این بار جوّ پزشکی با حضور دانشجویان این رشته در «خندوانه» حاکم بود و شادی برنامه هم به همین دانشجویان و خانوادههایشان تقدیم شد.
اما اتفاق دیگری که بعد از مدتها رخ داد، ورود «نیما» بود که پس از یک غیبت طولانی در نقش مسئول دانشجوها به جمع خندوانهایها آمد و جوان که به این سمت و شغل او شک داشت، از افراد حاضر خواست تا سوالات خود را از این آقای مسئول بپرسند. به این بهانه دانشجویان از مشکلات موجود در دانشگاهشان گفتند و مسائل گوناگونی از سرعت لاکپشتی اینترنت تا تشابه کمربندها با کباب سلف را مطرح کردند. نیما هم با جوابهای سربالا همه را دست به سر کرد و رفت.
در ادامه رامبد جوان به سراغ مغز و اهمیتش رفت و به این بهانه از «جمشید لطفی» متخصص مغز و اعصاب و نورولوژیست دعوت به حضور کرد.
این پروفسور که ترجیحش بر این بود تا تنها دکتر صدایش کنند، در ابتدای حضورش مغز را دستگاهی خواند که خیلیها در طول عمرشان از آن استفاده نمیکنند و برخی هم بر عکس مثل هاپکینز از اکثر نقاطش بهرهمند میشوند.
او همچنین از تحقیقات و بررسیهایی تعریف کرد که با آن میتوان اینکه فردی واقعا عاشق است یا نه را فهمید؛ چرا که با وجود این حال و حس عاشقی، علاوه بر فعال شدن بخشی در میانه مغز، در قسمت جلوی سر بخش دیگری که مربوط به تشخیص خوب و بد است، خاموش و ضعیف میشود و به همین جهت است که «مجنون» هم «لیلی» را با تمام توصیفاتی که ما از چهرهاش شنیدهایم همچنان دوست داشت و تایید میکرد.
این دکتر در بخش دیگری از تاثیر امید، روحیه و شادی در تسریع روند بیماریها گفت و بعد هم به مناسبت روز «ام.اس» صحبت از این بیماری شد.
لطفی در خصوص عوارضی که برای این بیماری عنوان شده، اظهار کرد: وقتی کسی به این عارضه دچار میشود، به این معنا نیست که باید بلافاصله خودش را روی ویلچر تصور کند؛ چرا که مثل عوارض مصرف یک دارو که تماما روی آن قید شده و هر کسی به همه آنها مبتلا نمیشود، این بیماری هم همینگونه است و در حال حاضر خیلی از خانمها و آقایان با وجود همین بیماری، زندگی عادی خود را داشته و دارند.
صحبتهای مختلفی با حضور این دکتر عنوان شد و پس از لبخند 10 ثانیهای او و یک استراحت، استاد کاظم کهنمویی که از کمدینهای خندوانه است، وارد شد.
کهنمویی بعد از نام بردن مدارک متعددش، اول چند لطیفه پزشکی تعریف کرد و اظهار داشت که میخواهد چیزهایی بگوید که در دانشگاهها مطرح نمیشود.
بحث بازار کار و ازدواج همان موضوعی بود که گفته شد. مبحثی که در آخر طبق نتیجهگیری نهایی به اینجا رسید که یا تخصص زیبایی بگیرید و یا خیاطی بزنید!
خلاصه این گونه بود که قطعه دیگری از «خندوانه» با آرزوی سلامتی، شادی و در کنار خانواده بودن برای همه مردم ایران به پایان رسید.
ارسال نظر