پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- یک: سخن هاشمی در نقد رفتار فرزندش از منظری خوب و از منظری بسیار دیر بود. ای‌کاش آقای هاشمی می‌دانست زمانی که فتنه 88 بر پا شد و ایشان به جرم سیاسی – امنیتی محاکمه گردید، توجیه ساندویچ خوردن دلیلی نبود که پدر در برابرش سکوت کند. قبل‌تر زمانی که فائزه بر دوچرخه سوار شد تا برای رأی مجلس با آبروی یک شخصیت مذهبی – سیاسی بازی کند، اگر ایشان موضع می می‌گرفتند الان اوضاع این نبود! ای‌کاش آقای هاشمی در می‌یافت پوست موزی که خانواده‌اش زیر پای او قرار داده‌اند چه بلایی سر عاقبت وی خواهد آورد. اگر روزی که مهدی در پرونده کرسنت متهم شناخته شد و پدر به جای قرائت دعا در گوشش او را بازخواست می‌کرد روزی را نمی‌دید که فرزندش به جرم فعالیت‌های مجرمانه اقتصادی و امنیتی محکوم شود و دخترش آزادانه با گروهک منافقین و بهائیان دیدار کند!

دو: آقای هاشمی راه را اشتباه رفتید. اینکه اشتباه بچه را به پای پدر بنویسند یقیناً عیب است. در جمهوری اسلامی ایران بودند افرادی که در برابر بچه‌هایشان قرار گرفتند و آن‌ها مسیری رفتند که جز ضلالت چیزی نداشت و پدر تصمیم خود را گرفت و مسیر خود را جدا کند. اینکه شما سعی کنید خانواده را نگه دارید و محافظت نمایید یک نکته است اینکه فرمان ریختن در خیابان از خانواده شما بیان شود نکته دیگر. زحمات شما برای انقلاب نادیده گرفته نمی‌شود اما ای‌کاش این زحمات مستمر می‌ماند. روزی که دشمن از اسم شما برای بزرگ نمایی فرقه ضاله بهائیت، جاسوسان رژیم اشغالگر قدس استفاده نمایند جای دارد سؤال شود چه اتفاقی افتاده است. جناب آقای هاشمی می دانید امام خمینی ره بر بازگشت حجتیه و تسلط فکری آن هشدار دارد. اسلام حجتیه اسلام خطرناک و مقابله کننده با اسلام سیاسی و فقاهتی امام رحمه الله علیه بود. ترویج تفکر بهائیت آن هم از سوی کسی که منتسب به شماست در بلند مدت می‌تواند به یاران انجمنی‌ها بیفزاید و به آنان این موقعیت را عطا کند که یک شخصیت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران فرزندش با بهائیت دیدار کرد. از همه درد آور تر نه برهنه بودن سر افراد در تصویر که قرار گرفتن فرزندان زیر پای تابلوی رهبر بهائیان است. وقتی فرزند کسی که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است این چنین از ابروی پدرش بی پروا استفاده می‌کند، حداقل کار ترد تمام افکار و اعمال او است نه آنکه بگویید باید جبران کند!

سه: فرزندتان موجب شد تا روزها رسانه‌های بیگانه و معارض آن‌چنان در راه ترویج بهائیان تبلیغ کنند که گویا مظلوم‌ترین انسان‌های روی زمین است. گروهی هم که بنا به درد دین و ایمانشان اعم از مراجع و بزرگان علیه این فرقه ضاله حرف بزنند، افرادی خواهند بود که در برابر مظلومان قرار گرفته است. آیا خود شما در کتاب امیر کبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار در برابر این گروه آن تحلیل را ندادید که آن کرد که حقشان بود! گویا فراموش کردید این فرقه دست نشانده انگلیس و اسرائیل است و می‌خواهد هیچ چیز از اسلام ناب و تشیع اصیل باقی نگذارد! دردی که باقی است سکوت‌های قبلی شماست که کار را به اینجا رساند.

امید باشد بیش از گذشته به خانواده برسید تا دوباره این صحنه هارا نبینیم.