مولوی عبدالمجید شه بخش استاد حوزه اهل سنت سیستان و بلوچستان در صبح نو نوشت: در میان تمامی مذاهب اسلامی بدون تردید مذهب اهل سنت یکی از میانه‌رو‌ترین و معتدل‌ترین مذاهب است که تا حد امکان هیچ کسی را تکفیر نمی‌کند.

آرای علمای بزرگ اهل سنت

امام ابوحنیفه در الفقه الاکبر گفته است: «لانکفر احدا بذنب ولاننفی احدا عن الإیمان» یعنی ما کسی را از جهت گناهی که مرتکب شده کافر نمی‌شماریم و از او نفی ایمان نمی‌کنیم. امام شافعی، رییس مذهب شافعیه، متوفای 204، گفته است: أقبل شهاده أهل الأهواء إلا الخَطّابیه؛ لأنّهم یشهدون بالزور لموافقیهم(1)؛ شهادت تمام اهل بدعت را قبول می‌کنم جز خَطّابیه زیرا این‌ها شهادت دروغ را نسبت به موافقان خویش جایز می‌شمارند.

ابو الحسن اشعری رییس اشاعره، متوفای 324، مؤسس مذهب اشاعره، می‌نویسد: اِخْتَلَفَ المُسْلِمُون بَعْدَ نَبِیهِمْ صلی الله علیه وسلم فی أَشْیاء ضَلَّلَ بَعْضُهُم بعضاً ، وبَرِی ءَ بَعْضُهُم من بعضٍ فَصاروا فِرَقا مُتَباینِین وأحزابا مُتَشَتِّتِین إلاّ أنّ الإسلامَ یجْمْعُهُم ویشْتَمِلُ عَلَیهِم؛ بعد از پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) میان مسلمانان در بسیاری از امور اختلاف پدید آمد به طوری که برخی از آنان دیگری را گمراه دانسته و از آنان تبرا جستند و با این که به فرقه‌های مخالف و احزاب پراکنده منشعب شدند ولی اسلام همه را فرا می‌گیرد و شامل می‌شود.

زاهر بن احمد سرخسی متوفای 389، از دوستان نزدیک ابوالحسن اشعری نقل می‌کند که اشعری، هنگام وفاتش به من دستور داد که تمام اصحاب و پیروان او را جمع کردم، به آنان گفت: اِشْهَدُوا عَلَی أنَّنِی لا أُکفِرُ أحدا من أهل القِبْلَه بِذَنْبٍ ، لأنّی رأیتُهُم کلَّهُم یشیرُون إلی مَعْبُودٍ واحدٍ والإسلامُ یشْمُلُهم ویعُمُّهُم(3)؛ گواه باشید که هیچ یک از اهل قبله را به خاطر گناهی که از وی سر می زند تکفیر نمی‌کنم؛ زیرا همه آنان به خدای واحد عقیده دارند و اسلام بر همه آنان صدق می‌کند. شیخ الاسلام سُبْکی متوفای 756، از علمای پرآوازه اهل سنّت می‌گوید: إنَّ الإقدامَ عَلی تکفیرِ الموءمنین عُسَرٌ جِدّا ، وَکلُّ من کان فی قَلبِه إیمانٌ یسْتَعْظِم القولُ بِتَکفیر أهلِ الأهواء والبِدَعِ، مع قولهم لا إله إلاّ اللّهُ ، محمدٌ رسولُ اللّه ، فَإنَّ التکفیر أمرٌ هائلٌ عظیمُ الخَطَر(4)؛ اقدام بر تکفیر مؤمن جداً سخت است و هر انسان با ایمانی، تکفیر صاحبان هوا و اهل بدعت را که شهادتین می گویند کار بسیار دشواری می‌داند زیرا تکفیر کار خیلی سخت و پر خطر است. در صدر اسلام گروه‌ها و فرقه‌های مختلفی درست شدند که معتقد به تکفیر دیگران بودند از جمله گروه خوارج؛ که اهل سنت با آنان مقابله و نظر اعتدالی خویش را مطرح کردند؛ اما در زمان معاصر نخستین بار تفکر تکفیر در زندان‌های ضد بشری مصر شکل گرفت.

هزاران مسلمان صرفاً به‌خاطر اعتقاد اسلامی‌شان سال‌ها در زندان و شکنجه‌های وحشیانه بة‌سر می‌بردند. در آنجا عده‌ای از جوانان با مشاهده ظلم‌های بی‌پایان و کفر گویی‌های شکنجه‌گران (می‌گفتند اینجا خدا وجود ندارد از خدای خود بخواهید شما را نجات دهد ) دچار عقده و خشم شدند لذا از روی عقده و خشم معتقد به کفر ظالمان و شکنجه‌گران شدند. در همان زمان علمای اهل سنت کتاب‌های گوناگونی نوشتند و عقیده تکفیر را رد کرده و عقیده اهل سنت را بیان داشتند.  در این زمان شنیده‌ام کسانی این اعتقاد را دارند. من هنوز موفق نشده‌ام کسی را از نزدیک ببینم و با وی صحبت کنم. فکر می‌کنم احتمالاً آنها از روی احساسات به عنوان عکس العملی در برابر ظلم و ستمگری پیرامون خود، چنین سخنی گفته یا به پذیرش افکار انحرافی تمایل نشان داده باشند؛ ولی خودشان می‌دانند نظریه‌شان علمی نیست بلکه احساساتی است.

طبیعی است کشورهای غربی به ویژه در این زمان که خودشان هدف حمله قرار می‌گیرند برنامه‌ریزی و سعی کنند مسلمانان را با خودشان درگیر کنند شاید آنها در این مورد نقش داشته باشند ولکن نقش کلیدی و اصلی را کشورهای به اصطلاح اسلامی اجرا و عملی می‌کنند. حکومت‌های بسیاری از کشورهای اسلامی رفتارشان با مسلمانان وحشیانه است. آن‌ها کوچک‌ترین حقی حتی حق زندگی و حیات برای مسلمانان قائل نیستند. در آن کشورها در ظلم و ستم علیه مسلمانان هیچ قانونی رعایت نمی‌شود.

به عنوان نمونه مثلاً در مصر و الجزایر مسلمانان با چه زحمتی در انتخابات شرکت کردند و برنده شدند؛ اما قدرت‌های ستمگر هیچ حقی برای مسلمانان قائل نشدند و مسلمانان را به زندان‌ها و کشتارگاه‌ها فرستادند. طبیعی است عده‌ای عصبانی شوند و به افراط‌گرایی روی بیاورند. شنیده‌ام (والله اعلم) اوایل انقلاب گروهی از نظامیان ایرانی خواستند علیه انقلاب اسلامی دست به کودتا بزنند؛ آنان دستگیر و محاکمه و اعدام شدند. از رهبر معظم انقلاب درباره خانواده‌های آنان سؤال کردند، ایشان فرمودند: امام خمینی (رحمه الله علیه) دستور داد به مشکلات خانواده‌های آن اعدامی‌ها رسیدگی کنند و مسکن در اختیارشان قرار دهند و مستمری و حقوقشان را قطع نکنند. خب اینگونه رفتارهای انسانی تأثیر می‌گذارد و از خشم و نفرت خانواده‌های معدومین کم می‌کند.

یگانه راه مقابله با افراط‌گرایی رعایت حق و عدالت است و احترام به همه انسان‌ها بدون در نظر گرفتن دین و مذهب و عقیده. وقتی عدل و انصاف و قانون رعایت شود خودبه‌خود جلوی رشد و نفوذ افراط گرایی و تندروی گرفته می‌شود.