وحید می‌گوید: دقیقا بعد از آخرین امتحان ترم دوم بود که قرار گذاشتیم بدون همراه و با هرچند تماشاچی که خواستیم ساعت 12 جایگاه همیشگی کنار سد کارون همدیگر را ببینیم. از آنجا که جثه بدنی من بزرگتر از بهزاد بود و در زمان خودش کلی هم به او بدهکار بودم و بیشتر از آن با همه یکرویی، چند باری خلف وعده از او دیده بودم. خاطرم هست از ساعت یازده در محل قرارم حاضر شدم که ای کاش نمی‌شدم. همان‌طور که پیش‌بینی می‌کردم خیلی از دوستان دیگر تا ساعت مقرر کنار سد حاضر شدند و شاهد دعوایی بودند که خیلی زود و بی‌مقدمه شروع شد و خیلی زود هم تمام شد.

وحید سری تکان می‌دهد و ادامه می‌دهد: با دیدن بهزاد از فاصله‌ای زیاد به سمتش دویدم و از میان دوستانش جدا کردم و دقیقا به لبه سد کشاندم. یقه او را گرفتم و بعد از کلی بد و بی‌راه، خونسردی بهزاد خونم را به جوش آورد و در حین اینکه حرف‌های آب نکشیده خودم را نثارش می‌کردم، سرش را به تهدید به سمت لب سد که مانعی کوتاه داشت خم کردم و گفتم مرد نیستم اگر بابت همین بدهی چند برابر پول خون ندهم.

چشمانش را می‌بندد و با صدایی آرام می‌گوید: نمی‌دانم چی شد، واقعا نمی‌دانم؛ اما به گمانم تقلای بیش از اندازه بهزاد برای رهایی از چنبره من در آن موقعیت خطرناک بود که در یک لحظه متوجه شدم هر دو در آبِ با جریان تند سد فرو افتادیم. شدت آب به قدری بود که نه کسی جرأت داشت برای نجات ما خودش را به آب بزند و نه خود من که از کودکی، انسی قدیمی با آب و رودخانه‌های تند و وحشی داشتم، توانستم برای بهزاد که بر خلاف من شنا کردن معمولی را هم بلد نبود انجام دهم. من هم مانند خیلی از دوستانم فقط دیدم بهزاد بعد از چند ثانیه تقلا و دست و پا زدن، زیر آب رفت و دیگر کسی او را ندید.

وی دلیل تأخیر رسیدگی به این پرونده را هم بیشتر ناپدید شدن جسد بهزاد اعلام می‌کند و ادامه می‌دهد: از همان روز تا به حالا که پیکرش با وجود حضور غواصان و نیروهای کمکی و نظامی پیدا نشده این پرونده مفتوح مانده اما با طرح شکایت چند سال گذشته پدر بهزاد برای اولین بار در تیر ماه سال گذشته بود که با دیه یک میلیارد و 650 میلیون ریالی روانه یکی از زندان‌های استان خوزستان‌ شده‌ام.

با پیگیری ستاد دیه و اثبات نبود سوءنیت در این اقدام، اولیاءدم از مبلغی معادل 650 میلیون ریال از این محکوم‌به گذشت کرده و خانواده این مددجوی محصل نیز با عدم توانایی مالی به قدر توان تا میزانی از این مبلغ را خودشان تأمین کرده‌اند اما هم‌اکنون این مددجو بابت الباقی بدهی در حبس به سرمی‌برد.