پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محسن مهدیان- عصر دوگانه اصلاح طلبی و اصولگرایی تمام شده است. بعد از سخنان رهبری انقلاب در سالگرد ارتحال حضرت امام و ترسیم جدید از جبهه بندی سیاسی، عصر دوگانه اصولگرایی-اصلاح طلبی پایان یافته است. تاکید می شود که عصر این دوگانه پایان یافته است چرا که هر نوع زایش و رویش جدیدی از این دست دوگانه های کاذب، محکوم به شکست است. دوگانه هایی از جنس چپ و راست و امتداد آن تا اصولگرایی و اصلاح طلبی، ظرفیت لازم را برای ساخت یک جبهه حق تمام عیار مقابل استکبار ندارد.

رهبر انقلاب از مدتها پیش دوگانه های غیرواقعی را با طرح ضمنی دوقطبی انقلابی-ضدانقلابی به چالش کشیدند. با این حال در سالگرد ارتحال امام با ترسیم همراه با جزییات از این دوقطبی اصیل، روش سیاست ورزی در داخل و نحوه مواجهه با دشمن را تغییر و مورد بازسازی قرار دادند.

این تحلیل و تبیین از دوگانه انقلاب-ضدانقلاب را باید نقطه عطفی در تغییر فهم و ادبیات سیاسی کشور دانست. انقلاب امروز برای بقای خود و حفظ صورت همراه با سیرت، نیازمند دوقطبی انقلاب و ضدانقلاب است. اما این طیف بندی اصیل چه مشخصاتی دارد؟ مشخصات اصلی این جبهه بندی را باید در لابه لای سخنان رهبری جست.

یکم.

در این دسته بندی جدید بین مردم دوگانه ای صورت نمی گیرد. مردم ما انقلابی اند. بنابراین دسته بندی های سیاسی به ساحت جامعه کشیده نمی شود. هیچ رقابتی به دوگانه جامعه-حاکمیت و مردم-دولت هم کشیده نمی شود.

دوم.

در این دو قطبی انقلابی-ضدانقلابی، قطب انقلاب طیف است نه یک نقطه. به تعبیر رهبری، انقلابی گری مقوله تشکیکی است. به تعبیر دیگر انقلابی ضعیف و شدید داریم اما هر کس در عمل انقلابی ضعیف بود ضدانقلاب نیست.

سوم. متناسب با این رویکرد جبهه انقلاب دارای یک پشتوانه حداکثری از مردم و سیاسیون و گروه ها و احزاب است. رویکرد جذب حداکثری در این مدل یک اصل خدشه ناپذیر است که مقدمات وحدت ملی را فراهم می سازد. اما ملاک جذب حداکثری، گزاره های روشن و تفسیر ناپذیر انقلاب است که رهبری در 5 اصل تبیین فرمودند.

دوقطبی انقلابی- ضدانقلاب برپایه دو اصل کلیدی است. اولا دشمن اصلی را نشان می دهد. دوم بر وحدت ملی تاکید دارد. پس هر نوع تحلیل و تعبیری از این دو قطبی، که این دو اصل را مخدوش کند انحرافی است. دوقطبی انقلابی و ضدانقلابی وحدت ساز است و همه را مقابل دشمن مشترک متحد می کند.

تحلیل خطرناکی که ممکن است از روی ناآگاهی شکل بگیرد، این است که تصور شود رهبری تنها اسم دوقطبی اصلاح طلبی و اصولگرایی را عوض کردند. به این معنا که اصولگرا انقلابی و اصلاح طلب ضدانقلاب است.

چهارم.

رقابت های سیاسی امری است اجتناب ناپذیر؛ اما اتهام ضدانقلابی و خارج کردن افراد از دایره انقلاب ضمن رقابت ها، پذیرفته نیست. بر این اساس تنها کسانی از دایره انقلاب خارج می شوند که صریحا مقابل انقلاب ایستاده باشند و حجت بر آنها تمام شده باشد. تحلیل غلط و ساده انگاری و حتا عافیت اندیشی و اشتباهات و غیره برای افراد سیاسی یک ضعف است اما آنها را از دایره انقلاب خارج نمی کند.

پنجم.

ملاک های انقلابی گری نیز بسیار مهم است. برخلاف تصور رایج ملاک انقلابی گری تنها در عرصه سیاسی و تقابل های حزبی خلاصه نمی شود. ملاک انقلابی گری همان 5 محور اساسی است که رهبری فرمودند. بنابراین یک انقلابی باید هم دشمن شناس باشد و هم به معنای واقعی کلمه مردم دار. یک انقلابی باید هم از استقلال سیاسی بگوید و هم پیشتر دغدغه استقلال اقتصادی داشته باشد و در نهایت اینکه برای چنین مجاهده ای، ابتدا باید اهل استقلال فرهنگی و سبک زندگی اسلامی -ایرانی باشد.

با این وصف باید بزودی شاهد شکل گیری تعاملات جدید سیاسی و دسته بندی های متفاوت در حوزه سیاست باشیم. و صدالبته که جریان متدین و البته انقلابی ترها مقدم در این مجاهده سیاسی اند.