اوروما  تاکه‌زاوا” پس از ده سال عکاسی حرفه‌ای از دریاها، احساس کرد که نیاز به تنوع و تغییر منظره دارد. او در سال 2010 تصمیم گرفت که در خشکی مانده  و سفری را آغاز کند.

تاکه‌زاوا فکر میکرد این سفر 18 ماه طول بکشد، اما سفر او 1021 روز طول کشید. او به 103 کشور در چهار قاره دنیا سفر کرد. عکسهای آن سفرها در مجموعه‌ای به نام “زمین”، در گالری عکس Foto-Care در منهتن در ماه می به نمایش گذاشته شد.

او میگوید : “من متوجه شدم که یک سال برای کامل کردن پروژه‌ام نمیتوانست کافی باشد. آنچه من میخواستم ببینم و تجربه کنم، مکانها و مردمانی بود که هرگز قبلا ندیده بودم و به طریقی احساسی و روحی مرا تحت تاثیر قرار میدادند.”

لارونگ گار، تبت شرقی. انبوهی از اقامتگاههای راهبان که در سطح تپه پخش شده اند.

نیجر. مردان قبیله “وداب” که صورتهایشان را با رنگدانه های ساخته شده از سنگهای خردشده ، رنگ کرده اند.

ماراس، پرو. زمینهای نمک بیشمار که در طول شیب های کوهستان امتداد یافته اند.

پانتانال، برزیل. کابوی ها گله ای با صدها دام را در علفزار وسیعی هدایت میکنند. آنها ماهها بدون توقف سفر میکنند. حتا در باد و باران.

تاکه‌زاوا نواحی دورافتاده‌ای را می‌جویید که مردم در آنجا توسط دنیای مدرن تغییر نکرده بودند. جاهایی که ارتباط مردمانش با زمین، موزون‌تر و محکم‌تر از جاهایی بود که او پیش‌تر تجربه کرده بود. او یک هفته را در سفر با کابوی‌ها در برزیل گذراند. با یک قبیله کوچ‌نشین در مرتعی در نیجر ملاقات کرد، و مدتی را هم با راهبان در تبت سپری کرد.

او میگوید : “ما مردمی که در دنیای مدرن زندگی میکنیم، خودمان را از زمین دور کرده‌ایم. اما مردمانی که در عکسهای من هستند، بخشی از زمین‌اند. هیچ فاصله‌ای بین زمین و آنان وجود ندارد. همچنین آنان ارزش و احترامی برای طبیعت قائل‌اند که خیلی از ما در دنیای مدرن، نیستیم.”

دوگون، مالی. بازاری هر هفته در روستای کوچکی در اعماق دوگون برپا میشود.

دره رود اومو، اتیوپیا. صورت این پسر در مراسمی آیینی مربوط به سن بلوغ، توسط یک شمن نقاشی میشود.

هاوانا، کوبا. خیابانهای هاوانا پر از ریتم و رقص بود.

رفتن به این مناطق خارج از رادار به معنی سفرهای طولانی و فرساینده بسیار بود. که شامل سفرهای 50 ساعته با اتوبوس، سفرهای 80 ساعته با قطار و همینطور سفر با قایق و اسب و پیاده‌روی‌های طولانی، میشد. خوشبختانه تاکه‌زاوا تا حدی به این سفرهای حماسی در طبیعت عادت داشت. او قبلا یکبار365  روز را درعکاسی بی‌وقفه از دریاها و اقیانوسها گذرانده بود.

اگرچه خیلیها ممکن است سفر تاکه‌زاوا را یک ماجراجویی رویایی بدانند، اما این کار سختیها و چالشهای خود را داشت. سفر هرروزه به مکانهای جدید، بسیار فرساینده بود. و تاکه‌زاوا اغلب احساس تنهایی میکرد، چرا که او در جاهایی که می‌رفت همیشه یک غریبه بود.

“بارها حفظ انگیزه برایم بسیار سخت میشد. اما همان لحظات چیزی در آن گوشه و کنار مرا شگفت‌زده میکرد. چیزی که می‌دیدمش، از آن عکس میگرفتم و روحیه‌ام دگرگون میشد.”

دره رود اومو، اتیوپیا. پسری از یک قبیله.

شهرستان کاکوتو، اوگاندا. کلاس درس یک یتیم خانه در صبح.

بالی، اندونزی. پاهای یک مرد که با استفاده از شعله های آتش، مراسمی آیینی را در تاریکی اجرا میکند.