بسیار پیش آمده مسافری با ژست‌هایی از کاوشگری و جهانگردی و تاریخ‌یابی و انواع برچسب‌های رنگارنگ به ایران ورود یافته اما با عنوان جاسوس خارج شده است! و این رویه، مسیری دور از تصور نخواهد بود، چرا که جناب جاسوس هیچ وقت با افتخار به پذیرش جاسوسی خود و هم پیاله شدن با سران مزدور قدرت‌طلب و افشای عملیات خود دست نخواهد زد و از این رو برخلاف تصور خیلی‌ها می‌توان بسیاری از ربایندگان اطلاعات را از میان همین ساقدوشان علم و دانش و آگاهی جست! و تصویری دیگر از حقیقت را در آینه رسوایی هویدا کرد. 

از این رو با تامل به سودای مرموزانه قدرت‌طلبان جهان می‌توان مواردی را یافت که سرنخ‌هایی از انگاره پلیدی سیاست را به جا می‌گذارد. با این نگاه  در این مطلب به معرفی پروژه جدیدی از سینمای هالیوود درباره فعالیت‌های زنی به ظاهر ایرانگرد اما به واقع جاسوس از سرزمین مکاران پرداخته می‌شود که ساخته جدید ورنر هرتسوگ، فیلمساز کارکشته آلمانی است.

گرترود بل، زنی با رویکرد فمینیستی و با نگاهی نافذ و رفتاری به ظاهر خیرخواهانه یکی از مهم‌ترین ماموران سازمان اطلاعات و امنیت خارجی بریتانیا موسوم به «SIS» در دوران جنگ اول و دوم جهانی بود که در قامت تاریخ‌نگار و باستان‌شناس و حتی کوهنورد سفرهایی جهت کسب اطلاعاتی خاص و محرمانه به کشورهای مختلف از جمله ایران داشت البته طبق وارونه‌نگاری غربی‌ها هنوز هم از او به‌عنوان زنی محقق، بانویی الگو و انسانی ارزشمند در برخی منابع یاد می‌شود!  

حالا ورنر هرتسوگ، فیلمساز قدیمی و صاحب‌سبک آلمانی که بیشتر او را با مستندهای درجه یکش می‌شناسیم سراغ کارگردانی گوشه‌ای از زندگی این زن مرموز انگلیسی رفته و در اثری ملودرام با رویکرد تاریخی با عنوان «ملکه صحرا» (QueenOf The Desert ) به دنبال تصویرسازی زندگی اوست.

دور از تصور نبوده است که این اثر به دلیل سایه دواندن نگاه‌هایی از سیاست‌زدگی در برخی سکانس‌ها خارج از قاب‌های استادانه هرتسوگ قرار گرفته و می‌تواند به‌عنوان ضعیف‌ترین فیلم این کارگردان بلندآوازه محسوب شود اما موضوع نهفته در اثر به دلیل ذات پرداخت به ماهیت جاسوسی غربی‌ها و اشارات بسیار به کشور و مردمان ایران مساله‌ای قابل توجه بوده که تاکنون هیچ مطلبی از آن در رسانه‌ها منعکس نشده است.

فیلم «ملکه صحرا» داستانی است از زندگی گرترود بل (نیکول کیدمن) که عناوین مختلفی در طول تاریخ و در این فیلم بر او متصل شد؛ از کاشف بریتانیا تا ملکه صحرا.

 اما این زن متولد «کانتی دورهم» که بود؟ گرترود بل، زاویه‌ای زنانه‌ای از لورنس عربستان را در تاریخ به عهده داشته و با سفر به کشورهای خاورمیانه و ایجاد ارتباطی صمیمانه با سران و مردمان این کشورها در پی کسب اخباری برای سران بریتانیا بوده است. مشاور پادشاهی ننگین انگلستان در میانه سفرهای به ظاهر مکاشفانه خود در سال ۱۸۹۳ سفری هم به ایران داشت و در مدت کوتاه اقامت چنان خود را به ایرانیان نزدیک کرد که تبدیل به حافظ‌شناس هم شد! و پس از بازگشت کتاب‌هایی هم در این باب منتشر کرد.

شیفتگی ناآگاهانه به این زن اطلاعاتی چنان بود که اگر هنوز سری به متون منتشره بزنیم به مواردی از تحسین‌های نگاشته‌شده توسط راویان می‌رسیم که تصوری ظاهری از برخورد با این زن بریتانیایی را در بردارد.

در ایران پیش از انقلاب، رمانی خاطره‌نگارانه با نام «گرترود بل» نوشته آنت ایبل با ترجمه هوشنگ ابرامی برای نخستین‌بار به زبان فارسی منتشر شد که تصویری از این زن سیاست‌پیشه را نشان داد. هنگامی که کتاب فوق را مورد مطالعه قرار می‌دادم در مقدمه‌اش به رویکرد نویسنده و مترجمش رسیدم، آنجا که آمده است: «کتاب‌هایی در سرگذشت بزرگان جهان که زندگانی آنها سرمشق دلیری، پرهیزگاری و انسان‌دوستی است در این سلسله انتشار می‌یابد تا موجب پرورش صفات خوب انسانی در جوانان باشد».
 

«ملکه صحرا»؛ جاسوس انگلیسی که به ایران آمد

در واقع نکته اینجاست و در کتاب مورد اشاره هم به آن پرداخته شده که گرترود بل که به طور مشخص فعالیت‌هایی در راستای جنبش فمینیستی در جهان- و در ایران آن زمان- داشته است، در ایران و نزد بسیاری به‌عنوان ادیب و شاعر و تاریخدان شناخته شده و نمونه‌ای از بانوی موفق برای الگوپذیری معرفی شده است! پس از انقلاب هم کتابی با نام «ملکه صحرا» به نویسندگی جنت والاچ به انتشار درآمده است و حال فیلم بلند سینمایی هرتسوگ تکمیل‌کننده نمایشی از قهرمان‌نمایی زنی است که نمونه‌ای از رویکرد جاسوس‌مآبانه دغل‌بازان انگلیسی است. 

این در حالی است که در واقع این زن به‌عنوان سفیری از سوی سران استعماری غرب در خاورمیانه انتخاب شده و به‌عنوان فردی «پادشاه‌ساز» که اقدام به ایجاد تغییرات بسیاری در سطح پادشاهان منطقه کرده، قابل شناسایی است و فاصله میان حقیقت با تصویر بازسازی شده از این زن می‌تواند پرده تاریک تاریخ‌نمایی به روش غربی‌ها را نمایان کند که چگونه قهرمانانی تصنعی در مسیر داده‌های تفکری جهانیان قرار گرفته و چگونه حقایق به گوشه‌ای از رینگ توجه در نزد آنان درآمده است.

نمونه‌هایی چون فیلم «ملکه صحرا» نشانه‌ای است از هم‌کیشی سینما و سیاست در خدمت قدرت‌طلبان غربی تا دریابیم با چه مقاصدی بت‌های ساخته‌شده توسط هالیوودسازان شکل گرفته و نهایت بهره‌برداری‌های ابزاری از هنر سینما را در گذر زمان برای مقاصدی فریبنده از سیاست در برداشته است. از این رو ورنر هرتسوگ آلمانی در فیلم «ملکه صحرا» در مواردی سعی کرد به دلیل رویکرد مستندنگارانه‌اش به اصل حقیقت پایبند باشد اما به طور حتم قدرت هیچ فیلمسازی در جهان به تغییر قانون تثبیت شده هالیوود مبنی بر فریبکاری، نخواهد بود و این فیلمساز مولف نیز در نهایت دوربین خود را از زاویه‌ای رو به شیفتگی به این زن سیاست‌پیشه دوخته تا در نهایت با لطافت بازی هنرپیشه خود و ملودرامی غلیظ، نگاه مخاطب را به سمت فداکاری‌های بانویی به ظاهر محقق و دغدغه‌مند گمراه کند.