جلال رفیع متولد سال 1333 است که در دهه 40 و 50 شمسی یکی از اعضای شاخص دانشجویان جریان مذهبی محسوب می‌شد و بارها به زندان مخوف «کمیته مشترک ضد خرابکاری» افتاد. او سال 52 وارد دانشگاه تهران شد و در رشته وکالت تحصیل کرد. رفیع قبل از دستگیری و در زمان دانشجویی، کتاب‌هایی چون «ارتجاع مدرن و رسالت ما»، «صبر بصیر»، «صبر انسان و قرآن»، «اصول حاکم بر روابط اقتصادی اسلام» را به رشته تحریر درآورد و برخی از این آثار با نام مستعار، منتشر و پخش شد.
 
کتاب «از دانشگاه تهران تا شکنجه‌گاه ساواک»، حاصل گفتگویی طولانی با جلال رفیع است که بیشتر حول محور زندان کمیته مشترک و خاطرات تلخ و شیرین آن می‌گذرد. کتاب فوق توسط متولی فعلی زندان (موزه عبرت ایران) تدوین و منتشر شده و رضا رفیع (برادر جلال رفیع) آن را ویرایش کرده است. 

اولین نکته‌ای که بعد از تورق کتاب به ذهن مخاطب می‌آید این است که حتی خاطرات تلخ شکنجه گاه ساواک از زبان طناز رفیع شنیدنی و شیرین شده است.

در قسمت آخر کتاب، تصاویر جالبی از زندگی سیاسی جلال رفیع درج شده است که جالب ترین آنها مربوط به بازدید رفیع از زندان و شکنجه گاه «کمیته مشترک» است که امروز به «موزه عبرت» تبدیل شده است.

بخش‌هایی از کتاب: 
 
صمد علیپور، هم سلولی مارکسیست من، معمولا از من می خواست که آواز بخوانم تا رنج شکنجه و سلول کاهش یابد. من هم تصنیف معروف «مرغ سحر» را برایش می‌خواندم، یک روز خبر فوت «چوئن لای» نخست‌وزیر چین و مدتی بعد خبر مگر «مائو» رهبر چین رسید، یک حالت اندوه در فضای سلول احساس می شد. صمد گفت «مرغ سحر» را بخوان. من برای اینکه از اندوه بیرون بیارمش، اینگونه خواندم: «مرغ پکن! ناله سر کن، داغ مرا تازه تر کن، مرغ مسلح (!) ز درون قفس درآ، نغمه پیکار پرولتاریا سرا، وز نفسی عرصه این حزب توده (!) را پر شرر کن، ما رو خر کن! (صفحه 124).

این کتاب توسط موزه عبرت ایران به چاپ رسیده است.