رشد قارچی عرضه غذاهای ارزان قیمت/ معمای کباب و جوجه کباب 4000 تومانی
بعد از این صحبتها باز هم هر قدر دو دوتا چهارتا میکنیم و با حساب سرانگشتی، سراغ قیمت برنج، مرغ، گوشت، اجاره مغازه، سود کار، حقوق کارگر، قبض آب، برق و گاز و عوارض و مالیات و... میرویم نمیتوانیم به رقم 4500 تومان برسیم. به هر حال باید قبول کنیم یک جای کار میلنگد؛ اما کجای کار؟ رازی است که به این سادگیها نمیتوان آن را برملا کرد...
آزاده باقری در صبح نو نوشت: «جوجه کباب، چلو کباب فقط 4500 تومان» هر جور حساب کنید این قیمت با نام غذایی که کنار آن نوشته شده است نمیخواند؛ اما این روزها تا دلتان بخواهد کنار رستورانهای مختلف این قیمتها در کنار لیست غذا روی پلاکاردهای رنگی بزرگ به چشم میخورد. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که این رستوران داران از چه مواداولیه غذایی برای پخت جوجه کباب و چلوکبابشان استفاده میکنند که میتوانند با این قیمت تمام شده آن را به فروش برسانند؟ این در حالی است که در معمولیترین رستوران شما برای خوردن این غذاها باید نزدیک به 10 هزار تومان و در رستورانهای مدرنتر و شیکتر بالای 20 هزار تومان هزینه کنید. سری به برخی از این تهیه غذاها زدیم تا سر از کارشان دربیاوریم.
«از مرغ مرده استفاده میکنند. آخر چطور میشود مرغ کیلو هشت هزارتومان را 4500 تومان آن هم با برنج بدهند؟ گوشت هم که 40 هزار تومان است آنوقت چه کسی باور میکند این چلوکباب پرسی 4500 تومان گوشت گوسفند و گوساله است؟» این حرفهای یکی از مغازهدارانی است که در کنار یکی از کترینگهای غذا ایستاده است. به اعتقاد او مرغهای اینجور تهیه غذاها مرده است و کبابها هم آشغال گوشت و پیاز و نان خشک و پوست و روده و... هستند که به خورد مردم بیچاره میدهند. مردمی که میبینیم بسیاری از آنها نایلون به دست با چند ظرف یک بار مصرف یکی یکی از تهیه غذا بیرون میآیند. یکی از آنها پنج غذا در دست دارد. سراغش میرویم و میگوید: «کار ساختمانی انجام میدهم و این غذا را برای کارگرانم گرفتهام. قیمتهایش خوب است و غذای بدی هم ندارد. کارگران هم راضی هستند و هر وقت این غذا را میبرم تا آخرش را میخورند. برای من هم به صرفهتر است. الان قیمت نان و پنیر یا کالباس بخواهم بگیرم بیشتر از اینها برایم آب میخورد.» از او میپرسیم تا به حال خودش هم از این غذا خورده است؟ «راستش را بخواهید کبابش را نخوردهام. به هر حال حتماً هر چیزی به دستشان بیاید آن را چرخ میکنند و به اسم گوشت میفروشند؛ اما جوجهاش را خوردهام. خوشمزه هم هست. هر چه باشد خیالم راحت است که مرغ است و چیز دیگری به خوردمان نمیدهند.»
با این غذا نمیرم از دود و دم خواهم مرد
راننده تاکسی در همان حوالی با قاشق یک بار مصرف مشغول خوردن جوجهای است که از تهیه غذا خریده است. در هفته یکی دو بار به اینجا میآید: «همیشه وقت نمیکنم برای ناهار به خانه بروم. این رستوران چندماهی میشود که باز شده و قیمت خوبی هم دارد.
فلافل بخواهم بخورم باید 3500 تومان پول بدهم اما الان با هزار تومان بیشتر کباب میخورم.» از راننده تاکسی میپرسیم که از سلامت غذا مطمئن است که میگوید: «الان دست روی هر چیزی که بگذاریم می گویند سرطان زاست یا مضر است. من اگر بخواهم بمیرم از این غذا نمیمیرم با همین دود و دمی که هر روز میخورم و سرو کلهای که با مسافر میزنم خواهم مرد. بله من هم شنیدهام که میگویند مرغ مرده و مرغ پیر استفاده میکنند. برنج آن هم که مشخص است هندی است اما هر چه هست شکم ما فقیر فقرا را که سیر میکند.»
کباب را باریکتر میزنیم
داخل کترینگ که میشویم حسابی سرشان شلوغ است. یکی مشغول کباب زدن و دیگری جوجه روی آتش را باد می زند. یک نفر هم سفارش مشتریان را میگیرد و پیکهای موتوری هم سفارش را میبرند. کسی که صندوقدار است سعی میکند کار همه را راه بیندازد و جواب ما را هم میدهد. وقتی از او میپرسیم که چطور قیمت غذای تمام شدهشان اینقدر کم است در صورتی که نرخ مصوب هر پرس چلوکباب کوبیده 8500 تومان و هر پرس جوجهکباب 9500 تومان است، میگوید: «ما در اینجا همه کارهایمان طبق استاندارد است. فقط کاری که میکنیم مثلاً دو سیخ جوجه یا کباب نمیزنیم. کمی وزن سیخها را کمتر میگیریم، کباب را باریکتر میزنیم و برنج هندی هم استفاده میکنیم. اینطور بخواهید حساب کنید قیمت تمام شده آنقدر نمیشود. از طرفی رستورانهای شیک، پول جایشان را میگیرند. اینجا که میبینید نزدیک ترمینال است و بیشتر مسافران یا قشر پایین جامعهاند یا مسافر و خستهاند. برای همین دیگر پول جا و سرویس را هم نمیگیریم.» درباره استفاده از آشغال گوشت و مرغ مرده و مرغ پیر هم سؤال میکنیم، میگوید: «اینها همهاش حرف است، ما از همان گوشت و مرغی استفاده میکنیم که همه جا استفاده میکنند.» بعد از این سؤالات است که دیگر خودش را به کار دیگری مشغول میکند تا نشان بدهد که نمیخواهد با ما حرف بزند...
بعد از این صحبتها باز هم هر قدر دو دوتا چهارتا میکنیم و با حساب سرانگشتی، سراغ قیمت برنج، مرغ، گوشت، اجاره مغازه، سود کار، حقوق کارگر، قبض آب، برق و گاز و عوارض و مالیات و... میرویم نمیتوانیم به رقم 4500 تومان برسیم. به هر حال باید قبول کنیم یک جای کار میلنگد؛ اما کجای کار؟ رازی است که به این سادگیها نمیتوان آن را برملا کرد...
قیمت کباب و جوجه کباب چهار، پنج هزار تومانی غیر استاندارد است
آقای صادق سبزیانی، رییس اتحادیه تالارهای پذیرایی، رستورانها و صنوف وابسته ملایر به خبرنگار ایسنا در همین زمینه گفته بود: «نرخ هر پرس چلوکباب کوبیده و جوجه کباب در کمیسیون مربوطه با حضور کارشناسانی از اتحادیه، اتاق اصناف و اداره صنعت، معدن، تجارت تصویب و ابلاغ میشود. وزن استاندارد هر سیخ کباب 75 گرم و هر سیخ جوجه 250 گرم است و نرخ مصوب هر پرس چلوکباب کوبیده 8500 تومان و هر پرس جوجه کباب 9500 تومان است. کلیه رستورانها و تالارهای پذیرایی و مراکز تهیه غذا، موظف به رعایت نرخنامه هستند و موارد خارج از چارچوب این نرخنامه مورد قبول نیست. همچنین ماست، نوشابه، گوجهفرنگی و سالاد به نرخ روز محاسبه میشود. در صورت استفاده از برنج طارم ایرانی درجه یک، 500 تومان به قیمتهای مذکور اضافه میشود. برخی از رستورانهایی که قیمت غذایشان بالاتر است، مدعی هستند که وزن جوجه یا کباب ارائه شده بالاتر از حد استاندارد است که این ادعا مورد قبول اتحادیه نیست و باید این موضوع در کمیسیون نظارت با حضور کارشناسان مربوطه بررسی شود و در صورت تأیید نهایی، اجازه افزایش نرخ صادر میشود. مواد اولیه کباب کوبیده، گوشت خالص گوساله و گوسفند و پیاز بوده و مواد اولیه جوجه کباب شامل مرغ، ادویهجات، زعفران و رب گوجهفرنگی است. این درحالی است که متأسفانه در مراکز تهیه غذا و رستورانهایی که نرخ آنها چهار یا پنج هزار تومان است هم وزن سیخها پایینتر از استاندارد تعیین شده بوده و هم از سنگدان مرغ، چربیهای زائد، دنبه، سویا و ادویه و پیاز در چلوکباب کوبیده استفاده میکنند. در برخی جوجه کبابهای چرخکرده با قیمت پایین، از سیبزمینی و سایر مواد نیز استفاده میشود که غیرمجاز است.»
ارسال نظر