست.