پیشبینیها از چهارساله شدن دولت روحانی حکایت دارد/ اولین رییسجمهور یک دورهای
صادق زیباکلام هم که با اظهار نظرهای بیپروایش شهره است پیشنهاد به میدان آمدن ظریف یا عارف را بهجای روحانی مطرح کرده است!
صبح نو نوشت:«قدرت» موجب فساداست. این عبارتی است که بارها و بارها شنیدهایم و خواندهایم و به نظر بدیهی میآید. در نظامهای سیاسی، متناسب با استبدادی یا مردمسالار بودن آنها میزان و محدوده اختیارات صاحبان و کانونهای قدرت متفاوت است و نگاههای متفاوتی برای کنترل، نظارت و محدودیت آنها وجود دارد.صاحبان اصلی در نظامهای استبدادی مطلقالعنان هستند؛ لذا انواع مفاسد از آنها سرمیزند و معمولاً سازوکار مؤثری هم برای کنترل یا نظارت بر آنها وجود ندارد، اما در نظامهای مردمسالار، علاوه بر سازوکارهای متعددی که متناسب با نظام ارزشی حاکم بر آنها بهمنظور کنترل و نظارت بر صاحبان قدرت پیشبینیشده است، مرکزیت قدرت از نظر زمانی تحدید شده است و مثلاً دورههای ریاستجمهوری بیش از دو دوره متوالی، امکان ادامه ندارد.
در نظام مردمسالار دینی، مرکز قدرت نظام در رهبری تعیین مییابد و سازوکارهای مراقبت از این کانون، هم بسیار مؤثرتر و هم متفاوتتر از بقیه نظامهاست.
رهبری در نظام دینی یا در اختیار امام معصوم(ع) است که مصون از خطا و اشتباه است یا در اختیار نایب و جانشین امام معصوم که باید برخوردار از عدالت و تقوی باشد؛ دو ملکه اخلاقی کاملاً بازدارنده و مؤثر که هر بهرهمندی را از سوءاستفاده از قدرت دور نگه میدارد. مدت رهبری- که البته بنا بر شنیدههای موثق، نظر حضرت آیتالله خامنهای موافق تحدید زمانی آن بوده و هست- نیز برخلاف تصور غالب، نامحدود و مادامالعمر نیست بلکه کاملاً مشروط و محدود به بقای شرایط در رهبر است و بهمحض از دست دادن یکی از شرایط احراز رهبری، از این سمت ساقط میشود و تشخیص آن هم بنا بر اصل ۱۱۱ قانون اساسی بهعهده اعضای مجلس خبرگان رهبری است.
علاوه بر رهبری و سازوکارهای کنترلی او، ریاستجمهوری نیز در کشور ما یله و رها نیست و ازجمله محدودیتها اینکه مطابق اصل ۱۱۴ قانون اساسی، ریاستجمهوری محدود به حداکثر دو دوره متوالی شده است.
از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران تاکنون رؤسایجمهور بهجز بنیصدر که دوره نخست خود را هم به پایان نرساند و پس از اعلام عدم کفایت سیاسیاش، از ایران گریخت و شهید رجایی که کمتر از دو ماه ریاستجمهوریاش دوام آورد و خاتمه آن به زیور شهادت آراسته شد، چهار رییسجمهور بعدی همگی دو دوره متوالی عهدهدار این مسوولیت بودهاند؛ البته بماند تلاشهایی که برخلاف قانون اساسی برای تمدید دوره ریاستجمهوری برخی بخصوص در دوره آقای هاشمی رفسنجانی صورت گرفت! اما در مقطع کنونی برای نخستین بار و هنوز دور نخست ریاستجمهوری حجتالاسلام حسن روحانی تمام نشده، تشکیک در تکرار آن برای دور دوم کلید خورده و حتی برخی حامیان وی ازجمله آقای عارف، پیش از انتخابات مجلس در اسفند ۹۴، روحانی را صراحتاً اینگونه تهدید کرد: اصلاحطلبان در مجلس پیروز نشوند، سال ۹۶ در پاستور نخواهید بود! حال با توجه به نتیجه انتخابات مجلس و عدم پیروزی اصلاحطلبان باید دید این هشدار عارف محقق میشود یا نه؟
صادق زیباکلام هم که با اظهار نظرهای بیپروایش شهره است پیشنهاد به میدان آمدن ظریف یا عارف را بهجای روحانی مطرح کرده است!
عبدالله رمضان زاده، سخنگو و دبیر هیأت دولت اصلاحات نیز در جمع تعدادی از دانشجویان دانشگاه شیراز، نگرانی خود از یک دورهای شدن ریاستجمهوری روحانی را اینگونه بروز داد : روحانی برای جذب آرای عمومی در انتخابات ۹۶ باید ضمنترمیم کابینه و همراه کردن نیروهایی همراه و همفکر با خود، زمینه تحقق برنامههای خود را فراهم کند.
شرایط روحانی بهگونهای شده است که فهرست بلندی از دولتمردان خود او بهعنوان گزینههای احتمالی جایگزینی او مطرح شدهاند؛ افرادی مانند آقایان ظریف، جهانگیری، قاضی زاده، هاشمی و شمخانی.
اکنون جای طرح این پرسش است که چه عواملی موجب شده حامیان روحانی، آنهم یک سال مانده به انتخابات دور دوازدهم، نگران ناکام ماندن وی در دور بعد باشند؟
پاسخ به این پرسش را باید در این عوامل و دلایل جستجو کرد اولاً آقای روحانی با کمتر از ۵۱ درصد، کمترین و شکنندهترین آراء ریاستجمهوری در دور نخست را به خود اختصاص داده است؛ در حالی که رؤسایجمهور پیش از او از نخستین دوره به ترتیب بنیصدر ۷۶%، شهید رجایی ۹۰%، آیتالله خامنهای ۹۵%، آیتالله هاشمی رفسنجانی ۹۴%، خاتمی۶۹% و احمدی نژاد ۶۲% آراء را در دور نخست به خود اختصاص دادهاند. دیگر اینکه آقای روحانی تاکنون نتوانسته کارنامه قابل قبولی از خود ارائه کند تا انتظار داشته باشد بهواسطه آن آرایش افزایش بیابد. مهمترین وعدههای آقای روحانی رنگ و بوی اقتصادی داشت و ازجمله قرار بود طی برنامههای یک ماهه و صد روزه، تحول اقتصادی در کشور ایجاد کند! ولی امروز که کمتر از یک سال تا انتخابات دور بعد فاصله داریم، مردم و تولیدکنندگان تحولی را احساس نکردهاند و کنترل تورم به قیمت رکود بیسابقه، شاهبیت کارنامه اقتصادی روحانی شده است. برجام نیز با همه وقتی که صرف آن شد و هزینههایی که پرداخت گردید حداقل تا الان، به نتیجه مورد انتظار مردم نرسیده و علاوه بر تحریمهای جدید، تحریمهای قبل نیز تقریباً کماکان ادامه دارد و به گفته مسوولان امر در عمل«تقریباً هیچ» نتیجهای حاصل نشده است. طرح نظام سلامت نیز که در صدر فهرست اقدامات دولت یازدهم قرار گرفته، در عمل با مشکلات عدیدهای مواجه است و صدای بیمهها را به دلیل نگرانی از ورشکستگی بلند کرده و در صورت ادامه معلوم نیست بدهیهای ناشی از آن که حداقل بالغ بر ۸۰۰۰ میلیارد تومان شده است از چه محلی قرار است پرداخت شود.
سومین عاملی که احتمال عدم توفیق دوباره روحانی در دور دوم را با چالش مواجه خواهد کرد؛ افزایش ناهنجاریهای اجتماعی بخصوص بیکاری، اعتیاد و طلاق است. مطابق آمار، همه این ناهنجاریها رو به افزایش است و دولت تاکنون در کنترل و کاهش آنها توفیقی نداشته و برنامه مشخصی هم برای آینده در این حوزهها ندارد. به این فهرست ناکارآمدیها را اضافه کنید شوکهایی مانند فیشهای نجومی، آتشسوزی چندروزه در قطب پتروشیمی کشور، افزایش مشکلات با برخی کشورهای همسایه بهویژه عربستان و تعطیل شدن حج واجب و عمره و ناکام ماندن ارتقای پاسپورت ایرانی و حرفوحدیثها درباره برادر رییسجمهور! با توجه به همین موارد، میتوان حدس قوی زد که حسن روحانی برای متقاعد کردن مردم برای رأی دادن دوباره به وی کار بسیار مشکلی دارد و موانع بزرگی سر راه اوست که عبور از آنها بسیار دشوار خواهد بود. نکتهای که میتواند این مشکل را چند برابر و عبور از موانع پیش روی او را دشوارتر سازد، وجود چهرهای توانمند و دارای برنامه است که البته تا الان از این رقیب رونمایی نشده است یا حضور یک جریان منسجم که بتواند طرح نویی دراندازد و حتی بدون ارائه چهرهای خاص اما با یک طرح متفاوت به میدان رقابت پا بگذارد و آرایش صحنه را دگرگون کند که این کار هرچند ساده نیست اما شدنی است.
بنا بر آنچه گذشت، دوازدهمین دوره ریاستجمهوری که در سال ۹۶ رقم خواهد خورد ممکن است با یک شگفتی همراه باشد و یک اولین دیگری را به ثبت برساند و نخستین رییسجمهور یک دورهای! شاید همین نگرانی موجب شده است خبرگزاری انگلیسی رویترز نیز پیشبینی کند که روحانی در دورآینده انتخابات نامزد نخواهد شد . خبری که بلافاصله نازهای هاشمی رفسنجانی و اشک خاتمی در دور دوم را تداعی کرد!
موارد را که ذکر کردید ان قدر نیستند که هدف شما را محقق کنند فکر دیگری بکنید