مهدی فضائلی در یادداشتی در روزنامه صبح نو نوشت:  

مدتی است در برخی محافل سیاسی و مطبوعاتی، درباره صورتبندی جریانهای سیاسی، بحثی آغاز شده است و این پرسش به میان آمده که آیا با توجه به واقعیتهای صحنه سیاست، عناوین اصولگرا و اصلاحطلب برای توصیف هندسه سیاسی کشور کفایت میکند یا نه؟

در این اثنا رهبر فرزانه انقلاب، با نگاهی فراتر از رقابتهای میدان سیاست و با توجه به حقایق انقلاب و نیاز واقعی کشور و تأمین مصالح جامعه، بحث تقریباً جدیدی را به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد ارتحال امام خمینی ؟رح؟ تحت عنوان «انقلابیگری» مطرح کردند.

اگرچه این بحث در تبیین شخصیت بنیانگذار انقلاب مطرح شد اما مدلی است، برای رفتار مجموعه نظام و علاقهمندان و همه کسانی که دل در گرو اعتلای این کشور دارند.

 پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی انقلاب اسلامی، هدفگیری مستمر آرمانها و همت بلند برای رسیدن به آنها، پایبندی به استقلال همهجانبه کشور، حساسیت در برابر دشمن و تبعیت نکردن از او و تقوای دینی و سیاسی، پنج ویژگی بودند که معظمله در تبیین انقلابی بودن برشمردند.

ایشان همچنین محدود دیدن انقلابیگری به دوران مبارزه، انقلابیگری را مساوی افراطی بودن، قلمداد کردن و توقع یکسان و ثابت از انقلابیگری را سه خطای ممکن در این بحث دانستند و افراد را از ابتلا به این خطاها بر حذر داشتند.

با عنایت به این بحث و اشارهای که در ابتدای این یادداشت به صورتبندی جریانهای سیاسی شد، میتوان بهصراحت گفت حداقل آنچه از نگاه رهبری نظام مهم است و موضوعیت دارد، نه اصولگرایی است و نه اصلاحطلبی بلکه «انقلابی» بودن است که اهمیت و اصالت دارد و همین جاست که دو مفهوم «اصولگرای انقلابی» و «اصلاحطلب انقلابی» معنی و مفهوم پیدا میکند.

با این مبنا نه هر اصولگرایی، الزاماً «انقلابی است و نه هر اصلاحطلبی، الزاماً» غیر انقلابی!

البته با توجه به بر حذر داشته شدن تحلیلگران و فعالان سیاسی از توقع یکسان و ثابت از انقلابی بودن افراد، غیریت این مفهوم یعنی غیر انقلابیها و ضد انقلابیها، دایرهای محدود پیدا میکنند و اکثریت جامعه را نیروهای انقلابی تشکیل می دهند و این نمادی دیگر از جذب حداکثری است که رهبری در سال ۸۸ بهعنوان «روش نظام» از آن یاد کردند.

هرچند رهبر فرزانه و دوراندیش انقلاب اسلامی در سخنان امسال، در سالگرد حضرت امام(ره) اشارهای به دسته بندیهای سیاسی نداشتند اما قبلاً بارها درباره صورتبندیهای رایج سیاسی اظهارنظر کردهاند و هیچیک از صورتبندیهای قبلی از چپ و راست گرفته تا اصولگرایی و اصلاحطلبی را برنتابیده اند.

ازجمله در 29/3/1385 در جمع مسوولان و کارگزاران نظام بهصراحت چنین فرمودند: «اصولگرایی به حرف نیست؛ اصولگرایی در مقابل نحله های سیاسی رایج کشور هم نیست. این غلط است که ما کشور یا فعالان سیاسی را به اصولگرا و اصلاحطلب تقسیم کنیم...اصولگرایی متعلق به همه کسانی است که به مبانی انقلاب معتقد و پایبندند و آنها را دوست میدارند؛ حالا اسمشان هرچه باشد.»

رهبر انقلاب درباره اصلاحطلبی هم مطالب زیادی دارند. ایشان در سال ۷۹ و در شرایطی که اصلاحات، توسط یک جریان خاص سیاسی مصادره شده بود نیز در جمع کارگزاران نظام، ضمن ضروری و فریضه دانستن اصلاحات چنین میفرمایند: «اصلاحات جزو ذات هویت انقلابی و دینی نظام ماست.»

ایشان در فروردین سال ۷۹ نیز در خطبه های نماز جمعه صراحتاً اصلاحات را به دو نوع انقلابی و آمریکایی تقسیم میکنند و میفرمایند: «اصلاحات، یا اصلاحات انقلابی و اسلامی و ایمانی است و همه مسوولان کشور، همه مردم مؤمن و همه صاحبنظران با آن موافقند؛ یا اصلاحات، آمریکایی است و همه مسوولان کشور، همه مردم مؤمن و همه آحاد هوشیار ملت با آن مخالفند.»

بنابراین اگر اصولگرایی و اصلاحطلبی به عنوان یک پز سیاسی مد نظر باشد و ابزاری برای رسیدن به قدرت یا رفتاری قبیله گرایانه که هیچ؛ اما اگر مبتنی بر اندیشه و تفکر انقلابی با مختصات ذکر شده باشد، چون دو بال میتوانند در خدمت به نظام و انقلاب قرار گیرند و علاوه بر شورونشاط بخشیدن به رقابت های میدان سیاست، نتیجه این شورونشاط را به اقیانوس انقلاب سرازیر کنند.