9 راهکار عملیاتی برای مقابله با ولنگاری فرهنگی
گام دوم در کنترل و دقت نظر در جلوگیری از ولنگاری فرهنگی در دست آموزش و پرورش و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است که جوانان برومند این مرز و بوم را چون مومی بر کف دارند و هرگونه که بخواهند آنها را شکل میدهند.
سیاری از کلمات، سخنان، مفاهیم، کلیدواژگان و حتی شعارها و جملات ناب در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر از چند گاهی به مناسبتی یا به دلیل تاکید مقام رهبری بر سر زبانها میافتد و در رسانهها و سایتها و سخنرانیها و همایشها مطرح میشود ولی به مرور زمان دچار یک نوع روزمرگی کلامی و شیوع زبانی شده و بهتدریج هم فراموش میشوند یا بعد از زمانی یا دورهای باز به همان دلایل مذکور دوباره بازپروری شده ولی هیچگاه عملیاتی و کاربردی نمیشوند. اگر هم کاربردی و عملیاتی شوند با برخورد با اولین مانع داخلی یا خارجی کار متوقف میگردد، حال این مانع تا چه حد قابلیت رفع دارد، مساله دیگری است که در جای خود به آن خواهم پرداخت، از آن جمله واژگان کلیدی و بسیار ارزشمند که در معرض این خطر و آفت قرار دارد مانند بسیاری دیگر از این دست کلیدواژهها واژه ولنگاری فرهنگی است که مقام معظم رهبری در سخنان اخیر خود به آن اشاره کردند و آن را مسالهای مهم برشمردند و توجه مسئولان و مردم را به آن جلب نمودند. آنچه در اولین گام به ذهن میرسد این است که در فرهنگ، نوعی عدم نظارت دقیق و رصد عمیق وجود دارد و مسالهای به این مهمی یا بدون متولی است و یا اگر متولی یا متولیانی دارد، این متولیان کارشان را به نحو شایسته و بایسته صورت نمیدهند و از ابزارهای نظارتی کافی و لازم برخوردار نیستند و یا اگر هم هستند به آن بیتوجه یا کمتوجه و بیدقت هستند و اهمیتی نمیدهند. به یاد دارم وقتی برای اولین بار این کلمه را شنیدم ناخودآگاه واژگان مرحوم جلال احمد که منحصر به فرد بود به ذهنم آمد، ایشان نیز از چنین سبک و روشی در استفاده از لغات بهره میبرد که بسیار ملموس، بجا و کارآمد بود و در زمان خویش بیهمتا و انحصاری و عمیق و نافذ. بله ولنگاری فرهنگی مفهومی که ما امروزه با آن زندگی میکنیم و در آن غوطهوریم، ولی چرا و به چه علت دچار آن شدهایم و راههای جلوگیری از آن و مسدود کردن ترویج آن چیست.
بخشی از این مساله به خود ما و خانواده و محیطی برمیگردد که بر آن احاطه داریم، مثل کنترل و نظارت همراه با آموزش صحیح خانواده بویژه فرزندان و جوانان عزیز که در معرض چنین آفت بزرگی هستند.
ایجاد فضای انسانی، اخلاقی، معنوی و دینی و ترویج این گفتمان در خانواده و اصالتبخشی به آن به عنوان یک رکن اصیل تربیتی، آن هم با بهرهگیری از معارف ناب دینی یعنی آموزههای قرآنی و احادیث و کلام معصومین و تاکید بر این مساله که بدون شک زندگی و خانوادهای که بر محور دین حرکت میکند، دارای امنیت اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی محکم و استواری است. این بخشی است که به خود ما برمیگردد و بخش فوقالعاده مهمی است، چراکه جامعه چیزی نیست جز همین خانواده وقتی در مقیاسی بزرگتر دیده میشود. بخش دیگر کار به نظام آموزشی و فرهنگی ما برمیگردد که در آن خانواده ما یعنی فرزندان ما به خانه دوم خود یعنی مدرسه یا دانشگاه قدم میگذارند، در آنجا نیز همین خطر چهبسا جدیتر و هولناکتر سراغشان میرود، محیط باز و فضای آزاد و دوستان و یارانی که شدیدا روی یکدیگر تاثیر دارند و البته متون آموزشی و سبک و روش تدریس آنها از درس ریاضی گرفته تا درس قرآن و علوم دینی همه و همه باید روشمند ارائه شوند وگرنه همین معلومات به گونهای دیگر (فضای مجازی) براحتی یافت میشود، ولی معلوم نیست با چه هزینه سنگین روحی و روانی برای خانوادهها، پس گام دوم در کنترل و دقت نظر در جلوگیری از ولنگاری فرهنگی در دست آموزش و پرورش و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است که جوانان برومند این مرز و بوم را چون مومی بر کف دارند و هرگونه که بخواهند آنها را شکل میدهند، بویژه دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان و در نهایت دانشگاه، هر معلمی هر درسی را ندهد، هر کتابی کتاب آموزشی نباشد، هر شیوهای شیوه تدریس نباشد؛ این هرچه شد، بشود. همان ولنگاری است. معلمی که اعتقاد به هویت، ملیت و تاریخ و عرق ملی ندارد، تاریخ درس میدهد، خوب معلوم است خروجی این کلاس و ذهن دانشآموزان اینچنین کلاسی چه خواهد بود و قس علی هذا. علاوه بر این دو حوزه یعنی خانواده اول و خانواده دوم ـ خانواده سومی هم وجود دارد و آن اجتماع است که در آن دیگر ابزارهای کنترلی قبلی شاید اصلا به کار نیایند و یا کمتر. در اینجاست که جامعهشناسان اسلامی مولفههای یک جامعه سالم اخلاقی و فرهنگی را براساس معیارهای اصیل اسلامی معرفی میکنند.
حالا کار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی اصلی و سایر نهادها و وزارتخانهها مثل وزارت ورزش و جوانان و وزارت علوم یا شورای انقلاب فرهنگی یا شورای فرهنگ عمومی و... شروع میشود، ساختارسازی، فضاسازی، ایجاد محیطهای سالم اخلاقی و تربیتی برای جوانان، ورزشکاران، تدوین برنامههای منظم و مرتب با پشتوانههای مطالعاتی دقیق و برنامهریزی شده برای جوانان و نوجوانان، تولید برنامههای مناسب فرهنگی و عرصه درست و صحیح آن که دغدغه جدی این حوزه است و دشمن بخوبی از این خلأ استفاده کرده و میکند، بازیهای کامپیوتری و انواع و اقسام نرمافزارهایی که در بازار موجود هستند، حتی مخدرهای دیجیتالی نه شیمیایی انواع و اقسام فیلمها و شبکههای ماهوارهای که دائم در حال تخریب بنیانهای اخلاقی و اسلامی خانوادهها هستند، انواع اساتید و مدرسین دانشگاهها که در کلاس درس به جای ایجاد علاقه و انس به میهن و هویت و ملیت و دین و اسلام ترویج علنی مکاتب غیردینی و غیراسلامی میکنند و حس و تعلق خاطر دانشجو را نسبت به مملکت و کشورش و داشتههایش از او میگیرند و به جایش یک مدینه فاضله غربی را جایگزین آن میسازند. اینجاست که عملکرد وزارتخانههایی چون ارشاد و آموزش عالی و سایر نهادهای مرتبط زیر ذرهبین میرود که دستاوردی در مقابل این همه هجمه تبلیغاتی دشمن روی ذهن جوان و نوجوان جامعه ما داشته و دارند، فارغ از آمار ارائه شده برخی از همین وزارتخانهها و نهادها که در جای خود جای تامل فراوان دارد، آنچه در صحنه عمل دیده میشود، آیا چیزی جز ولنگاری فرهنگی است؟
آنچه به نظر حقیر بسیار مهم و حیاتی است و میتواند بدون شعارزدگی در مرحله اجرا و عمل جلوی این ولنگاری فرهنگی را بگیرد، توجه عملی به نکات ذیل است.
1ـ شناخت تهدید فرهنگی به عنوان عامل ولنگاری فرهنگی که شامل ابعاد و روشهای آن میشود و در دو حوزه امنیت ملی و اخلاقی جامعه با کمک سایر نهادهای مرتبط میتواند در مقابل این تهدیدها رهگشا باشد.
2ـ ترویج و تعمیق گفتمان دینی و معرفت اسلامی و اندیشههای ناب حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب با استفاده از حداکثر توان مدیریتی و امکانات موجود و پژوهش و نظریهپردازی در این خصوص در قالب گفتمانهای اسلامی رایج بدون افراط و تفریط.
3ـ پیشگیری و ارائه آموزشهای لازم در سطح جامعه (سطوح مختلف متناسب) از انواع انحرافات فرهنگی در قالب عرفانهای نوظهور یا مکاتب دیگر مانند شیطانپرستی و افکار التقاطی اباحهگری، خرافهگری، تحجرگرایی که متاسفانه در میان جامعه موج میزند و راهی نیز جز مقابله متفکرانه و هوشمندانه با آن نیست.
4ـ پرداختن به فرهنگ عمومی نکتهای که حقیر به مناسب سالروز وفات عالم بزرگ و دانشمند فرهیخته زمان صفویه مرحوم شیخ بهائی به آن در مقالهای مبسوط پرداختم که چگونه یک دانشمند در آن سطح علمی و تخصصی میآید و برحسب تشخیص خود کتاب کشکول مینویسد که به کشکول شیخ بهائی نیز شهرت دارد و هنوز هم به آن مراجعه میشود، این تشخیص یعنی اهمیت دادن به فرهنگ عمومی، مولفهای بسیار ارزشمند و گرانقدری که بایستی مورد توجه مسئولان ذیربط قرار گیرد.
5 ـ حفظ و صیانت و بازپروری مراکز علمی و پژوهشی متروک یا مغفول که میتوانند با احیای مجدد و توجه دوباره به کار خود مشغول شوند به عنوان نمونه مرکز فرهنگی که شهید آوینی بهراه انداخت که ظاهرا بعد از ایشان نیز تازمانی فعالیت داشتن ولی نمیدانم به چه علتی کم کار شده یا مغفول مانده یا رسانههای همگانی، رادیو و تلویزیون که ضریب نفوذ و تاثیرگذاری بیشتری دارند و میتوانند به شناخت عوامل بیگانه و تحرکات دشمن به نسل جدید بسیار کارآمد باشند، بهعنوان نمونه برنامه مستند ثریا که مورد تمجید رهبری معظم هم قرار گرفت، انصافا از برنامههای خوب و روشنگر نسل جوان است، خود شاهد بودم چه بسیار جوانان دانشجویی که با دیدن چنین برنامههایی در آنها تحول فکری عمیق و بنیادین به وجود میآید.
6 ـ تلاش برای ایجاد تسهیل لازم جهت ازدواج جوانان و نیازهای اصلی و اساسی آنان امری که رهبری معظم هم مکرر به آن اشاره داشتهاند و مقابل آنها تقبیح شدید طلاق که متاسفانه در کشور امری عادی به حساب میآید.
7ـ ایجاد تسهیلات لازم خصوصا با توجه به ایام تعطیلی جوانان در استفاده از ایام فراغت، برگزاری اردوهای جهادی به سبک الگوهای مدارس المهدی حزبالله لبنان که بنده خود شاهد آن بودم اردوهایی بسیار مفید و کارآمد که در آن خصوص مطالعات بیشتری هم میتوان داشت.
8ـ تلاش برای گسترش ایجاد امنیت شغلی در جامعه ـ امنیت شغلی و داشتن کار مناسب برای خانوادهها و جوانان، سایر امنیتها را هم به دنبال خواهد داشت و میتواند گرهگشای بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی در بستر خانواده و اجتماع باشد که از دولت در این خصوص درخواست ویژه دارم که اشتغال، اشتغال، اشتغال را فراموش نکند. چون بیکاری منشأ بسیاری از مفاسد اجتماعی است.
9ـ تقویت مبانی فرهنگ اسلامی به طرق و شیوههای گوناگون. از ترویج استقلال گرفته تا سایر موارد به حدی که جوان ایرانی به خود ببالد و به ایرانی بودنش افتخار کند. عزم مسئولان بر ایجاد حس خودباوری جوانان مسالهای که امروز در بین آنان رایج است، باز هم از کلام رهبر معظم انقلاب استفاده کنم. استفاده از شعار ما میتوانیم با پشتوانه عملی تا بتوان با این باور راسخ در مقابله استیلای جهانی و فرهنگ جهانیسازی غرب و پیامدهای آن مقابله کرد.
مهدی گلجان
عضو هیاتعلمی دانشگاه تربیت مدرس
ارسال نظر