تئاتر ارث پدرشان است، سینما هم خانه شخصیشان
من واقعا از آقای پورمحمدی معاون محترم سیما و جناب آقای سرافراز،کمال تشکر و سپاس را دارم. «خانه بازیگر» محلی است که به شکل رسمی و منطقی به ساز و کار ما رسیدگی میکند و این تدبیر هوشمندان جای بسی تشکر و خرسندی دارد.
از شاگردان گلاب آدینه است و فارغ التحصیل ادبیات نمایشی، سینما را با «روسری آبی» رخشان بنی اعتماد کلید زده و با «معجزه خنده»، «عینک دودی»، «نغمه»، «صورتی»، «دوشیزه» و «جدا افتاده» و ... ادامه داده است.
تلویزیون را با سریالهایی چون «نشانی»، «آهوی ماه نهم»، «تبریز در مه»، «مهمان ویژه» و «» تجربه کرده است. اهل ورزش است،به گزارش بانی فیلم با یک فوتبالی ازدواج کرده است و خودش عضو تیم فوتبال بانوان از نوع هنرمندان است. خیلی حرف برای گفتن دارد، علت کم کاریهایش در سالهای اخیرش را توضیح می دهد، اگر چه به قول او برای خودش کارآفرینی میکند، اما مدتهاست او را با یک کاری قوی ندیدیم، شاید یک تله فیلم را در 10 قسمت با بازی او پخش کرده باشند، اما با این حال کم کار است، پشت درهای تئاتر مانده و در انتظار یک پیشنهاد تاپ سینما و تلویزیون است.
*این روزها بیشتر اوقاتتان گویا به فوتبال میگذرد تا بازیگری؟
(میخندد) فوتبالی شدیم، فوتسالی شدیم و ... من همه اوقاتم به ورزش میگذرد.
*شاید علتش زندگی و ازدواج با یک فوتبالیست باشد نه؟
نه بابا! من خودم ورزشکار هستم. (میخندد) اهل کوه و فوتبال و ...
*آنقدر حرفهای که از حرفه بازیگری فاصله بگیرد؟
دلیل فاصله من از بازیگری فوتبال نیست، همیشه ورزش در کنار این حرفه بوده است. به هر حال یک بازیگر باید همیشه آماده باشد.
*خب پس دلیل این کم کاری چیست؟
کم کار هستم ولی بیکار نه! من خودم اهل کارآفرینی هستم. پارسال نمایشگاه عکس داشتم، دو سال است که عکاسی میکنم و عکسهایم خیلی مطرح شده و حتی به یک دو جشنواره دعوت شدم، طرح یک تئاتر را نوشتم و ...
*خب شما ادبیات نمایشی خواندهاید...
بله، مینویسم.
*خب چرا اجرا نشده؟
ما در حال حاضر باید در حال اجرای یک نمایش میّبودیم. ولی متاسفانه به خاطر سالنهای اندک نتوانستیم به اجرا برسیم.
*خب این که مشکل همه تئاتریهاست؟
نه مشکل همه نیست! یک قشر خاصی هستند که تئاتر را دوره کردهاند و هر وقت دلشان بخواهد میتوانندکار کنند. حتی کار تکراری اجرا میکنند. نمیدانم شاید سالن ارث پدرشان باشد! (امیدوارم به همکاران عزیزم برنخورد) هر وقت زنگ میزنید و سوال میکنی، شما در اولویت نیستی! طرف 7 سال است آمده و در اولویت است من 24 سال است آمدم در اولویت نیستم!
*اعتراض نکردید؟
چرا جواب سکوت بوده است باور کنید رفتم و با مدیر رک و پوست کنده حرف زدم ولی ... جالب است که خود مسوولان و مدیران وقتی ما را میبینند، میگویند چرا کار نمیکنید؟! الان دو سال است در نوبت هستیم!
*چرا این کم کاری در مجموعه های نمایشی هم ادامه داشت؟ شما مدتهاست که در تلویزیون هم کاری نداشتهاید؟
کم کار بودم.وست ندارم حرفهایم به کسی بر بخورد ولی باید حرفهایم را بزنم. در 8-9 سال اخیر سر هم کاری میرفتم خیلی عصبی میشدم. حس میکردم یکسری آدم آمدهاند که فقط کار را بگیرند و بروند. حتماً این جمله معروف را شما هم شنیدهاید که میگویند بگیرید؛ بریم! من میگویم من یا کاری را انجام نمیدهم یا باید از انجام آن کار لذب ببرم. سر مجموعه های نمایشی خیلی اذیت میشدم (8-9سال پیش) میدیدم یکسری آدم سر کار هستند که گویا با هم بد هستند! آمدهاند فقط یک کار را سر هم بندی کنند و بروند. میگویی خانم طراح لباس؛ این لباس مناسب این شخصیت نیست (با صدای آرام) جواب میدهد ول کن خانم سلطانی بگیریم بریم میگویی گریم به کاراکتر نمیخورد! می شنوی: ای بابا بازی کن بره!
*الان که سرعت در مجموعه سازی چند برابر شده...
بله خب ولی همه که یک جور نیستند!
*شما دو سال پیش «زخم» را کار کردید؟
بله یکسال و خورده ای پیش، هم کار و هم عواملش همه حرفهای بودند. ولی کلا از کار در سریال زده شده بودم. با خودم میگفتم چرا باید سریال سازی مثل یک تولیدی باشد. تولید سریال! سریال سازی باید با عشق باشد. من از سریال بازی کردن فاصله گرفتم و تله فیلم کار میکردم.
*در حالیکه پیشنهاد سریال داشتنید؟
نه مثل قبل که در طول سال هفت – هشت فیلمنامه روی میزم بود و میخواندم. ولی چند پیشنهاد داشتم در حالیکه علاقهای به کار نداشتم.
*پخش یک نوبت تله فیلم شما را راضی میکرد؟
نه ولی از سریال هم خسته بودم. زده شده بودم. یک مدت خیلی سریال کار کرده بودم. شاید پشت سر هم پخش نشد ولی در کارنامه من سریال کم نیست. سالی دو – سه سریال با مدت زمان طولانی کم نیست. آن زمان سریال دو ماهه بسته نمیشد، سریال «آهو» یک زمان 6 ماه طول کشید ولی اگر همان کار را الان بخواهند بسازند شاید دو سه ماهه جمع بشود.
*یادم میآید سریال «همه چیز آنجاست» هم به شما پیشنهاد شد؟
بله...
*خب چرا نرفتیدی ؟ فکر میکنم آن نقش به آشا محرابی رسید؟
بله دقیقاً، من رفتم برای تست گریم و بعد از گریم شبیه یک زن مثبت شدم، گفتم این گریم به شخصیتی که قرار است من بازی کنم شبیه نیست،گفتند تلویزیون نمیپذیرند. اگر شما دقت کرده باشید در تلویزیون ما نمیتوانید تشخیص بدهید که فلان بازیگر نقش مثبت دارد یا منفی و یا خاکستری، در واقع به لحاظ پوشش و گریم همه شبیه به هم هستند. باور کنید من همکاران خودم را در سریالها تشخیص نمیدهم.
*البته گریم آشا محرابی در آن سریال به چیزی که شما میگویید خیلی نزدیک نبود؟
خب شاید حرف ایشان برو داشته است. حتما هر بازیگری روی گریماش حرف دارد و مقاومت میکند. میگویند چرا گریم برایت مهم است. خب چرا نباید گریم برایم مهم باشد؟! دغدغه من نمایش خودم نیست دغدغه من این است که با گریم کاراکتر پردازی کنید! با لباس همینطور! هنوز هم این اعتراض را دارم.
*فقط بحث گریم بود یعنی؟
نخیر. من تماس گرفتم و گفتم طبق قرارداد، قرار است به من پیش قسط بدهید. لطف کنید پیش قسط را یک هفته قبل از شروع کار بریزید. پیامک زدند خانم سلطانی خیلی ممنون انشاا... کارهای بعدی در خدمتیم. فقط به خاطر دفاع از حقت، حقوقت، آن پول را هم برای یکی از دوستانم که نیاز شدید مالی داشت میخواستم. جالب است که من با احترام حرف زدم ولی ... به همین راحتی در شرایطی که حتی با من قرار داد امضا کرده بودند.
*خب شما میتوانستید روی قرارداد اقدام کنید؟
بله ولی به من قرارداد نداده بودند. اصلا به همین دلیل برگه قرارداد نمیدهند. متأسفانه من بلد نیستم در مقابل حقم سکوت کنم. معتقدم به عنوان یک آدم حرفهای حق دارم بگویم شما باید به امضای خودتان متعهد باشید. من هم سر قراری که با شما امضا کردم سر کار خواهم بود و یک ثانیه هم دیر نخواهم کرد. من توقع رفتار حرفهای دارم.
*سخت گیریهای شما باعث کم کاریتان میشود؟
بله حتی باعث فید شدن هم میشود.
*و این تا کجا ادامه پیدا میکند؟
من اسم آن را میگذارم رفتار حرفهای نه سختگیرانه، چون من متخصص و تحصیلکرده این حرفه هستم و بنابراین توقع دارم رفتار حرفهای ببینم. انتخاب فرد شایسته، بازیگر شایسته، نویسنده کار بلد و ... من را به عنوان یک حرفهای خوشحال میکند و مطمئنم این نظر مدیران و سیاست گذاران سیما هم هست. من مطمئنم نظر و تدبیر مدیران محترم سیما در خصوص تاسیس «خانه بازیگر» برای تلویزیون یک اتفاق مبارک و ماندگار است که میتواند کمک شایان به نظم بخشیدن فعالیت بازیگران در رسانه ملی داشته باشد. من از این بابت واقعا از آقای پورمحمدی معاون محترم سیما و جناب آقای سرافراز،کمال تشکر و سپاس را دارم. «خانه بازیگر» محلی است که به شکل رسمی و منطقی به ساز و کار ما رسیدگی میکند و این تدبیر هوشمندان جای بسی تشکر و خرسندی دارد.
نگاه کیفی شما به کار خودتان و کلیت کار در بخش سریال سازی است البته خواسته خیلی از اهالی این عرصه است که مدیران سیما نیز بارها روی آن صحه گذاشتهاند.
*همین چند وقت قبل یکی از مدیران صاحب کرسی در سیما با انتقاد کیفی از تولیدات، خواستار این مسئله مهم بودند که سازندگان مسئولیت کیفیت کارشان را به دوش دیگران نیندازند و پای کیفیت کارشان بایستند؟
خواسته من این است که با کارتان مثل بچه یتیم برخورد نکنید. دلتان برای کارتان بسوزد. چرا باید بگیریم و برویم. البته در این میان هستند کارگردانان کار بلد و موفقی که برای لحظه به لحظه کارشان زحمت میکشند،کم نمیگذارند، سیستم بگیر و بریم ندارند، روی گریم، صحنه و لباس کار شان حساس هستند از انتخاب کوچکترین نقشی به راحتی عبور نمیکنند و به طور اخص در واقع کیفیت کارشان است که باعث شده حضور فعالی در رسانه داشته و معمولاً کاری روی آنتن داشته باشند. طبعاً شخصی مثل روی قصه، لباس، گریم و... کارش حساس و دقیق است که کارش خوب و قوی از آب در میآید. شما شک نکنید که ایشان و هر کارگردان خوش ذوق و سلیقهای با ساخت آثار قوی میتوانند مخاطب را پای رسانه نگه دارند تا شبکههای ماهوارهای قدرت عرض اندام نداشته باشند.
*هیچ وقت به فکر کارگردانی نبودهاید؟
چرا.
*به نظرم با این همه وسواس و حساسیت بد نیست خودتان به فکر کار باشید؟
من همیشه به این مسئله فکر میکردم که خودم کار کنم. چون قصد دارم کاری انجام دهم که براساس ایده الهامی ذهنم باشد حتماً اگر شرایط مناسب ایجاد شود یک روز این کار را انجام میدهم . باور کنید اگر مشکل مالی وجود نداشت من تا امروز 10 فیلم ساخته بودم.
من ذهن خلاقی دارم ولی آدم یک جا نشستن برای نوشتن نیستم. میتوان در حد یک سیناپس خوب و قوی بنویسم ولی بیشتر نه، البته یک فیلمنامه ، قوی دارم که همین الان اگر سرمایهگذار بود میساختم. خیلیها خواندند و معتقد بودند کار ممیزی دارد گفتم نگران نباشید اعتماد کنید من این کار را میسازم من نمایشنامه «پابرهنه در پارک» «نیل سایمون» را که به هیچ وجه امکان اجرایش وجود ندارد، اجرا کردم. شرایط را مهیا کردم و آن کار را اجرا خوانی کردم، باور کنید تماشاگر از دیدن آن کار کیف میکرد، ما حتی دکور داشتیم.
*راستی شما فیلم «جاودانگی»را هم کار کردید...
بله، متاسفانه نمیدانم چرا در آخرین لحظه وارد جشنواره نشد. یک سکانس-پلان 150 دقیقهای پر از تکنیک و حرف نو که اصلا دلیل نپذیرفته شدن کار در جشنواره نفهیدم به خصوص با کارهایی که امسال دیدم.(البته بعد از جشنواره)، جالب اینکه این فیلم قرار است در جشنوارههای خارج از کشور شرکت کند وبا استقبال هم روبرو شده است.
ارسال نظر