با پول همه گناهان را بخرید و به بهشت بروید!
تعدادی از بهائیانی که طی سالهای گذشته به دین اسلام بازگشتند، سخنانی درباره این فرقه دست ساز استعمار گفته اند که شگفتی هر انسان حق جویی را بر می انگیزد. در طول یکصد و شصت سالی که از پیدایش فرقه ضاله ی بهائیت در ایران می گذرد و از همان ابتدای تشکیل این فرقه ی انحرافی ، افراد زیادی که به خاطر عدم آگاهی و یا فریب و یا تصورات خام و باطل به سوی بهائیت گرایش پیدا کرده بودند، به سوی اسلام هدایت شدند .
دیدار فرزند آقای هاشمی رفسنجانی با رهبران بهائیت این روزها بهانه ای شده است تا ضمن ابراز برائت اقشار مختلف مردم و چهره های سیاسی از اقدامات عضو پرحاشیه خانواده هاشمی رفسنجانی، ماهیت این فرقه دست ساخته استعمار مجدد بازخوانی شود.
تعدادی از بهائیانی که طی سالهای گذشته به دین اسلام بازگشتند، سخنانی درباره این فرقه دست ساز استعمار گفته اند که شگفتی هر انسان حق جویی را بر می انگیزد. در طول یکصد و شصت سالی که از پیدایش فرقه ضاله ی بهائیت در ایران می گذرد و از همان ابتدای تشکیل این فرقه ی انحرافی ، افراد زیادی که به خاطر عدم آگاهی و یا فریب و یا تصورات خام و باطل به سوی بهائیت گرایش پیدا کرده بودند، به سوی اسلام هدایت شدند .
در میان این افراد از اعضای اصلی خاندان میرزا علی محمد باب تا خویشان و وابستگان سببی و نسبی میرزا حسینعلی بهاء و فرزندان او تا نویسندگان و منشیان بهائی، نظیر صبحی و حسن نیکو و عبدالحسین آیتی و... و نیز مبلغان بهائی و افراد سرشناس و تحصیل کرده تا افراد عادی به چشم می خورند.
اکثر این افراد بعد از توبه و بازگشت از بهائیت سعی کرده اند مراتب تبری و دوری خویش از بهائیت را به اطلاع دیگران رسانده و علل و عوامل بازگشت خود به اسلام را برای دیگران تشریح کنند .
دقت در این " تبری نامه ها " مبین این است که اکثریت این افراد از ماهیت دقیق و اصلی تشکیلات عنکبوتی بهائیت اطلاع نداشته و از طرف دیگر هرگز امکان مراجعه به کتب اصلی رهبران بهائی را نداشته اند تا متوجه تناقضات فکری و عقیدتی آنان بشوند .
دندانپزشک تواب از بهائیت: رهبران بهائی، بافته های ذهنی خود را به نام اسلام جا می زنند
پدرام نوایی یکی از جوانان بهایی است که با حضور در دفتر آیت الله مجتهد شبستری، نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی به مذهب حقه شیعه گروید. وی گفت: جسد بهاء الله در اسرائیل مدفون است و امروز قبله بهاییان به سمت اسراییل است و بهایی ها به طرف اسراییل اقامه نماز می کنند و از همان زمان کودکی یک سوال بسیار مهمی برایم پیش آمده بود که قبل از به دنیا آمدن بهاء الله قبله مسلمانان به کدام سمت و سو بود.
من برای حل این سئوال مهم که از کودکی ذهن و فکر مرا مشغول خود کرده بود، به سراغ یکی از رهبران بهایی رفتم و سئوالم را مطرح کردم و پاسخی که شنیدم این بود که صرفا نیت مهم است و این که به کدام سمت و سو نماز می خوانی مهم نیست!
این پاسخ غیر منطقی بوده و قانع کننده نیست. در اسرائیل مرکزی وجود دارد به عنوان مرکز جهانی بهاییت که در آن 9 نفر وجود دارند که می گویند هر تصمیمی بگیریم، آن تصمیم کاملا الهی بوده و باید به آن عمل شود! واقعا برایم جای سوال بود که چگونه این افراد با این که معصوم نبوده و از اشتباه و خطا مصون نیستند بافته های خود بر دین اسلام را یک تصمیم کاملا عقلی و الهی می دانند و عمل به آن را لازم می شمرند.
بیشتر بهائیان هیچ گونه خبری از کارهایی که در داخل بهائیت صورت می گیرد یا از داد و ستد هایی که مسئولان بهائیت در اسرائیل با کشورهای استکباری از جمله انگلیس دارند، اطلاعی ندارند.
نجات یافته بهائی: بهائیت فرقه شهوترانهاست/ با پول همه گناهان را بخرید و به بهشت بروید!/ جمیع کمالات حیوانی است
ا. ش. بهایی تازه مسلمان می گوید: در احکام بهائیان شما اگر پول و ثروت داشته باشید قادر هستید هر کاری دوست دارید انجام دهید و با ثروت خود گناهان خود را پاک کنید و مستقیم وارد بهشت شوید. بهائیان اعتقاد دارند اگر هزاربار زنا کردید هربار با پول میتوانید آن را بخرید و گناه آن را پاک کنید یعنی شما پول داشته باش هرکاری دوست داری انجام بده!
این مورد باعث ایجاد فسادها و تناقضهایی در بهائیت شده که بنده شرم دارم در مورد آن صحبت کنم و بهائیت را تبدیل به یک فرقه شهوت ران کرده که اعضای آن با خیال راحت به زنا میپردازند و با کمک به بیت العدل گناه آن را پاک میکنند! بنده یک حرف به تمام بهائیانی که چشمان خود را به روی حقیقت بستهاند یک نکته میگویم. برادران و خواهران من اگر چشمان خود را به روی حقیقت باز کنید متوجه میشوید بهائیت جمیع کمالات حیوانی است نه جمیع کمالات انسانی.
منطقی، یکی از بهائیان: اعضای محفل بهائیت، زنانشان را تعویض می کردند!
مهناز رئوفی نویسنده نام آشنایی که از توابین این فرقه ضاله است در شرح گفتگوی خود با یک فرد بهائی به نام آقای منطقی میگوید: در خانه خویش، در ایام ناراحتی شدید خود از سران محفل بهائیت در حالی که وسایلم را جمع میکردم چشمم به تابلوی عکس عبدالبهاء افتاد. با عصبانیت تابلو را برداشتم و بر زمین کوبیدم و با هر دو پا روی آن ایستادم و گفتم: تشکیلاتی که ارمغان اراجیف توست مرا بدبخت کرد... آقای منطقی لبخند تلخی زد و گفت: تو خیلی اشتباه کردی. اتفاقاً اعضای محفل حرفهای ترین خلاف کارهای دنیا هستند و کثیف ترین گناهان از آنان صادر میشود. خود من شاهد تعویض زنان محفل با همدیگر بودهام و به حدی از آنان کثافت کاری و رذالت دیدهام که اگر پاکترین افراد عضو محفل شوند هرگز به آنان اعتماد نخواهم کرد.
حرفهای آقای منطقی برایم تازگی داشت. او از غیرانسانیترین اعمال که از اعضای محفل قبل از انقلاب سر میزد برایم گفت و ایرادهایی اساسی از خود بهائیت گرفت... من مبهوت و متحیر به آقای منطقی نگاه میکردم. او به چه جرأتی چنین چیزهایی را میگفت به او گفتم: از این که طرد شوید نمیترسید؟ گفت: تصمیم داریم به خارج از کشور برویم و از دست بکننکنهای این تشکیلات راحت شویم. گفتم: پس چه کسی واقعاً بهائی است؟ همه که یا از ترس بهائی ماندهاند یا منفعتی را دنبال میکنند یا مثل شما، ظاهراً بهائی هستند. پرسیدم به بهاء و عبدالبهاء چه؟ به آنها هم ایمان ندارید؟ عینکش را کمی بالاتر برد، دستی بر محاسن خود کشید و گفت: آدمهای زرنگی بودهاند؛ خوب توانستند چیزی مشابه با ادیان دیگر درست کنند. علاوه بر مقام و منزلت، پول خوبی هم به جیب زدند...!
ارسال نظر