احتمال عقب نشینی اصلاح طلبان از ریاست مجلس
بحث بر سر پیروزی اصلاح طلبان یا اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم را می توان از مناقشه انگیزترین مباحث ماه های اخیر در فضای سیاسی-رسانه ای کشور دانست. حالا با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات هیئت رئیسه مجلس، به نظر می رسد زمان راستی آزمایی ادعاها فرا رسیده است.
ظواهر امر نشان میدهد که علی لاریجانی و محمدرضا عارف در دو سرِ اصلی این رقابت حضو دارند. با این حال، هنوز هم نمی توان در این زمینه قضاوتی قطعی ارائه داد. برای بررسی فضای حاکم بر اذهان نمایندگان مجلس دهم و ارزیابی احتمال پیروزی هر یک از دو نامزد احتمالی مطرح شده، با محسن کوهکن از منتخبین مجلس دهم از حوزه لنجان به گفتگو نشسته ایم. کوهکن معتقد است شانس علی لاریجانی برای ریاست مجلس، بیشتر از محمدرضا عارف خواهد بود. مشروح گفتگوی ما با این نماینده مجلس دهم پیش روی شماست.
در حالی که به زمان انتخابات هیئت رئیسه مجلس نزدیک می شویم، مواضع متناقضی در اردوگاه اصلاح طلبان شنیده می شود. به نظر می رسد اجماع کاملی در زمینه نامزد شدن آقای عارف برای ریاست مجلس وجود ندارد. تحلیل شما از وضعیت کنونی و راهبرد اصلاح طلبان برای ریاست مجلس چیست؟
به نظرم برای دریافتِ راهبرد اصلاح طلبان در شرایط کنونی، باید سیر تحرکات سیاسی آنان از پیش از انتخابات مجلس را بررسی کنیم. با بررسی مجموعه اظهارات اصلاح طلبان در رسانه ها از دوسه ماه قبل از ثبت نام انتخابات، متوجه می شویم آنها به ترتیب چند مسئله را در اولویت کاری خود قرار داده اند. اولین کار آنها مطرح کردن مسئله ی رد صلاحیت ها و مانور بر روی آن بود. در حالی که در نه دوره ی قبلی مجلس بیشترین تعداد افراد ثبت نام کننده 6000 نفر بود، اما این بار این رقم به بیش از دو برابر افزایش پیدا کرد. با این حال، با رد صلاحیت تعداد معدودی از اصلاح طلبان توسط هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات آنها این طور القا کردند که تقریبا تمام اصلاح طلبان حذف شده اند. با این وجود، در مرحله ی اول انتخابات همان هایی که می گفتند هیچ کسی از اصلاح طلبان در گردونه رقابت ها باقی نمانده است، تعداد قابل توجهی از افراد را در سراسر کشور مطرح کردند. آنها پیش از این هم شوراهای راهبردی اصلاح طلبان را از مدت ها پیش در استان ها و بعدا در شهرستان ها تشکیل داده بودند و افرادی را برای نامزدی مشخص کرده بودند و تعدادی از آن ها را که تأیید شدند، با فرآیند های مختلفی انتخاب کردند که این شد همان لیست امید! اینها مجموع تحرکات آنها در مرحله ی اول انتخابات مجلس بود.
در مرحله ی دوم انتخابات، چه مسائلی را در دستور کار قرار دادند؟
در مرحله ی دوم تاکتیک آن ها عوض شد و برای جمع آوری رأی بیشتر حتی به سراغ افرادی که غیر اصلاح طلب هم رفتند و تلاش های گسترده ای برای این منظور انجام دادند. بعداً هم که نتیجه ی انتخابات مرحله ی دوم اعلام شد، به ضرس قاطع مصاحبه کردند و اعلام کردند که برنده ی انتخابات مجلس، اصلاح طلبان هستند. از خود آقای عارف گرفته تا بقیه، همه همین را گفتند. خب؛ حالا به نظر می رسد آقایان در گفته های آن زمان خود تشکیک کرده اند و دلیل این صداهای متناقض پیرامون نامزد شدن یا نشدن آقای عارف برای ریاست مجلس هم همین است. چرا که در فراکسیونی که به نام فراکسیون امید در چند روز قبل تشکیل شده است، تعداد آراء 105 نفر اعلام شده است. البته این آقایان قبلاً هم این سابقه را داشته اند که با اعلام پیروزی زود هنگام خود، برای خود و نظام مشکلاتی را به وجود بیاورند و این، یک مسئله ی تجربه شده است. به نظرم؛ سیاسیون اصلاح طلب یعنی آن اشخاصی که می گفتند ما دلمان با آقای عارف است و عقلمان با آقای لاریجانی، بیشتر سرد و گرم روزگار را چشیده اند و خوب می دانند که با اعلام پیروزی در جراید، پیروزی به دست نمی آید! به نظرم این قبیل از اصلاح طلبان بیشتر نگاه شان به آینده است و سعی دارند توجه دوستان خودشان را هم از یک منفعت سیاسی حال حاضر، به منفعتی که باید در آینده به آن توجه کنند، معطوف نمایند. از نظر این افراد، انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، انتخابات شوراها و... می تواند مکان بروز و ظهور دوباره آنها باشد. در مقابل؛ آنهایی هم که جوان تر هستند و هیجانات سیاسی آن ها را به شعف می آورد، بیشتر به دنبال مطرح بودن در زمان حال هستند و این شرایط را یک فرصت می دانند.
تحلیل شما از شرایط کنونی چیست؟ بالاخره غلبه با کدام گروه خواهد بود؟ عقلا یا احساساتی ها؟
استنباط من این است که در جریان مجلس دهم هیچ اصلاح طلبی به هیچ اصولگرایی رأی نخواهد داد. لذا به نظرم آنها کاندیدا خواهند داشت و اگر هم نهایتا در دقیقه ی 90 بخواهند عقب بنشینند، حتماً گزینه ی دومی خواهند داشت. گزینه ی دوم این خواهد بود که: ما عقب می نشینیم و از آقای لاریجانی حمایت می کنیم و در عوض، سهمی از هیئت رئیسه و... را می خواهیم. به هر حال، الان هر دو احتمال وجود دارد و همانطور که گفتم، تناقضی بین فکر باتجربه ها و کم تجربه ها در این زمینه قابل مشاهده است. برای قضاوت نهایی در این زمینه باید منتظر روز رای گیری بود.
یکی از واقعیت های مهم این دوره، تعداد قابل توجه نمایندگان مستقل است. به نظر شما مستقل ها بیشتر به کدام سمت گرایش دارند؟ به سمت آقای عارف یا آقای لاریجانی؟
من با احترامی که برای هر دوی این افراد قائلم، می توانم بگویم در جلسات متعددی که تاکنون وجود داشته است، در مجموعه ی صحبت ها، طبیعتاً افراد از نزدیک وزن و سطح صحبت های هر دو نفر را سنجیده اند. به نظرم اگر کسی به عنوان یک آدم بی طرف و حتی غیر سیاسی در این جلسات حضور داشته است، وزن صحبت های آقای لاریجانی را نسبت به آقای عارف سنگین تر می بیند و این مسئله کاملاً مشهود است. خود من یکی دو تا از این جلسات را حضور داشته ام و صحبت ها را شنیده ام و به این امر اعتقاد دارم. به هر حال، این مسئله بی تأثیر نیست. یعنی امکان دارد شخصی یک علقه ی سیاسی و جناحی هم داشته باشد، اما از طرفی به یاد سوگندی که برای رفع مشکلات مردم خورده است بیفتد و به این نتیجه برسد که در صورت اداره ی بهترِ مجلس می توان مقداری از گرفتاری های مردم را حل و فصل کرد. لذا به نظر من، نه تنها نمایندگان مستقل گرایش بیشتری به آقای لاریجانی خواهند داشت، که برخی از اعضای لیست موسوم به امید هم بین آقای لاریجانی و عارف، آقای لاریجانی را انتخاب خواهند کرد. چرا که آقای لاریجانی یک نگاه تدافعی نسبت به نمایندگان- بدون در نظر گرفتن خط و ربط های سیاسی آنها- دارد و به خوبی می تواند از جایگاه و استقلال آنها در مقابل قوای دیگر دفاع کند.
عدم استقلال سیاسی آقای عارف و وابستگی ایشان به آقای خاتمی را در انتخاب یا عدم انتخاب آقای عارف چقدر موثر می دانید؟
به نظرم چه اعضای لیست امید، چه نمایندگان مستقل و چه اصولگرایان به خوبی از این مسئله آگاهی دارند. طبیعتاً در یک برآورد منصفانه، این مسئله به هیچ وجه نمی تواند یک پوئن مثبت برای آقای عارف به حساب بیاید. از این نظر شاید وجود این وابستگی، بر خلاف جریان انتخابات، حالا نقطه ضعف آقای عارف به حساب بیاید. از طرفی؛ آقای عارف تجربه ای در زمینه مدیریت نهاد مجلس نداشته است. شخصی که قرار است سکان داری مجلس را بر عهده بگیرد باید بداند که در جلسات خود با افرادی از جناح مخالف نیز سروکار دارد. اداره ی مجلس مثل اداره ی دولت به صورت از بالا به پایین نیست که وزرا را خود دولت انتخاب کرده باشد و به محض اینکه بالا دستی بگوید کافی است و یا اجازه ی صحبت ندهد، کسی در مقابل رئیس جمهور صحبت نکند! در مجلس، این نمایندگان هستند که رئیس را به مدت یک سال انتخاب می کنند و اگر مواردی را رعایت نکند، می توانند به او تذکر آئین نامه ای بدهند و با تذکر دادن نمایندگان، رئیس باید مذاکراتش را قطع کند. به نظرم آقای عارف در این زمینه واقعاً ضعیف است. البته بخشی از این ضعف ایشان باز هم به مشاوره هایی که ایشان از سوی اصلاح طلبان تندرو دریافت می کند، باز می گردد. طبیعتاً اگر لایه های غیر تندرو و غیر رادیکال به فرد رئیس مجلس مشاوره بدهند، قطعا به او این گونه توصیه نمی کنند که در سایت ها و مصاحبه ها علیه جناح مقابلش رسما موضع گیری کند. تدبیر و عقلانیت این طور حکم می کند که با عدم موضع گیری تند نسبت به آنها در آینده و در صورت ریاست، بتوان آن ها را اداره کرد. ولی موضعگیری های آقای عارف تا کنون اینگونه نبوده است. این موضع گیری ها بدین جهت است که ایشان تحت تأثیر مشورت ها و صحبت های لایه های رادیکال و تند هست. این واقعیت، دیدگاهی را که شما به آن اشاره کردید تأیید می کند.
الان یک تصور عمومی وجود دارد که آقای عارف تا حدودی از طرف دولت تحت فشار است تا کاندیدا نشود. با توجه به اعلام دولت مبنی عدم طرفداری از هر یک از دو طرف، این تصور را چقدر مبتنی بر واقعیت می دانید؟
ادعای هیچ دولتی مبنی بر اینکه مهم نیست چه کسی ریاست مجلس را بر عهده بگیرد قابل قبول نیست. منتهی بعضی دولت ها به خاطر هزینه ای که حمایت از یک طرف برای آنها دارد، حاضر به این کار نمی شوند و یا ممکن است بعضی از منافع خودشان را در حمایت از یک طرف و بخش دیگری از منافع شان را در حمایت از طرف دیگری ببینند. یکی از اصلاح طلبان حرف خوبی در همین زمینه زده بود که:«ما دلمان با آقای عارف است و عقلمان با آقای لاریجانی.» به نظرم واقعیت همین است. همانطور که قبلاً اشاره کردم، توانایی های آقای لاریجانی در کنترل و مدیریت فضای مجلس، ارتباط با دیگر قوا، حراست از استقلال مجلس و ... قابل مقایسه با توانایی های آقای عارف در این زمینه ها نیست. آقای لاریجانی به مراتب توانایی بالاتری در این زمینه ها دارند. طبیعتاً هر دولت عاقلی دنبال این است که شخصی ریاست مجلس را عهده دار شود که لجام کنترل احساسات خودش را در دست داشته باشد و قدرت مدیریتی لازم برای خنثی کردن موج های احساسی علیه دولت را داشته باشد و نهایتا بتواند از اهرم مجلس برای رسیدن به تعاملات حداکثری استفاده کند. لذا به نظرم دولت هم چندان با انتخاب آقای عارف به ریاست مجلس موافق نیست. چرا که توانایی های ایشان قابل مقایسه با آقای لاریجانی نیست. مسله ی عدم استقلال سیاسی را هم که قبلاً اشاره کردید، در اینجا هم موثر است. آقای عارف یک بار در انتخابات ریاست جمهوری با توصیه دیگران کنار کشیدند و معلوم نیست که برای بار دوم مجدداً این کار را انجام بدهند یا نه. از طرفی، اگر آقای لاریجانی رئیس مجلس شود این احتمال وجود دارد که در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا نشود و به همان ریاست مجلس اکتفا کند. در مجموع؛ نگاه سیاسی، حزبی و باندی اصلاح طلبان اقتضا می کند که به ریاست احتمالی آقای عارف در مجلس فکر کنند، ولی به نظرم نگاه دوراندیشانه و بلندمدت، چنین توصیه ای به آنها نمی کند.
ارسال نظر